با تغيير تيم كاخ سفيد و رئيسجمهور شدن دونالد ترامپ، سياست باراك اوباما در قبال ايران يعني «معرفي ايران به عنوان ناقض روح برجام» با روشي جديد مورد توجه قرار گرفته است.
روزنامه جوان: با تغيير تيم كاخ سفيد و رئيسجمهور شدن دونالد ترامپ، سياست باراك اوباما در قبال ايران يعني «معرفي ايران به عنوان ناقض روح برجام» با روشي جديد مورد توجه قرار گرفته است، به گونهاي كه وجه مشترك اظهارات مقامات امريكايي از ترامپ و تيلرسون گرفته تا هيلي و مستر حول همين چند واژه ميچرخد: «ايران ناقض برجام است.»
مهمترين عنصر براي تحقق اين مسئله كه «ايران ناقض برجام است»، تفسير«موسع» از متن برجام و قطعنامه۲۲۳۱ است، عنصري كه امريكا به درستي آن را در مصاديق متعددي از جمله «بازرسي از مراكز هستهاي ـ نظامي»، «آزمايش موشكي»، «حضور مستشاري ايران در سوريه»و«برداشته شدن تحريمهاي بانكي ـ تجاري»آن را بهكار گرفته است؛ايالات متحده با تفسير موسع از متن برجام و قطعنامه۲۲۳۱ ايران را ناقض روح برجام معرفي كرده چراكه ايران مانع بازديد از مراكز نظامي شده، آزمايش موشكي انجام داده و ايران در آزادسازي حلب حضور مستشاري داشته است.
تكرار عبارت «ايران ناقض برجام است» از سوي امريكا مشتمل بر اهداف ميان مدت و بلند مدت زير است:
۱ ـ با تكرار اين عبارت در سطح مسئولان و پس از آن در رسانههاي وسيع خود در سطح دنيا، ايران را همچنان تهديدي عليه صلح و امنيت بينالمللي معرفي كند.
2 ـ با پيش دستي، مانع ديده شدن نقض مكرر برجام از سوي امريكا شود.
۳ ـ مانع از فعاليتهاي ايران در سطح منطقهاي و مبارزه با تروريسم شود.
4 ـ از تفسير «واقعي» برجام از سوي ايران وكشورهايي نظير روسيه جلوگيري و تفسير خود را به عنوان مرجع جاسازي كند.
۵ ـ فرافكني از هدف اصلي برجام مبني بر«برداشته شدن تحريمهاي ضد ايراني.»
6 ـ ضمن استمرار پروژه ايران هراسي، با ايجاد دلهره در بين بانكها و سرمايه گذاران اروپايي، مانع از عاديسازي روابط تجاري -اقتصادي ايران با دنيا شود.
امريكا علاوه بر اين اهداف يك هدف اصلي و بلند مدت را دنبال ميكند و آن اينكه هدف فراتر از متن برجام ـ قطعنامه2231 را به عنوان«روح» به ايران و ساير كشورهاي1+5 تحميل كند. برهمين اساس است كه دبير كل سازمان ملل، سخنگوي دبير كل سازمان ملل، رهبران كشورهاي اروپايي موازي با رئيسجمهور و وزير امور خارجه امريكا تعريف خود از برجام را در قالب عبارت «خروجي برجام ايجاد صلح و امنيت جهان بود»طرح كردهاند و مع الاسف مقامات ارشد دولت يازدهم و دوازدهم نيز دقيقاً همين ادبيات را تكرار ميكنند!
تقليل و تصغير روح برجام به «ايجاد صلح و ثبات منطقهاي و جهاني» نخست منجر به فرافكني از اهداف اصلي توافق هستهاي مانند«برداشته شدن تحريمهاي ضدايراني» ميباشد، عدم اجراي تعهدات امريكايي و نقض متن ـ روح برجام را توجيه ميكند و ايران را همچنان الگوي تخريب صلح و ثبات منطقهاي معرفي ميكند.
اين بدان معناست كه ايران پسا برجام نيز بايد تهديدي عليه جامعه جهاني معرفي شود كه همان ادامه پروژه ايرانهراسي براي مانعسازي جهت عاديسازي روابط تجاري ـ اقتصادي ايران با بانكها و سرمايه گذاران اروپايي است. تمامي اين اهداف مشتركاً به يك نقطه ختم خواهد شد و آن اينكه ايران ناقض برجام معرفي شود و شش قطعنامه گذشته به انضمام تحريمهاي گسترده عليه ايران وضع شود.
خب طبيعي است در چنين شرايطي كه امريكا تلاش ميكند با تفسير موسع و يكجانبه برجام و قطعنامه محدوديتهاي نظامي ـ منطقهاي، اقتصادي ـ سياسي و تجاري ـ ديپلماتيك گذشته عليه ايران را حفظ و آنها را توسعهاي تمام و كمال دهد، انتظار است كه دولتمردان درصدد مقابله با چنين فرايندي برآمده و با ارائه تفسيرهاي جمهوري اسلامي ايران از متن و روح برجام در سطح مناسب و مطمئن اجازه ندهند اهداف امريكاييها رنگ تحقق به خود بگيرد.
اين در حالي است كه گفتار و مواضع مقامات ارشد دولت در سفر به نيويورك براي حضور در مجمع عمومي سازمان ملل دقيقاً تكرار گفتار امريكاييها درباره روح برجام ـ قطعنامه 2231 است آن هم در حالي كه روح برجام از نظر ايران بر اساس اسناد متقن «برداشته شدن تحريمهاي هستهاي عليه ايران»بوده است و اين در حالي است كه موضعگيري دولتمردان در پسابرجام و به ويژه درسه روز اخير حول چنين مؤلفهاي نبوده و دقيقاً منطبق بر «تفسير» امريكاييها از توافق هستهاي و «روح» آن است.
تيلرسون: «انتظار داشتيم كه برجام باعث ثبات منطقه شود ولي نشد»، ترامپ: « ايران مؤلفههاي بسياري و همچنين روح توافق را نقض كرده است»، سخنگوي سياست خارجه امريكا: «اقدامات ايران ثباتزدا است و... ايران روح برجام را نقض كرده است»، مستر: «اعتقاد داريم ايران روح برجام را نقض كرده است.
روح برجام اين است كه به ثبات و امنيت منطقه كمك كند، اما اين اتفاق نيفتاده است»؛اين گفتههاي امريكاييها در حالي است كه اظهارات مقامات ايراني نيز دقيقاً با همين محور و محتوا عنوان شده است؛روحاني پيش از عزيمت به نيويورك براي شركت در هفتاد و دومين نشست مجمع عمومي سازمان ملل: «برجام توافقي به نفع امنيت و ثبات منطقه و جهان است»، روحاني در ديدار دبير كل سازمان ملل متحد: «برجام ميتواند الگوي خوبي براي صلح و ثبات در منطقه و جهان باشد.»
ساير مقامات دولت نيز قريب به همين مضمون مواضعي را در مورد روح برجام اتخاذ كردهاند از جمله محمدجوادظريف، عباس عراقچي و علياكبر صالحي كه متفقالقول معتقدند برجام ثبات و امنيت را براي منطقه به همراه آورده است و در مقابل سخني از روح برجام بر پايه: « روح برجام برداشته شدن كامل تحريمهاي ضد ايراني است»به ميان نميآورند!
اداي اين عبارت توسط دولتمردان به معناي آن است كه ايران قبل از امضاي توافق هستهاي با رفتار و اقدامات خود صلح و ثبات امنيتي را به مخاطره انداخته و با پذيرفتن تعهدات مندرج در برجام از اين مسير منصرف شده است، يعني حداقل برداشت امريكاييها از مواضع دولتمردان كشورمان اين مسئله است چرا كه آنها براي مرجع ساختن «تفسير خود از روح برجام» اصرار دارند كه «هدف اصلي برجام را: «ايجاد صلح و امنيتي عنوان كنند كه ايران آن را نقض كرده است» و اتخاذ چنين ادبياتي به ايجاد و تثبيت چنين هدفي كمك شاياني ميكند.
اظهار چنين ادبياتي به همان ميزان اشتباه است كه گفته ميشود «ادامه برجام منهاي امريكا نيز ميسر است» چرا كه بهكارگيري اين ادبيات نه تنها اهداف چندگانه امريكاييها را به مرز تحقق ميرساند بلكه دستگاه محاسبه سنجش آنها را تقويت ميكند كه ايران با تحريم و تهديد و فشارهاي بينالمللي نيز حاضر به حفظ برجام است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر