آدمربایانِ مردی ثروتمند که در نقشهای پیچیده دزدیده شده و مورد آزارواذیت قرار گرفته بود، از سوی مأموران پلیس بازداشت شده و اعتراف کردند در حالت نشئگی از برادرزاده قربانی اطلاعات گرفتهاند.
روزنامه شرق: آدمربایانِ مردی ثروتمند که در نقشهای پیچیده دزدیده شده و مورد آزارواذیت قرار گرفته بود، از سوی مأموران پلیس بازداشت شده و اعتراف کردند در حالت نشئگی از برادرزاده قربانی اطلاعات گرفتهاند.
در اولین ساعات کاری روز چهارم شهریور امسال، مردی با مراجعه به کلانتری ١٦٤ قائم از ربودهشدن برادرش از سوی دو مرد نقابدار خبر میدهد و میگوید: برادرم در حوالی نوبنیاد سکونت دارد و هرروز بین ساعت سه تا پنج صبح به محل کارش در بازار میوهوترهبار تهران میرفته است، اما امروز بعد از ساعت معمول هرروز به محل کارش نرفته، بههمیندلیل شاگردش نگران شده و بارها به او زنگ زده، اما کسی تلفن همراه او را جواب نداده است.
بعد از آن شاگرد برادرم بهخاطر بیسابقهبودن این رفتار نگران شد و من را در جریان قرار داد. من هم چندبار به او زنگ زدم و دستآخر هم همان صبح زود به خانه او رفتم و سرایدار ساختمان را بیدار کردم تا ببینیم چه کاری میتوان کرد. بعد از بیدارشدن سرایدار، تصاویر دوربینهای مداربسته را چک کردیم و دیدم که برادرم شب قبل به خانه آمده و صبح هم ساعت ٤:٣٠ از خانهاش خارج شده است، اما در پارکینگ خانه خودش مورد حمله دو نفر که صورتشان را پوشانده بودند قرار گرفته و آنها برادرم را بهزور سوار ماشین خودش که یک بنز مدلبالاست کردهاند و بعد از آن هم از او خبر نداریم.
با طرح این شکایت از سوی مرد میانسال، پروندهای با موضوع آدمربایی باز شد و مأموران پلیس آگاهی تهران نیز در جریان موضوع قرار گرفتند. پس از آن، فیلم موجود مورد بازبینی قرار گرفت، ولی با توجه به اینکه مهاجمان صورت خود را پوشانده بودند، سرنخی که به دستگیری آنها کمک کند به دست نیامد. این در حالی بود که حدود ظهر همان روز آدمربایان با موبایل مرد ربودهشده به برادر او زنگ زدند و تقاضای پول کردند و در ادامه نیز با وکیل مرد ربودهشده تماس گرفتند و با تهدید اعلام کردند که آنها باید مبلغ درخواستی را فراهم کنند و در غیراینصورت اتفاق بدی رخ خواهد داد.
در پی این اقدام، تحقیقات برای شناسایی محل اختفای آدمربایان ادامه داشت تا اینکه آنها چندساعت بعد از تماس تهدیدآمیز، بار دیگر تماس میگیرند و میگویند که گروگان خود را در حوالی میدان فاطمی رها کردهاند. پس از این تماس، برادر فرد ربودهشده پس از هماهنگی با پلیس و اورژانس به محلی که آدمربایان اعلام کرده بودند رفتند و او را در خودروی خودش با دست و پا و چشمانی بسته یافتند.
پس از آن مرد ربودهشده بهخاطر صدماتی که از بدرفتاری آدمربایان دیده بود به بیمارستان منتقل شد.
مرد ربودهشده پس از بهبود نسبی مورد تحقیق قرار گرفت تا شاید بتواند سرنخی برای دستگیری ربایندگان خودش به پلیس بدهد. او درباره نحوه ربودهشدن خود گفت: من آن روز هم مثل همیشه قصد رفتن به سر کار را داشتم. من در بازار میوه و ترهبار کار میکنم. بعد از بیرونآمدن از آپارتمان همهچیز عادی بود، اما زمانی که با آسانسور به پارکینگ رفتم و قصد سوارشدن به خودروی خودم را داشتم، ناگهان دو نفر که صورتشان را پوشانده بودند، با چوب و چاقو به من حمله کردند و دست، پا و دهان من را بستند و بعد من را در کف ماشین خودم انداختند. قبل از حرکت هم با این تصمیم که من را بیهوش کنند یک آمپول به من زدند، اما آمپول اثر نکرد و فقط کمی گیج شدم و حالت تهوع به من دست داد. مرد ربودهشده در مورد جایی که او را برده بودند اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: چون چشمهایم را بسته بودند و کف ماشین انداخته بودند متوجه نشدم من را کجا بردند.
اما در گفتههای مرد ربودهشده مشخص شد آدمربایان از زمان خروج او و همچنین مقدار موجودی حساب او بهطور دقیق اطلاع داشتهاند، چون زمانی که او را به مخفیگاه خود بردهاند و او مدعی شده است در حسابش پولی ندارد، آنها با جزئیات درباره موجودی حسابهای مختلفش با او صحبت کردهاند، بههمیندلیل او مجبور شده است عابربانکها و رمز کارتهایش را در اختیار ربایندگان قرار دهد.
او همچنین درباره تعداد آدمربایان گفت: وقتی من را دزدیدند، دو نفر مرد بودند؛ حدود ظهر بود که در مخفیگاهشان یک زن نیز به آنها پیوست و او بود که کارتهای عابربانک و رمزش را از من گرفت تا با آن طلا و دلار بخرد. آنها بعد از اینکه سعی کردند پولها را از حسابم بیرون بکشند، متوجه شدند حسابها مسدود شده است و بعد متوجه شدم برادرم بهمحض اینکه فهمیده است من را دزدیدهاند، حسابهایم را مسدود کرده است؛ فقط مبلغی حدود صد میلیون که در یکی از کارتها بوده نصیب آنها شده است. با بهدستآمدن این اطلاعات، احتمال دخالت یک فرد آشنا در این آدمربایی به عنوان یکی از فرضیات قوی مورد بررسی قرار گرفت. زمانی که این اطلاعات با برادر مرد ربودهشده که پلیس را در جریان قرار داده و حسابها را مسدود کرده بود، در میان گذاشته شد، او احتمال همدستی پسر خود را دور از ذهن ندانست و مأموران را برای دستگیری او راهنمایی کرد.
پسر جوان که در یکی از کمپهای ترک اعتیاد اطراف تهران حضور داشت، پس از دستگیری منکر همکاری خود با آدمربایان شد و گفت: همانطور که به پدرم گفتم من وقتی شیشه مصرف میکردیم به دو نفر از دوستانم گفتم عمویم پولدار است و من مدتی در حجره او کار میکردم و او ٨٠ میلیون تومان به من بدهکار است؛ زمانی که آنها در مورد مقدار دارایی عمویم و زمان خروج او از خانه از من پرسیدند، اصلا فکر نمیکردم آنها چه قصدی در سرشان است، من اصلا نمیخواستم به عمویم صدمه برسد فقط داشتم با آنها درددل میکردم.
با این گفتههای برادرزاده مرد ربودهشده سرنخهای جدیدی از ربایندگان به دست آمد و شناسایی آنها در دستور کار پلیس قرار گرفت. در نهایت با سرنخهای جدید، دو مرد متهم و زن جوانی که با آنها همدست بوده است، هفته گذشته دستگیر شدند. سه متهم در بازجوییها به صراحت به جرم آدمربایی و آزار گروگان خود اعتراف کردند اما آنها اظهارات متفاوتی با برادرزاده مرد ربودهشده داشتند و گفتند او بوده که آنها را تشویق به آدمربایی کرده است.
دختر جوانی که در این پرونده دستگیر شده است دراینباره به بازپرس، آرش سیفی، گفت: من هنرمند و نقاش هستم. در خیابان با حمید آشنا شدم و او پس از مدتی به من وعده ازدواج داد اما من زیاد مایل به این کار نبودم تا اینکه مدتی قبل او ماجرای طلبش از عمویش و ربودن او را با من مطرح کرد و گفت اگر کمکش کنم پول خوبی به من میدهد، من ابتدا قصد همکاری نداشتم اما او گفت فقط من باید به بانک یا مغازه طلافروشی بروم و خطری من را تهدید نمیکند بههمیندلیل موافقت کردم. من هیچ دخالتی در آزار مرد ربودهشده نداشتم و همدستانم وقتی دیدند حسابها مسدود است و حال گروگان هم به خاطر آمپولی که به او زدهاند بد است، تصمیم گرفتند او را رها کنند.
سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران، دستور بازداشت موقت همه متهمان را صادر کرد و از مأموران خواست ادعای متهمان را مورد بررسی قرار دهند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر