روزنامه ایران: «سال ۹۸ ائتلاف نمیکنیم»؛ این پیامی بود که هفته گذشته به نقل از محمدرضا عارف در فضای سیاسی کشور منتشر شد. او معتقد بود که اصلاحطلبان حالا به آن جایگاهی که میبایست، رسیدهاند تا در انتخابات سال ۹۸ نیازمند ائتلاف با اعتدالیون و اصولگرایان معتدل نباشند. زمینه این حرف عارف هم گلایههای بین اصلاحطلبان و هواداران غیر اصلاحطلب دولت بود که در ماههای اخیر اوج گرفت.
با این وجود کمتر چهره اصلاحطلبی در روزهای گذشته پیدا شد که این سخن عارف را تأیید کند. عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان هم یکی از این چهرهها است که در گفتوگو با «ایران» ضمن اینکه توضیح میدهد این ائتلاف باید همچنان پا برجا باقی بماند، بر ضرورت گفتوگوی میان گروههای حاضر در ائتلاف هم تأکید میکند.
آقای عارف اخیراً در گفتوگویی اعلام کردهاند که اصلاحطلبان در سال 98 ائتلاف نخواهند کرد. پیش از تحلیل این موضوع این سؤال وجود دارد که آیا این نظر شخصی آقای عارف است یا اینکه جمع بیشتری از اصلاحطلبان به صورت جدی به این مسأله معتقد هستند؟ مضافاً اینکه آیا این موضوع مشخصاً در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مطرح شده یا خیر؟
شخصاً خیلی اطلاعی از این موضوع ندارم که چنین مسألهای درسطح شورای عالی مورد بررسی قرار گرفته باشد.
اما در شورای مشورتی اصلاحطلبان این موضوع مطرح نبوده و درباره آن بحثی صورت نگرفته است. یعنی جزو مسائل و موضوعات مورد بحث نبوده که آیا باید به ائتلاف انتخاباتی که با گروههای معتدل شکل گرفته بود، خاتمه داد یا اینکه به ادامه آن اندیشید. تا جایی که میدانم این موضوع نظر شخصی خود آقای عارف است و مورد توافق تمام اصلاحطلبان نیست. این میتواند یک پیشنهاد قابل بررسی از سوی ایشان باشد که البته قطع به یقین مخالفانی هم خواهد داشت.
یعنی در سطح فعالین اصلاحطلب این بحث، جدای از آقای عارف توسط فرد یا افراد دیگری مطرح نشده است؟
نه. من تا جایی که میدانم در میان شخصیتهای حقیقی و حقوقی اصلاحطلب نه تنها این بحث مطرح نیست بلکه بحث اصلی این است که ائتلاف شکل گرفته در سال ۹۲ که تا سال ۹۶ ادامه یافت، چگونه استمرار پیدا کند.
ولی به هر حال در همین مدت هم گلایههای زیادی از برخی بدعهدیها به قول اصلاحطلبان انجام شده بود. این نشانه رفتن به سمت اجرایی شدن پیشنهاد آقای عارف نیست؟
همه اصلاحطلبان نسبت به سرنوشت ائتلاف شکل گرفته با اعتدالیون و اصولگرایان معتدل شبهات و نقدهایی دارند و گلایههایی مطرح است. اما تمام ماجرا تنها همین گلایهها نیست بلکه ما میدانیم که همین ائتلاف بود که دولت یازدهم و دوازدهم را شکل داد یا باعث تشکیل یک مجلس کاملاً متفاوت با سه دوره قبل از آن در دوره دهم شد. خب ائتلافی که شکل گرفت این نتایج مطلوب را هم داشته و فعلاً مسأله این است که نتوانسته صددرصد اهداف را محقق کند، اما این به آن معنا نیست که صددرصد شکست خورده باشد چون ما معتقدیم تا درصدهای زیادی موفق بودیم، هر چند میزان موفقیت صد درصد نبوده است. بنابراین ما معتقد به بر هم زدن ائتلاف تا این لحظه نیستیم بلکه راه درست را بازخوانی مسائل و مشکلات گذشته، گفتوگوی بیشتر و مؤثرتر با نیروهای مؤتلف خودمان و همینطور اصلاح و بازسازی این ائتلاف میدانیم نه بر هم زدن کل آن.
برخی از همفکران آقای عارف معتقدند که ادامه ائتلاف با نیروهای غیراصلاحطلب در مقاطع بعدی به معنای آن است که سبد رأی خود را در اختیار جریانهایی بگذاریم که فقط برای رسیدن به قدرت چشم به این سبد رأی دارند و بعد از انتخابات، آن را نادیده میگیرند و این به معنای آن است که هزینه مطالبات بر زمین مانده، تماماً برای جریان اصلاحطلب باقی بماند.
این مشکل به دلیل ساختار غیرحزبی ایران کاملاً واقعی است و ایراد به آن نمیتواند غیرمنطقی باشد. اما مسأله این است که بر اساس چنین ایرادی نمیتوان زمینه را برای اقدامات بعدی و از جمله ائتلاف سیاسی مجدد، بست. قطعاً سال ۹۸ موقعیت و شرایط خاص خود را خواهد داشت و ما نمیتوانیم از الان به راحتی بگوییم که بدون ائتلاف وارد انتخابات آن سال خواهیم شد. اصلاحطلبان به دلیل بحران سبد رأی یا مشکل پایگاه اجتماعی نیست که وارد این ائتلافها شدهاند و نباید این مهم را از یاد ببریم. چیزی که اصلاحطلبان را وارد پروسه این ائتلاف کرده از یک سو جبر فضای سیاسی ایران است که دامنه حرکت اصلاحات و نیروهای آن را محدود کرده و از سوی دیگر خطر بروز مجدد پوپولیسم.
خب تأثیر نا امیدی مردم از رأی دادن به توصیه اصلاحطلبان به لیستهای ائتلافی هم میتواند درست همین نتیجه را به دنبال داشته باشد.
بله ولی اصلاحطلبان در این موضوع مسأله شخصی یا جناحی ندارند و موضوع منافع و مصالح ملی است. یک نکته را نباید فراموش کنیم و آن صحبت و گفتوگوی مکرر با جامعه است. این موردی است که اصلاحطلبان باید مدنظر داشته باشند. ما باید به عنوان جریان اصلاحات سه کار مهم را در قبال ائتلافی که طی ۴ سال اخیر داشتیم، انجام دهیم؛ یکی گفتوگوی مؤثر و مستمر با طرف مؤتلف است.
دوم تلاش برای تحقق شعارها و وعدههایی که داده شده و سوم هم ارتباط مؤثر و مستمر با مردم. نباید کاری کنیم که مردم فراموش کنند که در چه شرایطی مثلاً به لیست امید رأی دادند. خیلی شفاف اگر بخواهم بگویم، استراتژی ما در آن انتخابات این نبود که مثلاً به ترکیبی مانند مجلس ششم برسیم، بلکه هدف اصلی ما این بود که مجلسی مانند مجلس نهم یا هشتم و هفتم تشکیل نشود که این اتفاق هم افتاد. یا در انتخابات ۲۹ اردیبهشت هم همینطور بود. مگر ما به آقای روحانی رأی دادیم که الزاما بیاید و کابینه اصلاحات تشکیل شود؟ ما رأی دادیم چون در شرایط فعلی بهتر از آقای روحانی کسی را نداشتیم که بتواند از منافع ملی ما دفاع کند و در این خصوص بحثهای جریانی و جناحی بحث دست چندم هستند و اصلاً نباید آنها را اولویت اصلی دانست.
از منظر عملی آیا فکر میکنید هنوز زمینه ادامه و استمرار ائتلاف بین نیروهای اصلاحطلب با اعتدالیون و اصولگرایان معتدل وجود داشته باشد؟ به هر حال برخی بر این باور هستند که زمینه این ائتلاف تحت تأثیر عهدشکنیها و تعمیق اختلافات از بین رفته است.
به نظر من اختلاف آنقدرها عمیق نیست و تصویری که ساخته شده به نظر من بیشتر کار جریان رقیب و مخالف دولت است. نقطه عزیمت ما برای این ائتلاف هنوز معنای خود را با همان قدرت سابق دارد و آن اینکه اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل به این جمعبندی رسیدهاند که کشور در شرایطی قرار دارد که اولاً امکان اداره آن توسط یک جریان و دیدگاه سیاسی وجود ندارد و ثانیاً عمق برخی مشکلات و بحرانها آنقدر زیاد است که نیازمند همگرایی ملی برای عبور از آن هستیم.
در واقع ما هنوز معتقدیم که از این سه طیف، هیچکدام بدون دیگری موفق نخواهد شد و این خودش مهمترین بستر استمرار ائتلاف است. ثالثاً باید این را هم مد نظر قرار بدهیم که ما سابقه و تجربه سال ۸۴ را هم داریم؛ من با یقین عرض میکنم که میوه بر هم خوردن ائتلاف اصلاحات با اعتدالیون و اصولگرایان معتدل را تنها و تنها پوپولیستها و تندروها خواهند چید و بر هم خوردن این ائتلاف نخستین مرحله برای بازگشت مجدد آنها به مرکز قدرت خواهد بود. ما الان در شرایطی هستیم که چنین اتفاقی بسیار خطرناک خواهد بود.
فقط در یک مورد در خصوص برجام، داریم اوضاع منطقه و سیاستهای اخیر امریکاییها را میبینیم و اطلاع و اطمینان داریم که اگر تندروها و پوپولیستها دوباره به قدرت برگردند، خیلی سریعتر از چیزی که فکرش را میکنیم برجام را برهم خواهند زد. اگر فرض بگیریم حضور آنها در قدرت فقط همین یک نتیجه را داشته باشد آیا منافع ملی اقتضاء نمیکند جلوی این اقدام گرفته شود؟ مگر ما از عدم ائتلاف و همگرایی در سال ۸۴ چه خیری دیدیم که حالا میخواهیم در شرایط به مراتب بدتر، آن را تکرار کنیم؟ به نظر من گلایهها و انتقادات طرفین نسبت به همدیگر هر چقدر هم که باشد، باز هم حداقل زمینه سلبی این ائتلاف آنقدر قدرتمند هست که هنوز به آن در یک کنش سیاسی، معنا بدهد.
ما الان در وضعیتی قرار داریم که در دو حوزه میتوانیم دچار بحران شویم؛ مسأله امنیت و مسائل اقتصادی. امنیت ما الان یک موضوع مهم است که برای حفظش باید از سطح تنشهای خارجی خود بکاهیم. مسائل اقتصادی و آمار بیکاری و رکود کشور یک مسأله مهم هستند که نیاز مبرم به جذب سرمایهگذاریهای خارجی وسیع با ارقام بالا دارند. الان بر سر این دو موضوع مهم که اولویت اصلی کشور هستند تقریباً اختلافنظری میان اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل نیست و این هم خودش یک عامل ایجابی مهم و مؤثر برای استمرار ائتلاف است.
یعنی فکر میکنید که باید گفتوگو با طرف مقابل در این ائتلاف از همین دو موضوع به عنوان نقاط عزیمت اصلی آغاز شود؟
به نظرم باید گفتوگو با محور اختلافات و گلایهها باشد. ما بر سر چیزی که بر روی آن توافق داریم لزومی برای گفتوگو نداریم. اما مهم این است که وقتی داریم بر سر اختلافات خود گفتوگو میکنیم و حتی چانه میزنیم و گلایهها را مطرح میکنیم مدام به خودمان یادآوری کنیم که ما به عنوان دو یا چند گرایش سیاسی بر سر دو موضوع مهمی که اشاره کردم، اتفاق نظر جدی داریم که میتوان آن را یک توافق حداکثری نامید. یعنی وقتی داریم گله میکنیم، همنظریهای خودمان را هم نباید فراموش کنیم. آن گفتوگو به نظرم بسیار ضروری و لازم است و باید انجام شود.
الان اصلاحطلبان میگویند که قسمت اصلی کارنامه آقای روحانی به پای این جریان نوشته خواهد شد و تقریباً ارزیابی درستی است. قطعاً انتقادات منطقی هم به این کارکردها و برنامهها وجود دارد اما فاصله گرفتن از دولت و طرفداران غیراصلاحطلب دولت نه از منظر منافع ملی کار عقلانی و منطقی است و نه از منظر سیاسی میتواند آسیبهای جناحی را جبران کند. ضمن اینکه این کار مغایرت جدی با منافع ملی دارد. بنابراین تجربه بشری نشان داده که تنها راه درست در این مقاطع، روی آوردن به گفتوگو است. ما نباید از یاد ببریم که خطر بازگشت به قبل از سال ۹۲ همواره برای ما وجود دارد.
در جریان اصلاحات این ارزیابی شنیده میشود که در طرف مقابل ائتلاف، یعنی اصولگرایان معتدل و اعتدالیون بیتمایل نیستند در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری به صورت مستقل و بدون ائتلاف با اصلاحطلبان دولت تشکیل دهند که بعد از آن هم دستشان باز باشد. این ارزیابی را قبول دارید؟
به نظر من خیلی دقیق نیست، یعنی اگر چنین تمایلی هم باشد آنقدر قوی نیست که اجرا شود. شما ببینید که در سالهای گذشته این دو گروه قدم به قدم به سمت اصلاحطلبان کشیده شدهاند و از موقعیتهای کلاسیک خودشان جابهجا شدهاند. آنها هم میدانند که در قاعده بازی به شکل فعلی بدون اصلاحطلبان بازنده بازی خواهند بود چون مشکل پایگاه اجتماعی مستقل دارند. آنها به سودی که از این ائتلاف بردهاند آگاه هستند و مضافاً اینکه میدانند خروج از ائتلاف چه زیانهایی برایشان خواهد داشت. بنابراین فکر نمیکنم که در فکر جدایی کامل باشند.
ارسال نظر