عربستان سعودي موضوعي است كه بايد بيشتر از گذشته مورد توجه قرار گيرد. دو دليل مهم براي اين ادعا وجود دارد؛ نخست اينكه قدرت اصلي در منطقه عربی تقريبا و به صورت انحصاري در اختيار عربستان قرار گرفته است.
روزنامه شهروند: عربستان سعودي موضوعي است كه بايد بيشتر از گذشته مورد توجه قرار گيرد. دو دليل مهم براي اين ادعا وجود دارد؛ نخست اينكه قدرت اصلي در منطقه عربی تقريبا و به صورت انحصاري در اختيار عربستان قرار گرفته است. در گذشته اصليترين قدرت مصر بود و سپس عربستان در كنارِ عراقِ صدام حسين و سوريهِ حافظ اسد در رده دوم اثرگذاري قرار داشت.
حتي كشورهايي چون ليبي و الجزاير و مراكش نيز اثرگذار بودند، ولي اكنون تمامي اين قدرتهاي درجه دوم به حاشيه و بحران وارد شدهاند و مصر نيز بشدت افول كرده و تنها عربستان سعودي است كه قدرت اين مجموعه است. دليل دوم كه بايد به عربستان توجه كرد، تحولات داخلي آن است كه پس از حدود ٦ دهه، حكومت فرزندان بیشمار عبدالعزیز و
آلسعود، اكنون نوبت نوههاي او رسيده كه در بافت فرهنگي، اجتماعي و سياسي متفاوتي قرار دارند و تغييرات اخير و حقوق زنان اين كشور بازتابي از اين اتفاقات است؛ ولي سعوديها هنوز نسبت به برخي از واقعيات سياسي منطقه واقعگرايي لازم را پيدا نكردهاند و تا هنگامي كه اين بخش از سياستهاي آنان اصلاح نشود، احتمالا نخواهند توانست گام موثري در بهبود وضع منطقه و حفظ منافع خودشان بردارند.
نمونه اين نگرش نادرست را محمدجواد ظريف در مصاحبه اخير خود به اين صورت بيان كرد: «اما انتظار داریم عربستان سعودی هم درک کند که ما بخش مهمی از این منطقه هستیم و آنها هیچ وقت نمیتوانند ایران را حذف کنند. همان طور که ما تلاش نخواهیم کرد عربستان را حذف کنیم؛ عربستان سعودی هم باید توهم کنارزدن ایران را کنار بگذارد. زمانی من پیامی به وزیر خارجه فقید عربستانسعودی فرستادم و به او گفتم که ما آماده گفتوگو با شما هستیم تا بتوانیم یکدیگر را در منطقه بپذیریم؛ او به من گفت: «جهان عرب ربطی به شما ندارد.»
من به او میگویم: جهان عرب به ما ربط دارد. ما در منطقه هستیم؛ لازم است ما با یکدیگر برای امنیت این منطقه کار کنیم و آماده هستیم با یکدیگر برای امنیت این منطقه همکاری کنیم.»
واقعيت اين است كه چنين نگرشي بسيار فرقهگرايانه و غيرواقعي و متناقض است. تناقض آن واضح است؛ زيرا كه سعوديها حضور قدرتهاي دور از منطقه مثل ايالات متحده، اروپا و روسيه و حتي چين را در مناقشات جهان عرب به رسميت شناختهاند و براي آنان منافعي در اين مناقشات قايل هستند، حال چگونه ممكن است كه كشوري چون ايران را كه هممرز با اين كشورها است و نفوذي سنتي در برخي از آنها دارد را از گردونه امور خارج كرد؟ به علاوه بود و نبود يك كشور در حلوفصل مناقشات كشورهاي ديگر محصول به رسميتشناختن يك كشور ثالث نيست؛ بلكه ناشي از واقعيت امور است.
عربستان سعودي با تمام شيخوخيتي كه از طريق سياست و پول در لبنان دارد، هيچگاه نتوانسته بدون لحاظكردن سياستهاي ايران گامي را در آنجا بردارد؛ حال چگونه به خود حق ميدهد كه چنين ذهنيت نادرستي را طرح كند؟ به علاوه مگر ما حضور عربستان در افغانستان را ميتوانيم به چالش بكشيم؟ اين حضور يك واقعيت است؛ هر چند ميتوانيم آن را تضعيف كنيم.
از سوي ديگر منافع كشورها در تحولات منطقهاي ربطي به نژاد و قوم و زبان ندارد. هر كشوري نسبت به تحولات پيرامون خودش حساس است و وظيفه دارد كه از منافع كشورش دفاع كند. چگونه ممكن است كه ايران يا هر كشور ديگري اجازه دهند كه داعش در سوريه و عراق پا بگيرد و امنيت آن را تهديد كند؟ بنابراين تصور سعوديها نسبت به نفي حضور ايران در مناقشات منطقهاي با بديهيات سياست نيز همخواني ندارد.
از سوي ديگر از كي تا كنون عربستان سخنگوي رسمي كشورهاي عربي شده است؟ اصولا اين چه كشورهايي هستند كه بيشترين ظلم و ستم به مردمان آنان از سوي همسايگان عرب آنان انجام ميشود و نمونه آشكار آن جنايات سعوديها در يمن است. در واقع سعوديها به دليل همين برداشت نادرست بود كه گمان ميكردند ميتوانند يمن را به اشغال درآورند و صداي هيچ كشوري هم در نيايد! و البته چنين نشد و نميبايست هم ميشد. كشورهاي منطقه اجازه نخواهند داد كه عربستان اقدام به بلعيدن كشورهاي ديگر كند.
بنابراين و با توجه به جميع ملاحظات ذهنيت سعوديها نسبت به حق ايران يا هر كشور ديگري در دفاع از منافع ملي خود نادرست است. ضمن اينكه ايران و اصولا همه كشورهاي جهان فقط واحدهاي ملي را به رسميت ميشناسند و براي هر كدام استقلال قايل هستند نه آنکه آنها را تابع قدرت دیگری بدانند. نامشروعبودن دخالتهاي نظامي ربطي به زبان يا قوميت و نژاد و مذهب كشور ديگر ندارد. چنين نيست كه براي عربستان يا مصر حق ويژهاي براي دخالت در كشورهاي منطقه وجود داشته باشد، کشورهایی که زبانشان عربی است.
چرا عربستان چنین ادعایی را درباره کشورهای اسلامی نمیکند آنان اگر چنین حقی داشتند به طریق اولی باید برای کشورهای اسلامی داشته باشند و نه عربی. از نظر نظام بينالمللي فرقي ميان يمن، سوريه، قبرس و گرجستان و بولیوی و مالزی نيست. هويت زبان، نژاد و مذهب آنها تأثيري در اعتبار حقوقی واحد ملي يك كشور ندارد.
از اين رو اگر عربستان سعودي نسبت به اصلاح اين ذهنيت نادرست اقدام كند، آنگاه ميتوان با توجه به جميع ملاحظات و موازنه قوا، همان طور كه آقاي ظريف گفته است، منافع منطقهاي آن را به رسميت شناخت و بر روي نقاطي قابل قبول تفاهم و همكاري كرد. در غير اينصورت عربستان مجبور است هر روز بيش از گذشته در گرداب منطقهاي درگير شود و فرو رود؛ همچنان كه در ضعيفترين حلقهاي كه تصورش را ميكرد، يعني يمن، گير كرده و براي برونرفت از آن چارهاي جز عقبنشيني ندارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
چرا اینقدر عربستان سعودی را بزرگ میکنید من حاضرم به خاطر کشورم جمهوری اسلامی ایران به دنیا نشون بدیم که ایران ابر قدرت خاورمیانه است سران عربستان را عینه موش زیر پاهایمان له کنیم ما همون کشوری هستیم که با دنیا هشت سال جنگیدیم با دست خالی و امروزه پیشرفته ترین سلاح وایمان و همبستگی را بر دنیا حاکم هستیم ما اگه بخواهیم انسانیت را نادیده بگیریم از هیچ کس نمیگذریم
نظر کاربران
عربستان که فعلا دست بالا رو در یمن داره
چرا اینقدر عربستان سعودی را بزرگ میکنید من حاضرم به خاطر کشورم جمهوری اسلامی ایران به دنیا نشون بدیم که ایران ابر قدرت خاورمیانه است سران عربستان را عینه موش زیر پاهایمان له کنیم ما همون کشوری هستیم که با دنیا هشت سال جنگیدیم با دست خالی و امروزه پیشرفته ترین سلاح وایمان و همبستگی را بر دنیا حاکم هستیم ما اگه بخواهیم انسانیت را نادیده بگیریم از هیچ کس نمیگذریم
پاسخ ها
قشم وکیش را بدید بهشون بلکه با حاتون خوب بشن
قشم وکیش را بدید بهشون بلکه با حاتون خوب بشن