عروسی که از مردها وحشت داشت!
زن و مردی که با مهریه ۱۰۰۰ سکه طلا پای سفره عقد نشسته و ازدواج کرده بودند، پیش از پایان سومین سال زندگی مشترکشان راهی دادگاه خانواده شده و طلاق گرفتند. مرد هم متعهد شد سالانه ۱۸۰ میلیون تومان به همسرش بپردازد.
روزنامه ایران: زن و مردی که با مهریه ۱۰۰۰ سکه طلا پای سفره عقد نشسته و ازدواج کرده بودند، پیش از پایان سومین سال زندگی مشترکشان راهی دادگاه خانواده شده و طلاق گرفتند. مرد هم متعهد شد سالانه ۱۸۰ میلیون تومان به همسرش بپردازد.
وقتی پرونده طلاق توافقی «فرشاد» و «اختر» روی میز قاضی شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده قرار گرفت، هیچ کدام از آن دو در دادگاه حضور نداشتند، چرا که ترجیح داده بودند رو در روی هم قرار نگیرند و برای همین وکلایشان پیگیر دادخواست این زوج بودند.
آنها اوایل سال ۹۲ بدون آشنایی قبلی و تنها به واسطه معرفی یک دوست خانوادگی با هم ازدواج کرده بودند. فرشاد پخش کننده مواد غذایی مشهوری در بازار تهران بود که بالاخره در مرز ۴۰ سالگی به فکر تشکیل خانواده افتاده بود. او دوست داشت همسرش زنی زیبا و اهل زندگی باشد که جز به خانه داری و رسیدگی به همسر و بچه‌هایش به موضوع دیگری فکر نکند. برای همین تمام دخترهای تحصیلکرده و شاغلی را که خانواده‌اش معرفی می‌کردند مناسب زندگی‌اش نمی‌دانست.
تا اینکه مادرش در یک مراسم، عکس دختری را از واسطه‌ای گرفت تا به فرشاد نشان دهد که این بار مهر دختر به دل فرشاد افتاد.بعد از دیدار مادر و خواهران فرشاد با خانواده دختر مورد نظر معلوم شد اختر همان کسی است که در جست‌و‌جویش بوده‌اند. اما دختر جوان فرشاد را نپسندید و بهانه آورد که به خاطر پرستاری از پدر و مادر پیرش قصد ازدواج ندارد. با این حال فرشاد و خانواده‌اش آنقدر قول و وعده دادند که سرانجام اجازه پیدا کردند که به خواستگاری بروند.آن شب فرشاد با سبد گلی بزرگ، شیرینی تزئین شده با آب طلا و جواهرات گرانقیمت پیشکشی حاضر شده بود و دو خانواده پس ازحرفهای مقدماتی توافق کردند با مهریه ۱۰۰۰ سکه طلا این وصلت سر بگیرد ولی وقتی قرار شد عروس و داماد در خلوت با هم حرف بزنند، اختر از حال رفت و مراسم خواستگاری به شب دیگری موکول شد. در جلسه بعدی که یک هفته دیگر برگزار شد، حال اختر بهتر بود، اما زبانش بند آمده و اضطراب او را رها نمی‌کرد.
در جلسه سوم فرشاد به تنهایی حاضر شد تا بتواند چند کلمه با همسر آینده‌اش حرف بزند و شرایط و مسائل‌شان را با هم در میان بگذارند. در این دیدار بود که اختر اعتراف کرد از مردها می‌ترسد و با دیدن یک مرد غریبه در تنهایی دچار اضطراب می‌شود. فرشاد اجازه خواست تا این مشکل را با روانپزشکان در میان بگذارد.بالاخره در کلینیک بود که فهمید اختر در دوران کودکی به خاطر تک دختر و کوچکتر بودن از برادرانش همواره تحقیر شده و بارها از آنها کتک خورده است.با این حال فرشاد با محبت کردن به اختر و تلاش در درمان او بالاخره توانست «بله» را از عروس خانم بگیرد و چند ماه بعد جشن عروسی‌شان برگزار شد.
فرشاد در سال اول زندگی مشترکشان سعی می‌کرد با مسافرت‌های داخلی و خارجی، رفتن به رستوران‌های مجلل و خریدن هدیه‌های گرانقیمت خلق و خوی همسرش را تغییر دهد. اما از سال دوم زندگی‌شان بار دیگرمشکل «ترس از جمع» به سراغ اختر آمد و او حاضر نبود در مراسم و دیدارهای خانوادگی و فامیلی یا سفرهای دسته جمعی فرشاد را همراهی کند. این موضوع باعث درگیری لفظی بین آنها می‌شد و اختر از روی لجبازی مراجعه به روان‌درمانگر را هم کنار گذاشت. در سال سوم زندگی مشترک شان، سفرهای کاری فرشاد به شهرهای مختلف و خارج از کشور بیشتر شد و این مسائل فاصله میان زن و شوهر را بیشتر کرد. مشکلات میان آنها به قدری زیاد شد که اختر شوهرش را به خانه راه نمی‌داد و وقتی با اصرار فرشاد روبه‌رو می‌شد به سرعت به خانه پدرش بازمی گشت و درِ اتاق دوران مجردی‌اش را تا یک هفته به روی همه می‌بست.
فرشاد در این چند سال بیشتر از ۱۵ کیلو وزن کم کرده و موهایش سفیدتر شده بود. بی‌حوصله و افسرده بود، نه تنها در این سه سال کمتر دل به کار می‌داد، بلکه کورسویی روشن در گذشته‌اش نمی‌دید و از همه مهمتر اختر با بچه دارشدنشان مخالفت کرده بود. از آخرین باری که فرشاد همسرش را در خانه دیده بود بیشتر از دو ماه می‌گذشت تا اینکه به پیشنهاد مادرش تصمیم گرفت به این زندگی تلخ پایان دهد.
فرشاد وقتی با وکیل خانوادگی‌شان ملاقات کرد، به او گفت که همسرش را همچنان دوست دارد، اما تحمل رنج او و سرکوفت‌های خانواده خودش را ندارد. سپس برگه‌ای را پیش روی وکیل خود گذاشت که نشان می‌داد قبل از آن ۴۰ میلیون تومان برای کمک به پدرزن و مادرزنش پرداخته است. بعد هم یک چک ۶۰ میلیون تومانی نوشت تا وکیل خانوادگی به همراه نامه‌ای به دست همسرش برساند.
در روز رسیدگی به پرونده دادخواست طلاق، فرشاد در ویلای خانوادگی‌شان به کنج تنهایی پناه برده بود و اختر هم از هراس قرار گرفتن در یک جمع غریبه در اتاق مجردی خانه پدری‌اش مانده بود. با پیشنهاد وکیل فرشاد قرار شده بود 1000 سکه طلا بابت مهریه به یک میلیارد تومان تبدیل شود که با توجه به پرداخت قبلی 100 میلیون تومانی به اختر در گذشته، مبلغ 900 میلیون تومان باقی مانده بود که قرار شد در طول پنج سال به طور سالانه 180 میلیون تومان به اختر پرداخت شود.
قاضی «غلامرضا احمدی» همه شرایط را بررسی کرد و به وکلای طرفین گفت: «ظاهراً برای مهریه توافق شده و در مورد نفقه و اجرت‌المثل زمان زندگی مشترک ادعایی وجود ندارد. کارشناسان بخش مشاوره هم که رأی به عدم امکان سازش داده‌اند...»
با تأیید هر دو وکیل قاضی برگه‌ای را روی پرونده دید که مربوط به کپی آخرین نامه فرشاد به همسرش بود. روی آن نامه نوشته شده بود: «اختر عزیزم. متأسفم که زندگی ما به اینجا رسید. می‌دانم که از آن اتاق مجردی و زندگی در خانه پدرت خاطرات خوبی نداری. بنابراین مهریه ات را تمام و کمال می‌پردازم تا بتوانی بعد از جدایی یک خانه مستقل برای خودت تهیه کنی و...» سرانجام قاضی پرونده را بست و از هر دو وکیل خواست اوراق مربوطه را امضا کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
واقعی بود؟من که باورم نمیشه
پاسخ ها
باورت بشه!!! چون تمام عروس ها که هیچ، زن ها هم باید از مرد ها بترسند!!! اینم هیولای دو پا واقعاً ترسیدن داره!!! آنهایی که نمی ترسند از جرات آنها نیست بلکه از بی عقلی شان است که نمی ترسند، متوجه شدی؟؟؟
مردی که در چهل سالگی دنبال یه دختر جوان می گرده باید عواقبش رو هم تحمل کنه! کسی که دنبال همدم و همسر باشه با یکی نزدیک به سن خودش ازدواج میکنه
حالا من اگه بخوام طلاق بگیرم شوهرم طفلی باید پژو مدل ۸۴ رو شو بفروشه.از داره دنیا همین ماشین رو داره.قربوووونش بشم.چرا بعضی ها انقدر پولدااارن.خداییش در عجبم
پاسخ ها
الان شما جو گرفت
پول زیاد واقعا خوب نیست .نه که شعار بدم .خیلی چیزهای مهم تر هست که اگه نداشته باشی پول نمی تونه جبرانشون کنه .من الان پول دارم ولی فلاکتی دارم که با پول درست نمیشه
فرشاد....خیلیییییی مردی ...قبولت دارم داداش
پاسخ ها
من اگه فرشاد قبول کنه باهاش مزدوج میشم و همیشه اونو خوشحال میکنم و سرش را رنگ میکنم من خودم هنوز 25نشدم، اما دوست ندارم در اداره کار کثم من اونی هستم که فرشاد میخواد خوشگل زیبا بانمک و خندان هستم و همیشه مواظب فرشاد جون میشم اما نباید روی اعصابم راه بره اون وفت سگی میشم گفته باشم اگه اسختر و چگوزی داشته باشه بهتره من منتظره او میشم اگه عرضه داشته باشه خوشبختی در دسترس است
خدایا توبه.
ادم چه چیزایی میشنوه
بیشتر مشکلات برمیگرده به دوران کودکی یا مجردی و شرایط زندگی در خانه پدری. اگه موقع خواستگاری حس میکنین هیچ سنخیتی باهم ندارین به امید تغییر همدیگه اصلا باهم ازدواج نکنین. چون اکثر آدما عوض نمیشن
گور بابای باور کنش
مشنگگگگگ
اگراخبارصحت داشته باشه که اخترخانم قابل زندگی ومرد خوب نداشته..
همه چیز آروم من چقدر خوشبختم بانامه فدات شوم، جمع کنید این دروغ ها ی خودساخته
پاسخ ها
کاربر یاران عزیزم :کجا من دروغ گفتم که میگی لطف کن نسبت به من نگو دروغ گفته خودساخته!!
والاکاش یه همچین مردی به سراغ ماهم میومد,شوهربی شعور من پنج ساله نشسته توخونه ازحقوق من میخوره تازه بایه اخلاق گندوشکاک,چپ میره راست میاداعصاب خردکنی میکنه فقط,
پاسخ ها
اشکال نداره مردها همشون همین طورن
شوهرت خوب نیست .اما به دوستمون بگو همه یه جور نیستنه.مردهای خوب هم هستنه.باغیرتنه .
فرشاد خیلی مردی ..ولی ارزش زنه اینقدر نبود..کاش کمتر بهش پول میدادی مثلا۳۰۰ میلیون..
پاسخ ها
کسی که فکر می کنه خوب بودن یعنی مرررد بودن و ارزش زن رو با پول برابر می دونه خیلی ........ هست که نمی نویسم چی هست چون سانسور میشه .خودت بفهم
فرشاد جون خیلی مردی منم ی دختر یتیمم وبی پول بی کس نمیشه ازابن کمکها بمنم بکنی تو که این همه پول داری منم باید برم کارگری مثل مردهاتا پول خرج زندگی ساده ساده ساده در بیارم
همیشه فیلم های هندی اشک ادمو درمیاره
بشنو باور نکن!!! مردی 1000 سکه زنشو بده و ولش کنه!!! کلا!!!
بشنو باور نکن!!! مردی 1000 سکه زنشو بده و ولش کنه!!! کلا!!!
شبیه رمانهای کیلویی بود نه,,,,,
خخخخ یک ملیارد تومن برا یہ زن خخخخ الحق کہ یارو مشنگ بودہ
محمد حسین تو چکاره ای که رو اشخاص قیمت بذاری فرشاد به اندازه فهم خودش روی زندگیش ارزش گذاشته
واایییییی خدا.فرشاد خیلی ماهی.دلم برات سوخت
زنیکه دیوانه,,
چه داستان دراماتیکی بود فکرکنم یه جایی دیده بودم این فیلم و
عجب ژان والژانی بود این فرشاد!
ازاین داستان هندیا بود
خیلی مزخرفه
مگه چی کار براش کرده هر سال ۱۸۰ میلیون بهش بعنوان مهریه میده؟
خیلی مسخره است
سه سال با هم زندگی کردن حالا باید هر سال ۱۸۰ میلیون بهش بده؟!!!!
بخدا این درست نیست
پاسخ ها
کاربر 13/29 از اینکه گفتی چکار کرده براش با تو موافقم جون، اختر خانم ببشتر از دو سال از فرشاد جدا بوده حدوداً کمتر از نه ماه اگر 180میلیون را بر نه ماه تقسیم کنی دو میلیون میشه ماهی دو میلیون داده ساید سه یا چهار شب پیش فرشاد بوده اختر، حالا حساب کنید چی شده احتمال زیاد اجازه نداده نا آخر هم بره چونکه وحشت داشته از مردها می ترسیده
والاخدابده شانس چراماپیدانمیکنیم اینطور
مهریه چون علت تامه طلاق از طرف زن است تعلق نمیگیرد چون داماد وضعش خوب بوده احتمالا مهرو داده ورفته
پاسخ ها
مهریه تحت هر شرایطی حق زنه .موقع ازدواج یادت باشه
خوشبحال اخترخانم بخور وبریز وبپاش........
چشم بازار رو با ازدواجش كور كرد!
به نظرم در این چند روز سکوت خبری رو آوردین به داستان نویسی
زنها سر و ته یه کرباسن
مزخرف بودوغیر قابل باور