۶۰۰۹۰۲
۲۰ نظر
۶۵۴۱
۲۰ نظر
۶۵۴۱
پ

دردسر عشق مرد ایرانی به دختر جوان کره ای

مرد ایرانی که از طریق شبکه دوستیابی با دختر کره‌ای آشنا شده و ازدواج کرده بود، در کمتر از ۲۰ ماه زندگی مشترک در کره جنوبی دو بار تا مرز طلاق پیش رفت و سرانجام به ایران آمد تا برای همیشه از همسر خارجی‌اش جدا شود.

روزنامه ایران: مرد ایرانی که از طریق شبکه دوستیابی با دختر کره‌ای آشنا شده و ازدواج کرده بود، در کمتر از ۲۰ ماه زندگی مشترک در کره جنوبی دو بار تا مرز طلاق پیش رفت و سرانجام به ایران آمد تا برای همیشه از همسر خارجی‌اش جدا شود.

مرد میانسال وقتی وارد شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده شد به قاضی گفت:«من فرشید هستم و برای طلاق آمده‌ام.»فرشید موهای جوگندمی داشت، لباس‌های مرتب و ساده‌ای پوشیده بود و آرام حرف می‌زد. قاضی «غلامرضا احمدی» با دیدن او سرش را از روی پرونده بلند کرد و گفت:«بله. قضیه چیست؟ انگار همسرتان هم دردادگاه حضور ندارد؟»
فرشید جواب داد: «همسرم اهل کره جنوبی است و حدود یک سالی است که از او خبر ندارم. در واقع به اینجا آمده‌ام تا بتوانم به‌طور رسمی و قانونی طلاقم را ثبت کنم.»
چهارسال قبل

فرشید همان موقع به یاد روزی افتاد که خبر مرگ پدرش را شنیده بود. نیمه شب یکی از روزهای سرد زمستان تلفن آپارتمانش در ایالت مینه سوتای امریکا به صدا درآمد. مادر پیرش تماس گرفته بود تا از فوت ناگهانی پدر مطلع‌اش کند. سه روز بعد هم فرشید به تهران رسید. برای او تهران با پایتخت ۳۰ سال پیش بسیار تفاوت داشت و به خاطر اینکه سال‌ها در امریکا تحصیل و کار کرده بود، حال و هوای وطن او را تحت تأثیر قرار داد و به‌همین دلیل در تهران ماند. او در این مدت بارها از اعضای فامیل شنید که «چرا تا به حال ازدواج نکرده‌ای؟» و با خودش فکر کرد شاید لازم باشد قبل از ورود به ۵۰ سالگی ازدواج کند. با این حال موضوع تشکیل خانواده را جدی نگرفت تا اینکه به‌طور تصادفی ایمیلی از یک مرکز دوستیابی جهانی دریافت کرد و کنجکاوی‌اش باعث شد با یک دختر کره‌ای در سئول آشنا شود.

دختر جوان خودش را «یونگ»- به معنای ثابت قدم-معرفی کرده بود. دختری با خصوصیات فرهنگی مشرق زمین که فرشید فقط در کتاب‌ها درباره‌شان خوانده بود و از تئوری‌های او درباره ذن، فلسفه و فنگ شویی لذت می‌برد.

چت‌های نوشتاری آنها بزودی تبدیل به گفت‌و‌گوهای تصویری اینترنتی شد و فرشید احساس کرد برای نخستین بار در زندگی عاشق شده است. یک سال بعد از آشنایی تصمیم گرفت تنها به سئول سفر کند و یونگ را از پدرش خواستگاری کند.

تحصیلات فرشید در رشته الکترونیک و مهربانی او و ثروت خانوادگی‌اش باعث شد خانواده یونگ به این خواستگار ایرانی روی خوش نشان دهند. یک ماه بعد از این سفر به کره جنوبی - یونگ و فرشید ابتدا در سفارت ایران ازدواج خود را رسمی کردند و طبق رسوم شرقی‌ها فرشید هزینه جهیزیه و جشن را که حدود ۵۰۰۰ دلار بود پرداخت و ۲۰۰۰ دلار طلا هم به پدر یونگ هدیه داد.

اما تنها چیزی که داماد ایرانی ۴۸ ساله را رنج می‌داد تنهایی و غربت بود. اما به این دلخوش بود که همسرش را به تهران ببرد و جشن مفصلی هم در وطنش بگیرد. زندگی آنها با وجود فاصله سنی ۲۰ ساله مشکل چندانی نداشت. درآمدشان هم با راه‌اندازی یک کافه تریا در حاشیه شهر کافی بود. اما چهار ماه بعد از شروع زندگی کم کم اختلاف‌های آنها شروع شد. یونگ بر این باور بود که فرشید تلاش کافی برای بهبود شرایط کارشان نمی‌کند و تازه داماد معتقد بود همسرش را بیش از حد مورد توجه قرار داده است.

در آن روزها یونگ برخلاف گذشته - که سعی داشت صدای به هم خوردن ظرف‌ها هنگام شست‌و‌شو درنیاید - با کوچکترین اختلاف ظرف‌ها را به گوشه‌ای پرتاب می‌کرد و سعی می‌کرد همسر ایرانی‌اش را سرزنش کند. فرشید هم نگران از آینده زندگی مشترک و ناراحت از اینکه شغل خودش را رها کرده و به مستخدم کافه تبدیل شده روز به روز افسرده‌تر می‌شد. تا اینکه یونگ او را به جدایی تهدید کرد، با این حال فرشید با لجبازی تا دادگاه محلی او را همراهی کرد. اما یونگ قول داد رفتارش را بهتر کند. زن کره‌ای نه تنها به قولش عمل نکرد، بلکه از همکاری در امور خانه هم سرباز زد و آنها یک بار دیگر تا دم در دادگاه رفتند. ولی به توصیه دوستان خانوادگی از جدایی دست کشیدند. در سومین مرحله اختلاف‌شان بود که فرشید به درد قفسه سینه مبتلا شد و احساس کرد ممکن است بزودی بمیرد. بنابراین ترس از مرگ در غربت باعث شد به ایران بازگردد و در کشور خودش مراحل طلاق از همسرش را طی کند.

وقتی قاضی احمدی درباره مدارک و نواقص پرونده از فرشید سؤال کرد، رشته افکار مرد میانسال پاره شد و از حال و هوای سئول به دادگاه خانواده در تهران پرتاب شد. قاضی تأکید می‌کرد که باید آگهی رسمی برای جدایی در روزنامه سراسری منتشر و مدارک آن ضمیمه پرونده شود. در عین حال نظرات داور را هم بیاورد. سپس قاضی از فرشید پرسید:«راستی چرا دختری را در امریکا یا ایران برای ازدواج انتخاب نکردید؟»

فرشید جواب داد:«من آنقدر سرگرم تحصیل و کار بودم که به زندگی مشترک فکر نمی‌کردم.
در مینه سوتا و تهران آنقدر طلاق زیاد شده بود که می‌ترسیدم زندگی مشترک تشکیل دهم، اما در مورد یونگ واقعاً نمی‌دانم چطور عاشقش شدم. فکر می‌کردم با دخترهای ایرانی یا امریکایی فرق دارد. او اهل آرایش کردن و جراحی پلاستیک و این حرف‌ها نبود. او درباره فلسفه ذن و روح حرف می‌زد. از فلسفه و کتاب و فرهنگ حرف می‌زد. اما چه کنم که آداب و رسوم و فرهنگ ما به هم نمی‌خورد...»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    فاصله ی سنی 20 ساله !!
    خوب مشکل اصلی همین بوده.
    یعنی 48 ساله با 28 ساله خب معلومه به مشکل میخورید

    پاسخ ها

    • بدون نام

      والا چند سال پیش هم من ميخواستم با یکی دختر کره ای بنام کوین چون تانکش بگیرم زبان اونها را نصف و نیمه یتد گرفتم اما کوین چون تانک به اینجا نیامد و مجبور شدم اون را رها کنم

  • احمد

    داستان سرایی به سبک ایرانی. آقا جمع کنید این داستانها رو....

  • مهدی

    حتما سریالهای کره ای زیاد دیده بوده عاشق این دختر شده

    پاسخ ها

    • بدون نام

      نه بابا شماها بعضی از عشق و علاقه سر در نمیارین چون فقط در ده یا شهر خودتان بیرون نرفته اید من درست آمریکا با یک دانشجوی چیزی بنام کوین چون تانک آشنا شدم دو سه سال هم قرار بوده ازدواج کنیم اما او گفت به اینجا نمی آید، دیگه نشد اگر چه مطمئن هستم که بهترین زن های دنیا فقط زن ایرانی است و بس، به شما عزیزان توصیه میکنم که، بجز زم ایرانی به هیچ کجای دنیا نپذیرید، زن ایرانی یکی پارچه جواهر هستن، این که برخی پیش میاد مقصر شوهرش آنهاست تحقیق کنبد متوجه عرض بنده میشوید،

  • marin

    افغانی میگرفتی

  • دیدبان

    تو ایران پس ازکلی تحقیات وبرو بیا اخرش طلاقه .وای به حال ازدواج دراماتیک . چهار ماه هم خوب دوام اوردین ..

  • بدون نام

    ' با دخترهای ایرانی فرق میکند'
    چه جمله ی بی منطقی گفته .

  • بدون نام

    آمریکاازدواج میکردی بهتر بود فرهنگتون عقایدتون فلصله سنیتون .و....باعث اختلاف میشه دیگه

  • فرهاد

    حالا خودمونیم اصلا این چ ربطی داشت ب حوادث تکلیفمون رو روشن کنید خبرمیخونیم یا داستانک

  • بدون نام

    من باهمسرم چهل سال اختلاف سن دارم ده سال که ازواج کردیم ودوتا بچه داریم اگه کسی قصدش زنگی کردن نباشه ااینا همش بهانه است '

    پاسخ ها

    • بدون نام

      چهل سال؟!!!! شوخی میکنی؟ حتماً پول و پله ای داشته وگرنه باورکردنی نیست این داستانی که بافتی

  • بدون نام

    اون صدای به هم خوردن ظرفها نبوده داشته باهات صحبت میکرده شما هم بلد نبودی.

  • بدون نام

    مرد ایرانی رو زن هیچ کجای دنیا نمیتونه تحمل کنه
    بیچاره همون زن های ایرانی هستن که تونستن اینا رو تحمل کنن و صداشون در نیاد
    با زن های ایرانی فرق داره نخیر آقا تو باید آدم باشی که حتماً نبودی

  • javid nia

    زن خوب وزن بد توهمه کشوروجودداره.پس نگوفقط زن ایرانی.

  • نیکی

    والا اختلافشون به خاطر تفاوت سنی خیلی زیاده وگرنه من شوهرم برزیلیه و هیچ اختلافی با هم نداریم 6 ساله ازدواج کردیم

  • وجیهه

    خودت حتما بداخلاق بودی و گرنه من شوهرم دورگه جاماییکایی پرتوریکوییه و اصلا مشکلی باهم نداریم شکر خدا

  • بدون نام

    خخخ همه دیگه واسه ما شوهر خارجی دارن

  • بدون نام

    خب منم افغانی ام ،هزاره،ولی شوهرم کره ایه

  • بدون نام

    دخترهای کره حرف ندارن من ۱۰سال زندگی کردم کره خیلی خانمن

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج