شباهت سینمای برزیل با سینمای ایران
بهتاش صناعیها در کارگاه تولید فیلم در برزیل، گفت: سینمای آمریکای جنوبی یکی از جذابترین سینماهای دنیاست و سینمای برزیل از لحاظ پایه و اساس درام مثل فقر، اختلاف طبقاتی و مشکلات اجتماعی،بسیار نزدیک به سینمای ایران است.
در ادامه برپایی هفته فیلم برزیل در ایران، کارگاه تولید فیلم در برزیل پس از نمایش فیلم «نیسه، قلب دیوانگی» با حضور روبرتو برلینر کارگردان این اثر و بهتاش صناعیها و با اجرای علی آذری، نوزدهم مهرماه، در پردیس سینمایی گلستان شیراز برگزار شد.
علی آذری جلسه را با صحبت در مورد سکانس ابتدایی فیلم آغاز کرد که نیسه، شخصیت اصلی فیلم، آنقدر به در میکوبد تا در باز میشود. در واقع کل فیلم در همین سکانس خلاصه میشود که نیسه از تلاش برای وارد شدن به دنیای بیماران روانی دست نمیکشد تا بالاخره به هدف خود میرسد.
او سپس از کارگردان فیلم خواست که در مورد شخصیت نیسه صحبت کند و اینکه چطور جذب این پروژه شده است.
روبرتو برلینر در ابتدای صحبتهای خود گفت: نیسه یک زن بود و در برزیلِ دهه چهل میلادی، زن بودن کاری بسیار سخت بوده. نیسه کل زندگی خود را به مبارزه گذراند، اما هیچ وقت از هدف خود دست نکشید. با وجود اینکه مدت زمان این فیلم برای نشان دادن تلاش شخصیتی مثل نیسه بسیار محدود بود، من سعی کردم اراده نیسه برای دستیابی به موفقیت را نشان دهم.
آذری عنوان کرد: از نظر من این فیلم در سکانس بازی بیماران با توپ و همچنین سکانس گردش دسته جمعی آنها، شباهتهایی با فیلم "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" دارد، اما بر عکس آن فیلم، مخالف روشهای روان پزشکی برای معالجه بیماران روحی، نیست.
وی در ادامه از کارگردان در مورد الهام گرفتن از فیلمهای مشابه پرسید و اینکه آیا فیلم خود را براساس خاطرات واقعی نیسه ساخته است؟ که او پاسخ داد: نیسه یک آدم عادی نبود و از آدمهای عادی خوشش نمیآمد. او بیماران روانی و حیوانات را دوست داشت. نیسه یک کمونیست بود و قبل از وارد شدن به آن تیمارستان به مدت ۲ سال زندانی بود. دوران حبس باعث شده بود که به این مساله پیببرد که زندانی کردن بیماران روانی در درمان آنها تاثیر منفی خواهد داشت. نیسه پس از وارد شدن به تیمارستان تلاش کرد که بیماران، خودشان را پیدا کنند و تنها چیزی که در ذهن داشت این بود که برای آزادی مبارزه کند.
او ادامه داد: در مورد ارجاعات فیلم به "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" باید عنوان کنم که من فیلمهای زیادی را در مورد بیماران روانی دیدهام، اما داستان فیلم من واقعی است و من قبل از ساخت این فیلم، در مورد نیسه و کارهای او تحقیقات بسیاری انجام دادهام.
سپس بهتاش صناعیها درباره فیلم بیان کرد: من معمولا فیلمهایی را میپسندم که در مورد مسائل انسانی ساخته شده باشند. فیلم نیسه از آن دسته فیلمهاست که حرف مهمی برای گفتن دارد. ما در این فیلم یک قهرمان را میبینیم که برخلاف بقیه همکاران روان پزشک خود، یک رویه متفاوت را برای درمان بیماران در پیش میگیرد. علاوه بر فرم فیلم، ساختار روایی فیلم هم برای من جذاب بود. واقعگرایی شدیدی در فیلم وجود دارد و بازیها آنقدر قوی بود که به نظر میآمد از بیماران واقعی برای بازی در این فیلم استفاده شده است.
علی آذری در تکمیل صحبتهای صناعیها در مورد بازیهای بسیار خوب فیلم، به " گلوریا پیرس" بازیگر نقش نیسه، اشاره کرد و از کارگردان راجع به نحوه انتخاب او و بقیه بازیگران فیلم پرسید که روبرتو برلینر اظهار کرد: گلوریا پیرس در برزیل بازیگر مردمی و بسیار مشهوری است. در فیلمها و سریالهای زیادی ایفای نقش کرده است. اما بقیه بازیگران فیلم با وجود بازی بسیار قوی معروف نبوده و از بین بازیگران حرفهای تئاتر انتخاب شده بودند. دو ماه فیلمبرداری در بیمارستان روانی باعث شد که بازیگران به خوبی در فضای فیلم که یک بیمارستان روانی در دهه چهل بود قرار بگیرند. نیسه در آنجا موزهای از عکسهای بیماران درست کرده بود که در طی آن دو ماه با مطالعه و تحقیق و به کمک عکسهای موزه نیسه ترس ما از بودن در چنین فضایی از بین رفت.
صناعیها در مورد سینمای برزیل صحبت کرد و عنوان کرد: سینمای آمریکای جنوبی یکی از جذابترین سینماهای دنیاست و از لحاظ پایه و اساس درام مثل فقر، اختلاف طبقاتی و مشکلات اجتماعی، سینمای برزیل به سینمای ایران بسیار نزدیک است. برزیل کارگردانان بسیار بزرگی دارد که در جشنوارههای خارجی جوایز زیادی را کسب کردهاند. فیلمسازان بسیاری نیز از برزیل به هالیوود راه پیدا کردهاند. هدف از برگزاری این کارگاهها، بررسی جایگاه سینمای برزیل در جهان و شیوههای فیلمسازی در این کشور و همچنین بحث تولیدات مشترک بین دو کشور است.
او اضافه کرد: ما در این جلسه بیشتر به مقایسه شیوههای فیلمسازی در دو کشور میپردازیم. در ایران ما یک طبقهبندی داریم که فیلمها را به ۳ دسته تقسیم می کند: فیلمهایی که با بودجه دولتی یا نهادهای عمومی ساخته میشوند، فیلمهای تجاری که اسپانسر خصوصی دارند و فیلم های مستقل.
برلینر در پاسخ به این سوال که آیا در برزیل همین طبقهبندی برای فیلمسازی وجود دارد؟ بیان کرد: در برزیل بخشی از مالیات اخذ شده، صرف سرمایهگذاری در سینما میشود و یک ارگان ملی به نام "آژانس ملی سینما" وجود دارد که هم بودجههای دولتی و هم بودجه شرکتهای خصوصی در این ارگان جمعآوری شده و صرف ساخت فیلمها و سریالهای مختلف می گردد. آژانس ملی سینما در برزیل تبلیغ فیلمها به صورت داخلی و بین المللی را انجام می دهد. این ارگان ۳ شعبه قوی در ۳ شهر برزیل دارد و برای کسانی که میخواهند فیلم بسازند، فرصتهای مناسبی را فراهم میکند.
او درباره هدف این آژانس گفت: هر کس که میخواهد در برزیل فیلم بسازد، باید از شرایط مساوی برخوردار باشد. درصدی از هزینههای ساخت فیلمها، از کانالهای ماهوارهای تامین میشود. برزیل حدود ۳۰۰۰ سالن سینما وجود دارد. به دلیل زیاد شدن تعداد تماشاگران فیلم، این سالنها در حال افزایش هستند. همچنین تعداد آموزشگاهها و دانشگاههای مربوط به فیلمسازی افزایش یافتهاند در نتیجه تعداد فیلمسازان نیز افزایش پیدا کردهاست. من سینما را در اواخر دهه ۷۰ آغاز کردم و در آن دوران فکر نمیکردم که بتوانم از این طریق امرار معاش کنم اما الان فیلمسازی در همه دنیا تبدیل به یک شغل شده است.
صناعیها به بخش اجرایی فیلمسازی برای مقایسه سینمای دو کشور اشاره کرد و افزود: در ایران با فرض جمع شدن سرمایه اولیه فیلم، یک تا دو ماه پیش تولید، ۴۵ روز تا دو ماه فیلمبرداری و مرحله پس تولید، حدودا ۳ ماهه برای تدوین، صداگذاری و اصلاح رنگ و نور، زمان نیاز است. در ضمن بودجه تولید یک فیلم متوسط حدودا ۱ میلیارد است.
او در ادامه از کارگردان فیلم سینمایی "نیسه" درمورد مراحل اجرایی فیلم و میانگین بودجه مورد نیاز در برزیل پرسید و برلینر پاسخ داد: بودجه فیلم من حدودا ۱ میلیون دلار بود. مراحل ساخت فیلم در برزیل تقریبا به همین صورت و با همین زمانبندی انجام میشود، البته شخصا چون حساستر هستم معمولا مرحله پس تولید فیلمهایم ۶ تا ۸ ماه به طول می انجامد.
علی آذری در مورد ریشههای مشترک سینمای ایران و برزیل گفت: به نظر میرسد سینمای هر دو کشور از ریشههای مشترکی نشات گرفته است مثل سینمای نئورالیستی ایتالیا. در دهه ۵۰ چندین فیلمساز برزیلی که در ایتالیا آموزش میدیدند، به برزیل مراجعت کرده و سینمای جدیدی در برزیل با تاثیر از نئورالیسم ایتالیا پایهگذاری کردند. مارتین اسکورسیزی در مستند خود به نام "سفر من به ایتالیا " به این نکته اشاره کرده که سینمای نئورالیستی ایتالیا در دو نقطه از جهان تاثیر شگرفی گذاشته است، ایران و برزیل. در ایران در فیلمهای اولیه عباس کیارستمی این تاثیر دیده میشود.
صناعیها در تکمیل صحبتهای آذری اضافه کرد: پس از جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین، در ایتالیا دستوری صادر شده بود که فیلمها باید به گونهای آسیبها و سختیهایی که مردم در زمان جنگ دیدهاند، را به تصویر بکشند که به این صورت سینمای نئورالیستی در ایتالیا شکل گرفت. اصولی در این سینما شکل گرفته بود که هنوز در سینمای برزیل دیده میشود، از جمله این که در فیلمهای نئورالیستی نباید به دنبال زیباسازی و حذف مشکلات و بدبختیها باشند. کیارستمی در سینمای خود که در فرم و ساختار از سینمای نئورالیستی الهام گرفته بود، یک دگردیسی به وجود آورد و به جای نمایش بدبختی، شاعرانگی فیلم را حفظ کرد و فیلم "خانه دوست کجاست" را در دوران جنگ ساخت تا به مردم امید دهد و تصویر متفاوتی از کشور ایران را به جهان ارائه دهد. سینمای برزیل از سینمای ایران به سینمای نئورالیستی نزدیکتر است، مانند فیلم "شهر خدا" که بسیار واقع گراست. الهامی که از سینمای نئورالیستی به اشکال مختلف دیده میشود، بخش جذاب اشتراکهای سینمای دو کشور است."
روبرتو برلینر در این مورد توضیح داد : در برزیل ۲ دسته فیلم وجود دارد، سینمای تجاری و سینمای مستقل که سینمای مستقل و هنری با الهام از نئورالیسم ایتالیا پایهگذاری شد و همه فیلمسازان این سبک یک شعار دارند: "یک جمله در ذهن و یک دوربین در دست". به عقیده من هم ریشههای مشترکی بین سینمای ایران و برزیل وجود دارد.
صناعیها از برلینر خواست در مورد فیلمسازی ارزان و مستقل در برزیل صحبت کند و اینکه تامین بودجه برای فیلمسازان جوان و فیلم اولی به چه صورت است که او پاسخ داد: در برزیل یک گزینش وجود دارد که برای فیلمهای بلند داستانی، مستند و کوتاه، متفاوت است و اگر فیلمسازی در ان پذیرفته شود هزینهای را برای شروع کار خود دریافت میکند. این گزینش فقط برای فیلمسازان تازه کار نیست و همه برای ساخت فیلم باید در آن پذیرفته شوند. قبلا تعداد محدودی امکان پذیرفته شدن در این گزینش را داشتند، اما الان امکانات بیشتری برای فیلمسازان فراهم است و تهیهکنندگان زیادی در برزیل هستند که تمایل دارند با فیلمسازان جوان و فیلم اولی همکاری کنند.
او در مورد پخش بین المللی فیلمها در دو کشور صحبت کرد و این که برخلاف ایران که هنوز در این زمینه ضعیف عمل میکند، برزیل موفقتر است، و از برلینر خواست در این مورد توضیحاتی را ارائه دهد.
برلینر عنوان کرد: آژانس ملی سینما در برزیل سالی ۲ تا ۳ بار از برگزارکنندگان جشنوارههای فیلم خارجی دعوت میکند تا به برزیل سفر کنند و تمام هزینههای آنها را به عهده میگیرد و در این دعوتها تعدادی از فیلمهای برگزیده را برای آنها نمایش میدهد. این آژانس حتی به تهیهکنندهها کمکهای مالی ارائه میدهد تا بتوانند فیلمهای خود را به جشنوارههای خارجی ببرند و فرصت نمایش بینالمللی پیدا کنند. یک ارگان دیگر به نام "سینمای برزیل" وجود دارد که با همه تهیهکنندگان و فیلمسازان همکاری دارد و باعث آشنایی آنها با پخشکنندههای خارجی میشود. این ارگان زیر نظر آژانس ملی سینما فعالیت می کند.
در ادامه جلسه، آذری در مورد دسته بندی فیلمهای ایرانی به دو گروه جشنوارهای و فیلمهای تولید شده برای نمایش داخلی، توضیح داد:حتی در سالهای اخیر فیلمسازان نیز تحت تاثیر این مساله، دسته بندی شدهاند. در برزیل فیلمسازان زیادی پس از مطرح شدن در جشنواره ها، توسط هالیوود جذب شدهاند. آیا در برزیل هم این نوع دسته بندی برای فیلم ها وجود دارد و آیا همه فیلمها به صورت مساوی شانس دیده شدن در جشنواره ها را دارند؟ برلینر در این باره توضیح داد که در برزیل همه نوع فیلم و همه نوع فیلمسازی وجود دارد.
صناعیها به مساله ستاره محور و یا کارگردان محور بودن در سینما اشاره کرد و از برلینر خواست که در مورد این مساله در برزیل توضیحاتی را عنوان کند که برلینر پاسخ داد:در برزیل به تقلید از هالیوود فیلمسازان و تهیهکنندگان به ستاره محوری اعتقاد دارند، اما من شخصا چنین نظری ندارم که وجود ستاره بتواند موفقیت یک فیلم را تضمین کند.
در انتهای جلسه جعفر صانعی مقدم ضمن تشکر از دکتر علی آذری برای برگزاری این جلسه، عنوان کرد که در جلسه شیراز مطالب بسیار مفیدی، عنوان شد و از مایرا، مسئول فرهنگی سفارت برزیل و الهه گودرزی، مدیر بین الملل هنر و تجربه برای برگزاری هفته فیلم برزیل، تشکر و قدردانی کرد.
وی عنوان کرد که هدف از برگزاری هفتههای فیلم خارجی، نمایش فیلم های هنری خارجی به صورت اکران در هنروتجربه است و از برگزاری هفته فیلم آلمان از هفتم تا چهاردهم آبان ماه خبر داد.
ارسال نظر