محمد خانه زر در روزنامه شرق نوشت: رسیدن به جهانی بدون خشونت و ستیز، همواره از آرزوها و تصورات دیرینه بشر بوده است. گرچه در طول تاریخ بشر همواره اشکالی از خشونت وجود داشته است، در عصر کنونی که جوامع بشری به درجهای از رشد عقلانیت یا عقل مدرن رسیدهاند، انتظار میرفت جهان شاهد محو ستیز و خشونت یا بهحداقلرسیدن آن باشد؛ اما نهتنها این خشونت از بین نرفته است، بلکه شکلها و ابعاد آن پیچیدهتر شده است.
محمد خانه زر در روزنامه شرق نوشت: رسیدن به جهانی بدون خشونت و ستیز، همواره از آرزوها و تصورات دیرینه بشر بوده است. گرچه در طول تاریخ بشر همواره اشکالی از خشونت وجود داشته است، در عصر کنونی که جوامع بشری به درجهای از رشد عقلانیت یا عقل مدرن رسیدهاند، انتظار میرفت جهان شاهد محو ستیز و خشونت یا بهحداقلرسیدن آن باشد؛ اما نهتنها این خشونت از بین نرفته است، بلکه شکلها و ابعاد آن پیچیدهتر شده است.
آنچه مانع از رفع خشونت و درگیری شده و تلاشها را برای حذف خشونت در روابط بین جوامع و فرهنگها با موانع جدی و اساسی روبهرو کرده است، ورود مقوله «اخلاق» به منازعات سیاسی بوده است. از آنجا که جوهره امر سیاسی، منازعه است، ورود «اخلاق» به منازعات سیاسی باعث شکلگیری رابطهای خطرناک و پرمخاطره در عرصه جهانی شده است که هریک از طرفین منازعه، طرف دیگر را دشمنی تعریف میکند و به «خود» حق میدهد تا به هر شکلی پاکسازیشان کند و این نابودی و حذف «دیگران»، با توسل به خشونت و با سلاح برتر و بهتردانستن «خود» از «دیگران» و از لحاظ «اخلاقی» صورت میگیرد.
در واقع این رابطه خشونتبار رابطهای از نوع «تخاصم کامل یا آنتاگونیسم» است که دو طرف منازعه، دشمنانی تلقی میشوند که در هیچ زمینه مشترکی سهیم نیستند. در رابطه آنتاگونیستی یا سراسر خشونتبار، منازعه سیاسی به منازعهای سراسر اخلاقی تبدیل میشود که هریک از طرفین، «خود» را «حق و خیر مطلق» انگاشته و «دیگری» را «شر و دشمنی» میبیند که باید نابود شود. در وضعیت بهوجودآمده همه راههای گفتوگو مسدود میشود و تکگویی بهجای گفتوگو قرار میگیرد.
بایدها و نبایدهای گفتمان صلح
هرچند که تأسیس جامعه ملل و پس از آن سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای حقوقبشری در راستا و با هدف ازبینبردن خشونت، درگیریها و تسکین رنجها و آلام بشری بوده و تا حدی در این امر موفقیتهایی نسبی داشته است؛ اما هنوز توفیق کاملی برای رسیدن به جهانی عاری از خشونت و ستیز حاصل نشده است. توفیقنداشتن کامل در رسیدن به جهانی عاری از خشونت را باید در همان اخلاقیشدن امر سیاسی دانست که وضعیت دهشتناکی را به وجود آورده است. در عصر کنونی ما، بخش دیگری از تلاشهای صورتگرفته برای یافتن سازوکار و مجرایی برای حذف خشونت و ازبینبردن ستیز و دشمنی از جهان، تلاشهایی جدی و اساسی بوده که در ایران و از سوی گفتمان اصلاحطلبی صورت گرفته است. رخداد دومخرداد در سال ١٣٧٦ و شکلگیری گفتمان اصلاحطلبی در فضای سیاسی- اجتماعی ایران شرایط را برای تغییرات اساسی در نوع نگرش و رویکرد بر اساس واقعنگری و درک صحیح از تحولات داخلی و بینالمللی فراهم کرد.
این گفتمان برای حذف انواع خشونت از عرصه داخلی و بینالمللی تنشزدایی کرده و گفتوگو را سرلوحه و اولویت اصلی خود قرار داد.در عرصه بینالمللی نیز اعتقاد گفتمان اصلاحطلبی برای خلق جهانی عاری از خشونت و ستیز این بوده است که ملتها و تمدنها باید مناسبات خود را بهگونهای تنظیم کنند تا به دور از نزاع و درگیری، بر پایه رقابتی سازنده توأم با احترام متقابل برای استفاده از امکانات مادی و معنوی دنیای امروز همت گمارند. به باور گفتمان اصلاحطلبی، جهان باید در آستانه هزاره سوم خشونت و نزاع را کنار بگذارند و بر مبنای تعامل به دستاوردهای ارزشمندی برای نسل کنونی و آتی برسند.
طرح گفتوگوی تمدنها و فرهنگها از سوی رئيس دولت اصلاحات تلاشی در راستای رد و باطلکردن نظریه جنگ تمدنها بوده است. گفتمان اصلاحطلبی معتقد است در نظریه جنگ تمدنها، تمدنها در رقابتی خونبار و تخاصمآمیز تلاش میکنند تا از یکدیگر سبقت گرفته و بر یکدیگر مسلط شوند. در چنین فضایی، جهان سرشار از تخاصم و درگیری و اضطراب خواهد شد. وضعیتی سراسر خشونتبار و آنتاگونیستی که در آن هریک از طرفین تلاش میکند تا با حذف «دیگری»، شرط تحقق «خود» را در نابودی «غیرش» بداند.
گفتمان اصلاحطلبی لازمه توسعه فرهنگ صلح در عرصه جهانی را پرهیز از سلطهجویی، یکجانبهگرایی، تقابل و حذف میداند. از نظر این گفتمان، هیچ قوم و فرهنگی را با استناد به هیچ استدلال فلسفی، سیاسی و اقتصادی نمیتوان در حاشیه قرار داد. استقرار و توسعه مدنیت در صحنه جهانی در گرو گفتوگو و تعامل میان تمدنها و فرهنگها با سلایق و نظرات متفاوت است. گفتوگوی تمدنها به دنبال ارتقای مناسبات بینالمللی و خلق دنیایی عاری از خشونت، تبعیض و سلطه و تلاشی برای تحکیم صلح پایدار و همزیستی است.
در واقع یکی از کارویژههای اصلی گفتوگوی تمدنها، ترسیم و محققکردن جامعه مدنی بینالمللی و تبدیل ستیز و تخاصم میان فرهنگها و تمدنها به تفاهم و صلح از طریق گفتوگو و تبادلنظر در موضوعات مشترک و تأکید بر ارزشهای مشترک بشری و رفع سوءتفاهمها و جایگزینی دیالوگ بهجای مونولوگ است. گفتوگوی تمدنها و سیاست تنشزدایی مطرحشده از سوی گفتمان اصلاحطلبی تلاشی همهجانبه برای ازمیانبردن توهم بسیار وحشتناک جنگ تمدنها است؛ زیرا در تفکر جنگ تمدنها، دشمن بزرگی در عرصه جهانی وجود دارد که باید با آن به ستیز و درگیری پرداخت. گفتوگوی تمدنها رستگاری و خیر همه بشریت را در تنشزدایی و دوری از ستیز و درگیری میبیند.
گفتمان اصلاحطلبی معتقد است که تنظیم روابط میان کشورها براساس تخاصم محض یا آنتاگونیستی حاصلی جز خشونت، تنش و نابودی نداشته و ادامه ستیز و درگیری پیوسته در عرصه جهانی باعث بیتعادلی و حذف دیگر فرهنگها و بهبارآوردن نتایج دهشتناکی خواهد شد. به باور گفتمان اصلاحطلبی، جمهوری اسلامی ایران با طرح ایده گفتوگوی تمدنها و فرهنگها و تنشزدایی به جهانیان اعلام کرده است که با هیچکس و هیچجا سر جنگ و ستیز نداشته و خواستار روابط دوستانه توأم با احترام متقابل و رقابتی سازنده در عین وجود اختلافهاست.
با این اوصاف به نظر میرسد که در وضعیت کنونی همچنان ایده گفتوگوی تمدنها و فرهنگها میتواند بهعنوان الگویی کارآمد و کارساز و بهعنوان مجرا و نقشه راهی برای پایاندادن به ستیز و درگیری و خلق «جهانی عاری از خشونت» مورد استفاده همه جهانیان قرار گیرد. بهثمررسیدن مذاکرات طولانیمدت میان ایران و شش قدرت جهانی و در نهایت توافق بینالمللی بر سر برنامه هستهای ایران را میتوان بهعنوان نمونه و نیز نشانه بسیار مهمی از کارآمد و کارسازبودن الگوی گفتوگو دانست که دولت روحانی (دولت تدبیر و امید) در روند مذاکرات توانست از آن بهره کافی را ببرد و از حجم تنش و تهدیدها علیه ایران بکاهد. «جهانی عاری از خشونت» همان جهانی است که در اندیشه و شعر سعدی نیز تجلی یافته است:
«بنیآدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آوَرَد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار».
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر