خانه های مجردی قلعه های پررمز و راز
دختران و پسران بسیاری در این دنیای سراسر فراز و نشیب زندگی میکنند که هر ساله به دور از خانه و خانواده و به غربت شهرهای دیگر روی میآورند و در آپارتمانهای اجارهای با یک یا چند نفر از همسالان خود زندگی مشترکشان را آغاز میکنند؛ در حالی که این گروه مجردها تجربه زندگی مستقل را ندارند و نظارت مستقیمی از سوی والدین بر رفتار و عملکردشان اعمال نمیشود.
در چنین شرایطی ممکن است شیادان و سوداگران دامهایی را بر سر راه جوانان سادهدل بگسترند و از غفلت و کم تجربگی آنها سوءاستفاده کرده و همچون عنکبوتهای زهرآگین آنان را در تارهای اسارت گرفتار کنند. دختران و پسرانی که به دلایل مختلف به این همخانهشدنها روی میآورند گاهی دچار آسیبهای اجتماعی و روانی فراوانی میشوند که آینده و زندگی آنها را تغییر میدهد.
آنها گاهی به کج راهههایی میروند که عاقبت خوشی نخواهد داشت. مشاوران و روانشناسان از سرگذشتهای غمناک و عبرتآور دختران و پسران مجردی پرده برمیدارند که در غفلت والدین پا در قلعههای پرفریب و نیرنگ خانههای مجردی گذاشتهاند.
سرنوشت مبهم
دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی، مشاور و روانشناس از میان سرگذشتهای مختلف به ماجرای افرادی اشاره میکند که به دلیل بیتوجهی و عدم کنترل و نظارت صحیح یا محدودیتهای بیش از حد و فشارهای روانی والدینشان ترجیح دادند با اینکه خانوادهشان در همان شهر و دیار زندگی میکنند اما از آنجا بگریزند و به تنهایی و به دور از آنها در خلوت، زندگی شان را ادامه دهند.
وی میگوید: چندی پیش مرد ۴۵ سالهای به خاطر افسردگی و مشکلات روانی به دفتر مشاورم مراجعه کرد. در بیوگرافی که از وی به دست آوردم متوجه شدم که در خانوادهای پرجمعیت بزرگ شده و بچه ارشد خانواده است. این مرد جوان با افراد خانواده مشکلات بسیاری داشته، جالب است بدانید که آنها حتی به خاطر عوض کردن شبکههای تلویزیونی با هم دچار بحث و درگیری میشدند و خواهر و برادرهای کوچکتر و حتی والدینش در پاسخ به اعتراض وی میگفتند وقتی ازدواج نکردی حق انتخاب شبکه و برنامه تلویزیون را هم نداری.
به همین دلیل وی که از رفتارهای خانوادهاش به ستوه آمده بود تصمیم گرفت از آنها جدا شود و به تنهایی به خانه رؤیاهایش پناه ببرد. اما وی که در سنین جوانی تجربه زندگی مجردی را به دست آورده بود نتوانست برعکس تصوراتش زندگی سالم و به دور از دغدغهای فراهم کند. او به خاطر جبران خلأهای عاطفی ناشی از محرومیت و نبود خانواده با دختر جوانی آشنا شد و همین دلبستگی برای او مشکلاتی را فراهمکرد. وی حاضر نبود با دختر جوان ازدواج کند چرا که هنوز به بلوغ عقلانی و مسئولیت پذیری دست نیافته بود.
به همین دلیل دختر که دید مرد جوان نمیتواند حق و حقوق وی را بدهد از پس مشکلات زندگی بر نمیآید وی را ترک کرد. پسر که تحمل تنهایی را نداشت با افراد دیگر آشنا شد اما باز هم در رابطههایش شکست خورد و همین رابطه عاطفی باعث دلزدگی وی از دختران شد. این مرد که فردی موفق و دارای شغل مناسبی نیز بود برای رهایی از افسردگی و تنهایی به سیگار، موادمخدر و... روی آورد تا این گونه خلأهای عاطفیاش را پر کند که در این انتخاب هویت شغلیاش را نیز از دست داد و تا پای خودکشی نیز پیش رفت.
مرد جوان دچار افسردگی دوقطبی شده بود که خوشبختانه با مراجعه و مشاوره و آموزشهای روان درمانی و رفتار درمانی در شرایط بهتری به سر میبرد ولی بهترین روزهای او هدر رفت.
نبود مهر و محبت در خانواده
این استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا در نمونه دیگری میگوید: دختر دانشجویی که در رشته فیزیک تحصیل میکرد به دلیل عدم کنترل و نظارت خانواده و محروم بودن از مهر و محبت خانوادهاش در دام پسر فریبکاری افتاد که ادعا میکرد فردی تحصیلکرده و با خانوادهای اصل و نسبدار است.
این دختر ۲۴ ساله گمان میکرد مرد رؤیاهایش را پیدا کرده، اسیر چربزبانی و خواستهها و نقشههای شوم پسری شده بود که بسیار متفاوت با ادعاهایش بود. وی وقتی فهمید پسر دروغگو و شیاد تنها شاگرد یک بوتیک لباس فروشی است و مدرک سیکل داشته و خانوادهاش در استان دیگری زندگی میکنند شوکه شد و به خاطر عدم تحمل چنین مشکلاتی در سنین جوانی تحت درمان قرار دارد. دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی میافزاید: دختر و پسرهای رده سنی ۲۵ سال به بالا و با تحصیلات عالی آکادمیک و دارای شغل و منابع مالی خوب، ترجیح میدهند به دور از خانوادهشان زندگی مستقلی راشروع کنند.
به همین دلیل راهی بنگاه و املاک مسکن میشوند تا آپارتمانی را به تنهایی یا با چند تن از همسالانشان اجاره کنند. خانهای که بعدها، تنها، کابوس آن برایشان به یادگار باقی میماند. این افراد بهدلیل استقلال مالی و روانی از خانوادهشان جدا میشوند چراکه گمان میکنند به پختگی و جایگاه مناسبی رسیدند در حالی که اینگونه نیست زیرا نوع رفتار و برخورد و طرز تفکرشان با هم تعارض دارد. بهعنوان نمونه وقتی فردی تصور میکند با زندگی مجردی به استقلال رسیده وقتی بحث ازدواج پیش میآید بهدلیل ترس و هراس از مسئولیتهای زندگی شانهخالی میکند و زیر بار ازدواج نمیرود زیرا هنوز برخلاف نگرش و گاه بالابودن سنشان مسئولیت پذیر نیستند و برای تصمیمگیری دائماً در تردد و فشار قرار دارند.
دلایل زندگی مجردی
شاید برخی از کسانی که به ناچار تن به زندگی مجردی میدهند در خانواده تحت فشار قرار میگیرند اما آنها میتوانند با برقراری ارتباط صمیمانه با خانوادهشان و راهنمایی و کسب تجربه از آنها آینده روشن تری داشته باشند. استفاده از تجربه بزرگترها خیلی بهتر از کسب تجربه برای خود افراد است زیرا گاهی مواقع کسب یک تجربه، آینده و سرنوشت آنها را تغییر میدهد و تباه میکند. شاید گاهی وقتها تنهایی برای آرامش افراد مفید باشد اما هرگز احساس تنهایی خوب نخواهد بود و ایناحساس بهافراد صدمههای روانی بسیاری وارد میکند.
بهگفته این رفتارشناس از دیدگاه ویلیام گلاسر چنین کسانی دچار واقعیت درمانی هستند. چنین گروهی شانه از مسئولیت خالی میکنند و دلیلشان را اضطراب میدانند اما واقعیت این استکه آنها به دلیل بیمسئولیتی دچار اضطراب و استرس هستند و از واقعیت فرار میکنند؛ به همین دلیل کجرویهای رفتاری انتخاب خود افراد است آنها اگر خودشان بخواهند و اراده کنند میتوانند فردی موفق در جامعه شوند. بنابراین وقتی افراد نمیتوانند به درستی انتخاب کنند و از پس مسئولیت زندگی بر نمیآیند جامعه دچار یک نوع ناهنجاری میشود به همین خاطر افراد تن به ازدواج نمیدهند و خانوادهها دچار مشکل میشوند.
به گفته دکتر شعاع کاظمی در سالهای قدیم حتی املاکیها روی شیشه مینوشتند بهافراد مجرد خانه نمیدهیم اما اگر امروزه گذرتان به بنگاهها بخورد حتی میبینید که نوشته شده خانه و سوئیت به مجرد اجاره داده میشود و یکی از فایلهای بنگاه دارها برای خانههای مجردی است. ایننشان میدهد جامعه کاملاً سنتی نیست و جامه در حال گذر به مدرنیته شدن است. اما این به معنای رواج بیبند و باری نخواهد بود فقط کافی است خانوادهها و جامعه مقدمات یک زندگی موفق و راحت را برای یکدیگر فراهم کنند تا شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم چرا که حدود ۷۰ درصد از جوانانی که در خانههای مجردی زندگی میکنند در نهایت پیامدهای بدی برایشان بهوجود میآید.
حتی در یک تحقیق از کسانی که در سنین بالای ۴۰-۳۵ سال هم صورت گرفته دیده میشود برخی از این افراد که در خانههای مجردی زندگی میکنند نوع برخورد و رفتارشان مانند نوجوانان و جوانان است که هنوز بهدنبال تجربه و ریسک کردن است و در بیشتر مواقع هنگام ازدواج هم دچار مشکلات و معضلهای بسیاری میشوند، افراد با مراجعه به مشاوران و روانشناسان میتوانند درست و بهتر زندگی کردن را بیاموزند تا کمتر دچار آسیبهای اجتماعی و روانی احتمالی در این خصوص شوند.
خانههای مجردی از زبان بنگاهها
بهگفته برخی کارشناسان و محققان امور اجتماعی ساکنان خانههای مجردی آنجا را پاتوقی برای تفریحهای تنهایی تبدیل میکنند. حتی بعضی وقتها این افراد خانهای را به محلی برای گلدکوئیست و خانههای تیمی تبدیل میکنند که منجر به سلب آسایش همسایهها میشود و به همین دلیل داشتن خانههای مجردی و زندگی این افراد هر قدر هم که سالم، باز هم با دید و نگاهی منفی به آنها همراه است.
یک بنگاهدار دراین خصوص میگوید: حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از مراجعه کنندگان افراد مجرد هستند که یکی از دلایل آنها جابهجایی بیشترشان نسبت به خانوادهها است. البته ناگفته نماند که آنها نسبت به خانوادهها راحتتر خانه پیدا میکنند زیرا آنها اجاره و پول بیشتری هم به صاحبخانهها پرداخت میکنند و بیشتر این مجردها در آپارتمانهایی زندگی میکنند که صاحب ساختمان نباشد و کل ساختمان مستأجر باشند به عنوان نمونه آپارتمانهایی که صاحبان در همان ساختمان زندگی میکنند کمتر خانهشان را به مجردها اجاره میدهند زیرا دیده شده به خاطر رفت و آمدهای مرموز و بیش از حد آنها برای دیگر اهالی مشکل وجود آمده است و خانه را محل و پاتوقی برای تفریح تبدیل کردهاند.
یکی دیگر از بنگاهیها در خاوران میگوید: منطقهها برای زندگی افراد مجرد دختر و پسر خیلی مهم است بهعنوان نمونه در این محدوده مراجعه کنندگان پسر مجرد نسبت به دختران بیشتر است و بیشتر دیده میشود که زنان سن و سال دار به همراه بچهشان خواستار چنین خانههایی هستند. مرد بنگاهدار دیگری در خیابان شریعتی در خصوص خانههای مجردی میگوید: در کل حضور دختران و پسران مجرد در خانهها امنتر و بهتر از پانسیونها و خوابگاههاست زیرا اگر فردی نوع برخورد و منش مناسبی داشته باشد با انتخاب هم خانهای مناسب که روی آن شناخت دارد، میتواند زندگی بهتری داشته باشد چراکه آن فرد را میشناسد ولی در خوابگاهها و پانسیونها گاه مجبور است با افرادی هم اتاق شود که شناختی به نوع رفتار و خانوادهشان ندارد. و گاهی دچار انحراف و مشکلاتی میشود. اما در ساختمانها بهدلیل توجه همسایهها روی عملکرد آنها افرادکمتر دچار معضل و مشکل میشوند که البته نوع برخورد و تربیتهای خانوادگی بسیار تأثیرگذار است و اگر هر کسی در خانواده به درستی تربیت شود نیز در آپارتمانهای مجردی هم زندگی درست و موفقی را اداره خواهد کرد.
فرهنگ سازی خانواده و جامعه
پروفسور حسین باهر مشاور امور رفتاری در این خصوص میگوید: گرفتن خانههای مجردی برای هر قشر خاصی متفاوت است. بهعنوان نمونه پسران بیشتر برای خوشگذرانی و تفریح ترجیح میدهند به دور از خانوادههایشان زندگی مستقلی را داشته باشند. تا کسی بر نوع برخورد و رفتارهایشان اعتراض نکند و به تنهایی به شادیشان ادامه دهند گروه دیگر که مجبورند در خانههای مجردی زندگی کنند، دختران مجرد و با سنین بالا و زنان تنها هستند که پس از جدایی از همسرشان دیگر حاضر نیستند به خانه پدری بروند و به همین دلیل خانهای را اجاره میکنند تا کسی در خصوص آنها سخنی نگوید و حتی به دلیل حرف و حدیثهای اطرافیان با آنها قطع رابطه میکنند و از صبح تا شام برای تهیه خرج خانه سرکار میروند و فقط برای خواب راهی خانه میشوند.
گروه دیگری که مشتریان خانههای مجردی را تشکیل میدهند مردان میانسال و ثروتمند هستند.
عضو فرهنگستان علوم پزشکی شاخه سلامت اجتماعی میافزاید: افزایش فرهنگ و کرامت انسانی و آموزشهای مربوط برای داشتن شخصیت فردی و اجتماعی میتواند از بروز مشکلات و پیامدهای پس از زندگی مجردی پیشگیری کند زیرا برخی افراد به دلیل الگو برداری غلط از اروپائیان تصمیم میگیرند به تنهایی زندگی کنند ولی افراد باید همه شرایط جامعه و فرهنگ جامعه را در نظر بگیرند و براساس نوع فرهنگ و برخوردهای افراد کشورشان برخورد کنند تا دچار پیامدهای ناگوار نشوند نوع برخورد و تربیت در خانوادهها و الگو برداری تأثیر بسزایی در کاهش حوادث خواهد داشت.
نظر کاربران
واقعا کههه ! شما میگین یه ادم 30 و اندی ساله نمیتونه مستقل زندگی کنه ! و 70 درصد دچار معضل میشه ؟!
نه عزیزم شما میخواین با این تبلیغات به ظاهر علمی جلوی زندگیهای مستقل و بگیرین ! یه جوری تو زندگی شخصی افراد دخالت کنین! از افراد 30 سال به بالا ی مجرد یه مشت ترسوی متزلزل تو انظار جامعه درست کنین !
من خودم سال قبل زندگی مستقل داشتم هیچ جنس مذکری نگاه هم میکردم سرم تو درسو کتاب بود اما اطرافیان با یه قصد عمدی عمدی گویا از قبل طراحی شده قصد تخریب منو داشتن ! میخواستن با تهمت و تخریب وجه اجتماعی زندگی مستقلم و خراب کنن !
به نظر من جامعه متعهل فسادشون خیلی زیادتره!!!!!!!!!!!! دلم برا مردا و زنای متعهل فاسدو متظاهر میسوزه