ضعفهايي كه سبب شد تا كردها از ما دور شوند
زمزمه استقلال کردهای عراق چندین سال بود که به گوش میرسید اما سوم مهر، پیام مهمی از این منطقه صادر شد و مسعود بارزانی در پیامی مشخص اعلام کرد كه «این جنایت نیست که از مردم کردستان درباره آرزویشان برای آینده سوال شود».
هرچند اعلام استقلال کردهای عراق اقدامی بحران زا در منطقه حیاتی جنوب غرب آسیاست و باید از تمام ظرفیتهای ملی، منطقه ای و بین المللی برای توقف این سیاست بهره برداری كرد( زيرا این مساله به طور مستقیم امنیت ملی و مرزهای جمهوری اسلامی ایران را در کوتاه، میان و بلند مدت به چالش خواهد کشید و البته راهبرد سیاست عملی و علنی مسئولان نیز در محکوم کردن این تصمیم، قابل تقدیر و حمایت تمام و کمال است) اما نباید تنها این بحران را در منطقه از همین یک زاویه تحلیل كرد.
مساله ای که در این روزهای پس از اعلام همه پرسی استقلال کردستان بسیار مغفول واقع شده و این ظلم به آرمانهای انقلاب اسلامی است.
رابطهاي معنادار ميان كردها و ايران
روابط حسنه ایران و کردها نه تنها در طول تاریخ قابل جستوجوست بلکه روابط سطح بالا و راهبردی جمهوری اسلامی ایران با کردها در طول تاریخ معاصر نیز بسیار شناخته شده و برای تمامی بازیگران و کنشگران ملی در هر دو طرف، منطقه ای و بینالمللی قابل شناسایی بوده و بنابراين بی شک برای خواننده محترم نیز پنهان نبوده و نیاز به گزاف نویسی نیست اما سوال اینجاست: چگونه دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی کشور نتوانست این دغدغه اکراد را- که تاحدودي برای افکار عمومی نیز مشخص شده بود که تمایل به جدایی از عراق دارند- پیش بینی، شناسایی و مدیریت كند؟
آیا بر مسئولان امر پوشیده بود؟ یا مسئولان مربوطه این امر را غیرممکن می پنداشتند؟
در شرایطی که رابطه تنگاتنگ جمهوری اسلامی با اکراد در بحران های مختلف معاصر در منطقه به ویژه در مساله داعش، از بالاترین سطح قرابت برخوردار بود، چگونه به فاصله کمتر از چند ماه از آزادسازی مناطق راهبردی کردنشین، پای اسرايیل به مساله باز شد و پرچم این کشور در خیابان های کردنشین به اهتزاز درآمد؟ آیا این مفهومی جز ضعف عملكرد دارد؟
چگونه نتوانستیم تهدیدهایی را که امروز با قدرت از پشت تریبونها اعلام می کنیم، به پای میز مذاکره محرمانه با رهبران کرد ببریم؟
مگر نه این بود که ما ادعا میكنيم برخوردار از یک تیم مذاکرهکننده حرفهای در سطح بین الملل بودیم که حتی قدرتمندترین دیپلماتهای جهان را در میز مذاکره ۵+۱ به پذیرش خواست های خود، وادار کردیم؟! این قدرت فقط در برجام از آن وزرات خارجه بود؟
با توجه به بند سوم از ماده دوم قانون وظایف وزارت خارجه مصوب ۱۳۶۴ که این وزارتخانه را ملزم به توجه و مراقبت دايم و اقدامات لازم و بموقع نسبت به وقایع بین المللی به ویژه وقایع جهان اسلام و پیش بینی و ارائه راهکارهای لازم به دستگاههای مسئول کرده است، در نگاهی عادلانه بايد گفت که وزرات خارجه کشورمان در مساله اکراد از خود ضعفی جدی نشان داد و نتوانسته بود در این سال ها از فرصت های دیپلماتیک در جهت تقویت راهبردهای سیاست خارجی ج. ا. ایران استفاده كند.
فقدان عمق نگاه ژئوپليتيكي
در این مساله، حفظ تمامیت ارضی کشور عراق نكتهاي مهم بود؛ مساله ای که در این روزها بسیار مغفول واقع شده و نیازمند بررسی بیشتر و جامع تر برای جلوگیری از بحران های آينده در فضای بین الملل و منطقه علیه منافع ملی ج. ا. ایران است.
به نظر می رسد فقدان نگاه ژئوپلیتیکی در وزارت امور خارجه کشورمان، مولفهای سنتی است که پویایی و تحرک را از دستگاه دیپلماسی کشور برای حضور متقدم در حوادث منطقه ای و بینالمللی، سالیان سال است که گرفته است و ما نتوانسته ایم با تکیه بر فرصت ها و مولفه های وابسته به قدرت خود، پیش از وقوع حادثهها عملیاتهای پیش بینی و شناسایی را به موقع انجام داده و در نتیجه، در عمل انجام شده گرفتار می آییم؛ دغدغه ای که به طور مستقم می تواند امنیت و منافع ملیمان را در برهههای حساس، تهدید كند.
مهمترین مولفه نگاه ژئوپلیتیکی در سیاست خارجی این واقعیت است که مسئولان به این واقعیت که کشور، یک قدرت منطقه ای و بین المللی است، اعتقاد و ایمان موثر داشته باشند؛ دستگاه سیاست خارجی کشور باید از رخوت و ایستایی سنتی خود خارج شود و همچنان که قدرت های منطقه ای و جهانی برای ما برنامه ریزی می كنند خود را در مرحله برنامه ریزی برای منطقه و جهان قرار دهد.
هرچند شاید مذاکره یکی از مهمترین ارکان دیپلماسی و سیاست خارجی در عصر حاضر باشد اما به نظر می رسد، تبیین ژئوپلیتیکی و طراحی و برنامه ریزی برای منطقه و جهان، اولویت اساسی برای یک قدرت منطقه ای و جهانی در عرصه سیاست خارجی است که توجه به آن، بسترساز حل مشکلات ناشی از ایستایی و سکون در دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی سنتی کشور است؛ دستگاهی که باید بیش از این، تهدیدها را برای کشور به فرصت تبدیل و از ایجاد فرصتها به تهدیدهایی برای امنیت و منافع ملی، جلوگیری كند.
سرنخ كجاست
واقعیت این است که برای حرکت بر لبههای قدرتمند منطقهای و جهانی، بايد رویکردهای ژئوپلیتيکی در دستگاه سیاست خارجی کشور، دقيقتر باشند. پس قبل از نقد کردهای عراق، ضعف های خود را نیز ببینیم و دريابيم كه چه شد تا وضعيت اين اقليم به اينجا رسيد.
نظر کاربران
مطلبی دقیق و قابل تأمل بود
پاسخ ها
بزرگوار، شما یا تعریفتون از دقت با ملاک های علمی فرق داره، یا هنوز در مورد این مسئله اطلاعات کافی ندارید....
هههههههههههههه تو رو خدا چشماتانو باز کنید