زنی که شوهرش را به دوستش تقدیم کرد!

نمیدونم چی باید بگم به این زن.اخه کار کردن به چه قیمتی.خانومای عزیز کااار کنید برید سره کار .اما حدشو نگه دارید.جوری برنامه ریزی کن که به شوهرتم برسی به اون طفل معصوم هم برسی.چسبیدی به کار دلت خوشه یکی حواسش به بچت هست.شوهر بدبخت چی.اون چکار کنه.خب اونم ادم احساس داره نیاز عاطفی داره.والله منم زنم .کاره آقا رو توجیح نمیکنم اونم مقصره.مطمن باش دوستتم بدتر از تو.نمیتونه زندگی نگه داده

لطفا اینجور دوستی هارو تو همون دوران مجردی بزارین بمونه.از این جور اتفاقا خییییییلی افتاده.
تو این دوروزمونه آدم به چشمای خودشم اعتماد نداره اون وقت تو به دوستت اعتماد کردی که بیاد تو خونت جای تورو پر کنه؟

داستان جالبی بود!

وای مگه میشه همچین چیزی؟ آدم این دوره و زمونه به خواهرشم نمیتونه اعتماد کنه چه برسه به دوستی که زندگیش از هم پاشیده.
توروخدا مراقب زندگیتون و همسر و بچه هاتون باشین و با اعتماد بیخود به راحتی زندگیتونو به باد ندین. چون هر اتفاقی ممکنه

گناهکار خودتی چرایه زن بیوه وجوان را در خانه ات تنها گذاشتی

شما‌چقدخوبید

خودکرده را تدبیرنیست،احمق

چه جوری میشه چند ماه تموم شوهر این خانم بچه رو پیش مادرش بزاره و این خانم متوجه نشه.یعنی توی این مدت این عروس مادر شوهر همو نمیدیدن.یا اون بچه حرفی نمیزده

خودمونو گول نزنیم .. جامعه‌ای که در اون ولع و سایر ارزشهای بیرونی و مادی مانند زرنگی و پول و بیرجمی و بی توجهی به احوال دیگرانی غیر از خود ما داره روز بروز بیشتر قسمت اصلی و پنهان خودش رو بروز میده .. این چیزها تبدیل به اتفاقاتی لحظه به لحظه خواهند شد .. خودمونو بیشتر ازین با شعائر گول نزنیم که خود گول زنی پدیده‌ایست منجر تحریف وقایع و حوادث !

چرا مردم اینقدر بی وجدانن؟
این دقیقا داستان زندگی منه...با این تفاوت که من بخاطر دخترم موندم و دارم با شوهرم زندگی میکنم...اما با وجود پشیمانی شوهرم و تلاشش برای جبران گذشته،اثر این خیانت هیچ جوره از ذهن و زندگیم پاک نمیشه...هر روز افسرده تر از دیروز دائم در حال مرور گذشته و روزهایی که من با اعتماد تموم همه کارها واتفاقات رو به حساب خیرخواهی شوهرم میذاشتم

زنی که صبح بره سر کار و شب برگرده بایدم همچین بلایی سر زندگیش بیاد. از مخالفت همسرشون معلومه نیاز مالی هم نداشتن.
حالا دوستشم نبود بالاخره یکی دیگه پیدا میشد که.......

دربیشتر مواقع اعتمادبیش ازحدبه دیگران عاقبتش همین میشه لعنت به هردوشون،

مشکل بیشتر خانمها اینه که وقتی متاهل میشن باز هم به دوستان مجردشون اعتماد میکنن و رفت و آمد دارن .خیلی زندگیا اینجوری به هم خورده .

زمونه جوری شده که حتی نمیشه به چشمای خودت اعتمادکنی.

خیال نکنند که زندگی خوب وآرامی خواهند دید مطمئنم تاوانش حتی ازاین بدترهم پس میدند.

خوب به سرت امده....تا تو باشی ی زن مطلقه واردد زندگیت نکنی.....ای همه میبینی میشنوی بازم گول خوردی....تاوان حماقت باختنه

ينى احمق كى بودى تو؟؟؟

چه رفیق پستی داشته

زن خوب تو خودت گله سپردی دست گرگ بهتر برگردی سر زندگیت

ساده و زود اعتماد کردن رفاقت چی کشک چی

به نویسنده بگین کمی آب و تاب این قصه هارو زیاد کنه.بیشترم باسوز و گداز بنویسه که تاثیرش بیشتر باشه!

این دیگه اخرشه...مستقیم تقصیر زنه هسته که اینقد اعتماد کرده..وای وای وای

اعتماد تا این حد؟بنظرم مشکل داشت خانومه

این داستان یه کم مشکوک میزنه.
چطور چند ماه بچه هر روز خونه مادربزرگش بوده و این نفهمیده؟
حالا میگیم مادربزرگه چیزی نگفته.خود بچه هم حرفی نمیزده؟ از خونه مادربزرگش چیزی نمیگفته؟

این اتفاق برای یکی از اشناهای ماهم افتاده.
با این تفاوت که خواهر زنه و داماد باهم ارتباط داشتن و باهم فرار کردن و ۶ ماه از سال رو تو یه شهر دیگه مثل زنو شوهر باهم زندگی کردن.

کارآگاه بازی درآوردی خودت بیچاره کردی

:l

زنی که زندگیش را دوست داره اون را فدای کارکردن برای پولدارهانمیکند.حتماکارش و صاحب کارش رو بیشتر ازهمسرش دوست داشته مطمئن باشید.

الان خواهر به خواهر رحم نمی کنه برادر به برادر دوست که جای خود داره هیچ وقت دوست یا هر غریبه ای هست رو وارد زندگی تون نکنید چه مرد هستید چه زن مواظب حریم خصوصی خودتون باشید غریبه که وارد بشه اون حریم دیگه خصوصی نیست

کاربر 14:00 چقدر راحت تهمت میزنید!!!!!!

جالبه تو تمام کامنت ها یکی نگفت خاکبر سر مرد عیاش

پیرو صحبت مرمر منم یه دوستی دارم که چند سال پیش وقتی به من گفت شک داره که خواهرش با شوهرش رابطه داره من اصلا قبول نکردم کلی نصیحتش کردم که همچین چیزی ممکن نیست ولی انقد پیگیری کرد تا بلاخره هر دو شونو تو خونه ای که اجاره کرده بودن و خواهره صبح به بهانه کار به اون خونه میرفت و شوهرش هم که کار آزاد داشت ... دوستم طلاق گرفت و الان اون دو نفر با هم ازدواج کردن البته از همه رونده شدن و کسی باهاشون در ارتباط نیست، یه پسر هم دوستم از اون شوهر داره

وای مرمر چی میگی؟ ازدواج داماد و خواهرزن تا وقتی زن زنده باشه حرامه یعنی حرمت خواهری تا این حد زیاده

این داستان دروغ است

راحت میشه به داستان بودن این مطلب پی برد

عزیزم معلومه کارت ازاول اشتباه بوده زن بیوه رو کردی پرستار بچت...زیادم نباید به اطرافیان اعتماد کرد...ایشالا ختم به خیربشه..اینم تجربه ای برا همه..

باور نکننید این یه داستان ساخته گی ناشیانه ایست تو این مدت این خانم زنگ نزده خونه شون تا با دخترش احوال پرسی کنه یا از حال دخترش با خبر بشه نویسنده خیلی ناشی بود

الهی دوستت بمیره نامرد خیلی ناراحت شدم خیانت شوهر خیانت عزیزترین رفیق آدم

راستگو اگر این خانوم راست میگه موقع ای که کار میرفت چه جوری دوستش میامد خونه این ها مگه نمیرفت سر کار

خدايا!!!!!! اين زنها چقدر احمقند؟؟؟!!!! ببخشيدا!!!!!!!!
هر روز هراز تا ازين داستانها رو تو رسانه ها مي نويسند كو گوش شنوا؟؟؟؟!!!!كو؟؟؟؟؟!!!!!
شيطان بايد روزي صدبار بياد پيش اين زنها درس ياد بگيره؟؟؟!!!!!

بابا چه اشکالی داره مرده دیگه میتونه هر چندتا زن بگیره یکی اخه جواب نمیده

هیچ ایرادی نداره

برو زندگیت رو بکن

همینه که هست

اونها همدیگر رو دسوت دارن

تو هم دخترت رو بزرگ کن

زنه خنگ وخل الان زمانیست که کلاه خودتو بچسبی که بادنبره اومدی مثبت بازی دراوردی حالا بشین وبسوز

کاربر که نظر اول رو دادی مگه خانومه شب ها میرفت سر کار خب یه آدم معمولی روز میره سرکار و شب ها رو در کنار خانواده میگذرونه حالا چه زن باشه چه مرد این مرده وقتی یه زن دیگه روز ها رو به اون اختصاص داده من نمیگم کار این خانم درست بوده و عیب و نقصی نداشته ولی این دلیل بر این نمیشه كه چیزی پستی و هوسرانی اون زن و مرد کم کنه هر دوشون آدم های کثیف و بی وجدانی بودن

چه زن خوبی خودش برای شوهرش خانم جور کرده خونه هم خالی گذاشته چی بهتر از خیانت .

درسته که مرد خیانت کرده ولی خانوما با شناختی که از ذات مردا دارن باید بیش تر احتیاط کنند

مردک هرزه ...حالا فک کردید دوست زنش نبود اینکارو نمیکرد؟ مطموئنا اینکاره بوده از قبل منتها زنه خنگ بوده بعدا فهمیده...دوست زنش نه ...زن زیاده

ی مثال هست که میگه. خودم کردم که لعنت بر خودم باد تجربه بشه باسه دیگران هرچند میدونم بعیده.

من یه مردم روز اولی که خانومم دوستشرو آورد خونمون برام هیچ جذابیتی نداشت مثل تموم زن های دیگه بود ولی یواش یواش با دیدار های تکراری آشنایی بین ما زیاد شد واون دیو شهوت گریبان منو گرفت و هرچه تلاش می‌کردم که رهاشم نمی‌شد واون کاری که نباید بشه شد اذابوجدان منو ول نمی‌کرد
از روی زن مهربونم شرمنده بودم بهر حال اون روزا تموم شد و شرم ساری برای من به یادگار موند
لب نهادم بر لبش عقل ازسرم بیرون پرید
راستی در آن زمان هیچ عاقلی هشیار نیست

خدایا این مردی که با اسم جنوبی کامنت میده رو بکش، انشاءالله
هر مقاله میاد در مورد زن ها نظر میده

خاک بر سر هر چی مرد بی لیاقته

هیچ گاه برای کسی مرگ نخواهیدبدون نام
02.6چون بخودت برمی گرده شک نکن حتی برای ان عزیز جنوبی. یاحق.