شروع بازی ریش سفیدی در پرونده هستهای؟
مقامات رسمی بیش از ۶۰کشور جهان برای مراسم تحلیف رئیسجمهور به تهران آمدهاند اما شاخصترین مهمان خارجی حسن روحانی کسی است که اکنون تنها یک مقام سابق اروپایی محسوب میشود؛ خاویر سولانا، مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا.
کسی که زمانی فرمان هدایت طرفهای مقابل ایران در مذاکرات هستهای را در دست داشت، حالا خیلیها به همین سابقه نفوذ دل بستهاند و سفر او را برای باز شدن گره این پرونده مثبت میدانند. شاید دیپلمات ۷۱ساله اروپایی بتواند با پیشنهاد یا حداقل تصویری جدید به عنوان هدیه این سفر، تهران را ترک کند.
دولت جدید و بیم و امیدهای هستهای
سولانا خود در یک جمله فلسفه سفرش به تهران را اینگونه توضیح داده است: «به توافق با روحانی خوشبین هستم.» توافقی که البته توسط او صورت نمیگیرد، مهرههای تاثیرگذار چنین توافقی مدتهاست که تغییر کردهاند. سولانا در شرایطی به ایران آمده که در دیدار با علیاکبر ولایتی و علی لاریجانی تنها به یادآوری گذشته پرداخته و ابراز امیدواری از آینده کرده، بیآنکه بحثی جدی درباره شرایط امروز پرونده هستهای ایران و روابط میان ایران و اروپا مطرح شود.
آن هم در شرایطی که وضع تحریمهای جدید و شدیدتر در مجلس نمایندگان آمریکا، هواداران مشی تقابلی با غرب را در ایران یک گام از حامیان سیاست تنشزدایی جلو انداخت. شرایطی که میتواند کار حسن روحانی را برای تغییر در مسیر پرونده هستهای ایران سخت کند. در چنین شرایطی مذاکرات ایران و ۱+۵ خلأ وجود نیرویی میانجی بین دو طرف مذاکره که بتواند راه را برای تعدیل مواضع دو طرف و خارج کردن اقدامات تند از مدار تصمیمگیریها هموار کند، کاملا محسوس است.
تغییر دولت در ایران گرچه سیاست را به سمت تعادل پیش برده است اما چنین تغییری در آن سوی میز مذاکره هنوز دیده نمیشود، هرچند سخن از امید به آینده زیاد است اما همزمان نیز تلاشها برای افزایش فشار بر ایران تمامی ندارد. بهعبارت دقیقتر امیدهای تازه شکلگرفته پیرامون پرونده هستهای ایران با همان محاسبات قدیمی جلو میروند. محاسباتی که همچنان چه در داخل ایران و چه در میان کشورهای طرف مذاکره و بهخصوص آمریکا وجه تقابلی را بر وجوه تعاملی در عرصه عمل ترجیح داده است.
بازی ریشسفیدان
در چنین میدانی مناسبات سیاسی ایران، بهخصوص در انتخابات ۲۴خرداد نشان داد که نقش نیروهای حاشیهای قدرت و سیاست نیز میتواند در بزنگاههایی عامل اصلی تعیین نتیجه معادلات باشد. انتخابات ایران را عملا اجماعی از نیروهای سیاسی پیش برد و به نتیجه رساند که تنها از میان آنها آیتا... اکبر هاشمی بود که بر یک مسند رسمی تکیه زده بود، آن هم با قبول فشارهایی فزاینده. در کنار او بازی چهرههایی چون سیدمحمد خاتمی، علیاکبر ناطق نوری و دیگرانی از این دست که عملا نقشی در سیاستورزی رسمی نداشتند، تاثیر عمق نفوذ چنین نیروهایی را اثبات کرد.
اکنون چنین وضعیتی را نیز میتوان در فضای خارج از ایران متصور بود. درست همینجاست که سفر سولانا به ایران بهرغم آنکه دارای سمت رسمی خاصی در اروپای امروز نیست، میتواند موثر ارزیابی شود. همانطور که دیدار او با علیاکبر ولایتی نیز نمیتواند خالی از دستاوردهایی برای سیاست خارجی ایران باشد. جایی که ولایتی در محل کار خود یعنی بیمارستان مسیحدانشوری و بدون حضور مترجم با سولانا دیدار میکند.
ولایتی این ملاقات را تنها یک تجدید دیدار بین وزرای خارجه اسبق ایران و اسپانیا دانسته اما بعد از آن وقتی نوبت به دیدار سولانا و هاشمی میرسد امکان طرح یک فرضیه نیز مطرح میشود؛ ریشسفیدی قدیمیها برای مسائل جدید. چه آنکه زمانی که ولایتی در جریان مناظرات انتخاباتی روایتی از میانجیگری خود در پرونده هستهای و مذاکره با فرانسویها را مطرح کرد، معلوم شد مردان ساکت سیاست ایران چندان هم پشتپردهها کم سخن و بیکار و بیتاثیر نیستند.
دیدارهای دوجانبه و پیامهای فراگیر
هاشمی در دیدار خاویار سولانا به سراغ دوران کاری او در اتحادیه اروپا میرود و آن را مثبت ارزیابی میکند و میگوید: «نباید بگذاریم فضای ۸سال گذشته بین ایران و بعضی از کشورها، بر ادامه فعالیتها نیز سایه اندازد، چون دوره جدیدی از سیاست خارجی و تعامل با دنیا براساس احترام و اعتماد متقابل آغاز شده است.» با توجه به تغییر وضعیت هاشمی در صحنه سیاسی ایران و همینطور تغییر دید غربیها به وی، این اظهارنظر قطعا بار معناداری از پیامهای سیاسی برای سران کشورهای ۱+۵ دارد. بهخصوص آنجا که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید میکند: «حضور مهمانان خارجی در مراسم تحلیف دکتر روحانی نقطه آغازی برای حرکت در مسیر جدید است و باید برای تعمیق اعتماد تلاش کرد.»
بسیاری از ناظران سیاسی هاشمی را مرجع سیاسی رئیسجمهور جدید ایران میدانند و از همین روست که از این به بعد اظهارات او معنای دیگری برای آنها خواهد داشت. اظهاراتی که میتوان گفت بعد از آغاز دولت یازدهم تنها یک نقد نیست و میتواند یک سیاست جدید در ایران باشد. هاشمی برخورد عقلانی با همه مسائل سیاسی را راهکار انسانی برای برونرفت از مشکلات دانست و تأکید کرده: «سایه تهدید و تحریم همیشه بر مذاکرات سنگینی میکند و باید در محیط آرام و احساس آرامش کامل، به سوی رفع کدورتها حرکت کرد.»
در مقابل سولانا نیز با تأکید بر آشنایی خویش با دکتر روحانی و سیاستهای آیتا... هاشمی، اظهار امیدواری کرده که غرب و آمریکا با مردم ایران در جهت بهتر کردن روابط خویش با جهان هماهنگ باشند. وی نتیجه انتخابات در ایران را برای غرب معنادار خوانده و گفته: «حق ایرانیان است که در تعامل با جهان به جایگاه تاریخی، تمدنی و فرهنگی خود برسند.» این نگاهها گرچه از زبان دو چهره سیاسی مطرح میشود که حضور و تاثیر مستقیم آنها در روابط بین الملل تنها قسمتی از تاریخ شده است اما نفوذ کنونی آنها در دستگاههای سیاستگذار ایران و اروپا واقعیتی است که مربوط به امروز میشود. واقعیتی که میتواند سفر سولانا در مقام یک دیپلمات تقریبا بازنشسته را مهم جلوه دهد.
ارسال نظر