درباره عملكرد صدا و سيما و همچنين ساير رسانههاي تصويري مانند سينما و ويدئو رسانه هر سال نسبت به سالهاي گذشته با وضعيت بغرنجتري روبهرو هستيم.
روزنامه جوان: درباره عملكرد صدا و سيما و همچنين ساير رسانههاي تصويري مانند سينما و ويدئو رسانه هر سال نسبت به سالهاي گذشته با وضعيت بغرنجتري روبهرو هستيم. به نظرم اين وضعيت حاصل چهار مشكل اصلي است.
نكته اول مشكل اقتصادي سينما و تلويزيون تقريباً تمامدولتي ماست كه هميشه در دوره ركود و مشكلات اقتصادي نميتواند سراغ ايدههاي خوب و درجه ممتاز برود. امسال نيز مانند سالهاي گذشته دست صدا و سيما خالي بود و ديديم به جز يكي دو سريال درام خانوادگي عملاً مخاطب تلويزيون محتواي خاصي را نديد، حتي در بخشهاي غيرمحتوايي نيز دست تلويزيون امسال خاليتر از سالهاي پيش بود، به نحوي كه گزارشهاي ميداني و ميزگردهاي انجامشده به لحاظ كيفي وضعيت مناسبي نداشت.
نكته دوم، مربوط به اتمام پتانسيل ذهني و مديريتي گروهي است كه هماكنون سالهاست سكان برنامهسازي را بدون چرخش خاصي در دست دارند. بهتر ميدانيد كه مسئله كمبود منابع يك مطلب است و خلاقيت و مديريت يك مسئله ديگر. به همين دليل شما ميبينيد رسانه ملي حاضر نيست به جاي اين همه ريزهكاري كمهزينه، اما پراكنده، يك تله تئاتر جاندار شبيه آن چيزي كه در «معصوميت از دست رفته» ديديم، ارائه كند.
به نظرم قطعاً هزينه همين سريالهاي «جيم» و «د» را اگر روي هم ميگذاشتيم و يك كارگردان كاركرده در حوزه تاريخ اسلام را فرا ميخوانديم، اگر نميشد قصه عاشورا را به قاب تلويزيون آورد، لااقل ميشد در درياي بيكران معارف عاشورا يك قصه كوچكتر را به خوبي پرداخت كرد؛ مثل كارهايي كه مديران و هنرمندان اول انقلاب انجام ميدادند. شما فيلم «سفير» را به ذهن بياوريد يا تلهتئاترهايي كه درباره دو طفلان مسلم ساخته شد يا همان شاهكار استاد بيضايي (روز واقعه). اينها هيچكدام بودجه نجومي نداشتند.
دكورهاي آنچناني نداشتند. از تنوع لوكيشن و پرسوناژ بهره نبردهبودند، حتي در كار بهرام بيضايي ما داستان مستند هم نداريم، اما كاري ساخته ميشود كه ارزش هنري دارد و داراي بار محتوايي مذهبي است و سالها ميماند. در واقع چنين جرئت و خلاقيتي وجود ندارد. مديران سيما بيش از ۲۰ شبكه تأسيس كردهاند، ولي برنامه مشخصي براي پركردن آنتن اين تعداد شبكه ندارند، بنابراين نبايد انتظار داشته باشيم كه دست از سر «مختارنامه» و برخي صحنههاي «روايت عشق» و «روز واقعه» بردارند.
عامل سوم كه دست بخش خصوصي را براي اداي دين به حضرات معصوم(ع) بسته است، بعضي بحثهاي شبههانگيز در حوزه هنر ديني است. به عنوان مثال، من به عنوان كسي كه مدتها در حوزه فقه رسانه پژوهش كردهام، دقيقاً نميدانم چرا فيلم «رستاخيز» كه يك ابر پروژه در حوزه فيلم عاشورايي است در عراق و لبنان و كويت و ساير جوامع شيعه اكران ميشود، اما همين كار در ايران با مسائل پيچيدهاي مواجه ميشود.
شرايطي پيش آمده كه اگر سرمايهگذاري به دين و دنياي خودش علاقهمند باشد، به طرف كار ديني نيايد يا مثلاً آن اتفاقهايي كه براي مختارنامه افتاد و صحنههايي از آن حذف شد، بنابراين به نظر ميرسد تا زمانيكه ما حكميت سازماني وليفقيه را در باب مسائل عمومي و از جمله هنر و رسانه نپذيريم و اين مسئله را به سليقه خودمان برگزار كنيم. انگيزه و جرئت هنرمندان براي ورود به مسائل ديني و مذهبي روز به روز كمتر ميشود.
عمل چهارم كه ما را در اين وضعيت راكد و در حوزه فيلم و محتواي رسانهاي نامناسبي قرار داده، جدايي فزاينده فضاهاي ديني و حرفهاي است. براي مثال رضا كيانيان و داوود ميرباقري را ببينيد. اينها خيلي قبلتر از اينكه كارگردان سينما باشند يا بازيگر شاخص تلقي شوند، بچه هيئتي بودهاند.
مشق ايدههايشان را پاي منبر گرفتهاند، وليكن الان ۱۰ سال است كه همه سيستم ميخواهد «سلمان فارسي» ساخته نشود! اما ميرباقري بهرغم همه ممانعت عملي و همچنين بالا رفتن سن از پيگيري دست برنميدارد. فرجالله سلحشور در بستر سرطان براي شروع سريال حضرت موسي(ع) لحظهشماري ميكرد از كارگردانهاي جديد كه يك روز مذهبي ميسازند و هفته ديگر روشنفكري و يك روز ديگر سراغ طنز ميروند، كدام را سراغ داريد كه چنين انگيزهاي داشتهباشد و بهرغم مشكلات خودش به دنبال بودجه امكانات و موافقتهاي لازم براي شكل دادن يك كار غير سفارشي، اما جاودانه براي اهلبيت باشد؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
روزنامه جوان بجز تخریب ، تمجید هم بلده؟