۸ شاخص انتخاب استانداران
دولت هماکنون در فصل انتخاب استانداران است و دیروز ۷ استانداران جدید منصوب شدند.
احمد خرم در روزنامه ایران نوشت: دولت هماکنون در فصل انتخاب استانداران است و دیروز ۷ استانداران جدید منصوب شدند. هر چند شاید ابعاد خبری معرفی استانداران به اندازه معرفی کابینه نباشد اما در عمل ددر عرصه اداری، معرفی استانداران اهمیتی کمتر از معرفی کابینه ندارد. استانداران در واقع حاکمان عالی مناطق مختلف کشور و نفر اول اجرایی و تصمیمگیری هر استانی هستند.
اینکه برای انتخاب آنها باید چه شاخصههایی مد نظر باشد؛ قطعاً میتوان به موارد متعددی اشاره کرد. اما در این مقال به هشت مورد از مهمترین موارد آن اشاره میشود. نخستین معیار برای انتخاب استانداران باید دقت در قدرت و اقتدار شخصی آنها باشد. یک استاندار باید آنقدر دارای اقتدار شخصی باشد که از یک سو شجاعت تصمیمگیری و از سوی دیگر فشارناپذیر بودن او تضمین گردد.
استانداری که نتواند در مقابل فشارها ایستادگی کند قطعاً در مسیر اجراییات یک استان کارنامه ناموفقی به جای خواهد گذاشت. در کنار این معیار باید به معیار مهم دیگری اشاره کرد که در واقع مکمل مورد اول است؛ آن هم اینکه استاندار ضمن داشتن صلابت شخصیت باید فردی دارای قدرت مراوده و تسامح با گرایشهای فکری، کارشناسی و نظرات مختلف باشد. فرد اول اجرایی یک استان نمیتواند بدون همکاری بین نهادی با دیگر دستگاهها و همچنین فارغ از توانایی ایجاد وحدت اجتماعی، موفقتآمیز عمل کند.
این دو شاخصه یعنی اقتدار شخصیت و قدرت تعامل بالا مکمل همدیگر برای ایجاد توازن و تعادل در میان تضارب آرا و نظرات مختلف برای اداره یک استان هستند. از منظری دیگر یک استاندار ایدهآل باید در بالاترین سطح شناخت از مسائل مختلف استان باشد. بدون چنین شناختی برنامهریزی برای توسعه و اداره یک استان چندان ممکن نخواهد بود. اما شاخصه مکمل این معیار را هم باید در نگاه ملی استاندار دید. استاندار خوب کسی است که منطقه خود و مسائل آن را جدا از تحولات و مسائل ملی نبیند.
نبود این شاخصه در مسئولان محلی ما طی دهههای اخیر خود را در اتفاقاتی چون بیتوجهی کامل به اصول آمایش سرزمین و از دست رفتن منابع نشان داده است. به عبارت دیگر یک استاندار خوب ضمن اینکه باید مسائل منطقه خود را بخوبی بشناسد اما نباید با عینک منطقهگرایی صرفاً به دنبال گرفتن امتیاز برای استان خود باشد که این کار نتیجهای جز از بین بردن زمینه مطالعات کارشناسی در امور اجرایی به همراه نخواهد داشت.
مورد مهم دیگر آن است که استاندار خوب حتماً برنامه مدون و زمانبندی شده بر اساس منطق فنی و کارشناسی برای اداره یک استان دارد. داشتن برنامه برای هر مدیر اجرایی یک ضرورت و برای مدیری در سطح استاندار، ضرورتی مضاعف است. اما الزاماً داشتن چنین برنامه ای به معنای هموار شدن راه توسعه نیست.
چرا که این برنامه خود باید دارای شاخصههایی باشد که در واقع بازتابی از شاخصهها و توانمندیهای طراح آن و در اینجا استانداران است. در این خصوص به مهمترین موردی که میتوان اشاره داشت لزوم داشتن نگاهی همهجانبه و وسیع به مفهوم توسعه از دید استانداران است. ما سالهاست که طعم نامطلوب توسعه نامتوازن و عموماً فیزیکی را چشیدهایم و میدانیم که چنین نگاهی ما را نمیتواند از وضعیت نامناسبی که درگیر آن هستیم، خارج کند.
مدیران بالادستی کشور و از جمله استانداران باید نگاهی همه جانبه و چند بعدی به موضوع توسعه داشته باشند و در کنار پیشرفتهای اقتصادی و عمرانی، نسبت به ضرورت توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز بیتفاوت نباشند. در کنار همه اینها هم باید اشاره کرد که دو سطح مهم از هماهنگی در رده استانداران ضروری است؛ اول هماهنگی تک تک آنها با سیاستهای کلان دولت و دوم هماهنگی تیمی بین مجموعه استانداران کشور.
در صورتی که تمام استانداران ما با دولت و سیاستهای آن هماهنگ باشند اما هماهنگی اجرایی مناسبی بین مجموعه آنها برقرار نشود، قطعاً این قشر از مدیران ارشد کشور در مجموع نمیتوانند کارنامه موفقی از خود به جای بگذارند.
پ
نظر کاربران
استاندار مشترکنباچهار اداره نفر اول تا چهارم است بعضی مواقع نفراول از اخر است