بریدن سر پدر پس از قتل دوست
مجرم سابقهدار پس از قتل یکی از دوستانش تصمیم گرفت تا نقشه قدیمی کشتن پدرش را به اجرا برساند. به همین خاطر به تایباد رفت و پدرش را کشت. این قاتل خونسرد پدرش را با بریدن سر به قتل رساند.
روزنامه شهروند: مجرم سابقهدار پس از قتل یکی از دوستانش تصمیم گرفت تا نقشه قدیمی کشتن پدرش را به اجرا برساند. به همین خاطر به تایباد رفت و پدرش را کشت. این قاتل خونسرد پدرش را با بریدن سر به قتل رساند.
١٤ دیماه سال ٩٠، پلیس شهریار در جریان جنایت هولناکی در منطقه محمد شهر قرار گرفتند و خیلی زود تیمی از ماموران برای تحقیقات ابتدایی در محل جنایت حاضر شدند. ماموران در کاوشهای پلیسی پی بردند که مرد جوانی به نام ابراهیم هدف ضربات مرگبار مرد ٤٣سالهای به نام مصطفی قرار گرفته است و با به دست آمدن این سرنخ ردیابیهای پلیسی برای دستگیری این قاتل فراری آغاز شد.
تیم تحقیقات در ادامه تجسسها پی بردند که مصطفی ٥ سابقه کیفری در پروندهاش دارد و زمانی که ماموران به مخفیگاه وی مراجعه کردند، مشخص شد که این مرد پس از جنایت، دیگر به خانهاش بازنگشته و ناپدید شده است. ردیابیهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه روز ٢٣ دیماه سال ٩٠ ماموران در جریان پرونده جدیدی از سوی این قاتل فراری قرار گرفتند. ماموران پی بردند مصطفی پس از قتل دوستش به شهرستان تایباد سفر کرده و زمانی که به خانه پدرش مراجعه کرد، در اقدامی هولناک دست به قتل پدر ٦٥سالهاش در حیاط خانهشان زده است.
ماموران که به کمین این قاتل خونسرد بودند، زمانی که مصطفی از تایباد به تهران بازگشت، در عملیات پلیسی او را دستگیر کردند. مصطفی پس از دستگیری به زندان منتقل شد و چند روز بیشتر به زمان برگزاری جلسه محاکمهاش در دادگاه کیفری نمانده بود که با خوردن قرص در زندان اقدام به خودکشی کرد. در این مرحله مصطفی به بیمارستان منتقل شد و با توجه به اینکه تحتدرمان قرار داشت، جلسه رسیدگی به اتهاماتش به روز دیگری موکول شد. بدین ترتیب مصطفی پس از درمان با چهرهای خونسرد و آرام به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد و پیشروی قاضی دادگاه ادعا کرد از قتلهایی که انجام دادهام، پشیمان نیستم و آمادهام تا قصاص شوم.
عامل این دو جنایت هولناک در اعترافاتش گفت: «ابراهیم به خواهرم نظر داشت و زمانی که متوجه این ماجرا شدم، او را کشتم. سپس به خاطر بدرفتاریهایی که پدرم در حق من و خانوادهاش کرده بود، به تایباد رفتم و او را نیز به قتل رساندم.» در این مرحله قاضی دادگاه با توجه به اینکه خانواده ابراهیم خواستار قصاص قاتل پسرشان بودند، وی در نخستین پرونده به اعدام محکوم شد اما چون خواهر و برادرهای مصطفی در دادگاه حاضر نشده بودند، دومین پرونده جنایت مصطفی مفتوحه ماند تا با دعوت خانواده وی، خواسته آنها مورد بررسی قرار گیرد. ٥سال از نخستین جلسه رسیدگی به پرونده قتلهای هولناک مصطفی گذشت و این درحالی بود که برادر و خواهرهای وی در دادگاه حاضر نشدند و تحقیقات پلیسی برای شناسایی خانواده مصطفی بینتیجه ماند تا اینکه قضات دادگاه خواستار اظهارنظر رئیس قوهقضائیه در این پرونده شدند.
بدین ترتیب مصطفی روزگذشته برای دومینبار برای اتهام قتل پدرش پای میز محاکمه قرار گرفت و گفت: «ابراهیم یکی از دوستانم بود و در کار پیک موتوری فعالیت میکرد اما به خاطر مسائل مالی با هم دچار اختلاف شدیم که او را با ضربات زیاد چاقو به قتل رساندم و روز نخست به دروغ گفتم؛ او به خواهرم نظر داشته است. پس از قتل دوستم به محل زندگی پدرم در تایباد رفتم، چون از سالها قبل تصمیم به کشتن پدرم داشتم. پدرم ٤٠سال در حق خانوادهام ظلم کرد و محکوم به مرگ بود، به همین خاطر تصمیم را برای کشتن گرفتم و به تایباد رفتم. وقتی به خانه پدرم رسیدم، او متوجه شد که قصد کشتنش را دارم، به همین خاطر با پلیس تماس گرفت و من با آرامش منتظر آمدن پلیس شدم، اما پلیس دیر کرد و تصمیم به اجرای نقشهام گرفتم. پدرم را به حیاط خانه بردم و از او خواستم چهار زانو روی زمین بنشیند و سپس با خونسردی سر پدرم را با چاقو بریدم و وقتی به تهران بازگشتم، دستگیر شدم.» مصطفی در ادامه ادعای عجیبی را پیشروی قضات دادگاه کیفری قرار داد و گفت: «من از قتل پدر و دوستم پشیمان نیستم و حالا آماده هستم تا هرچه زودتر اعدام شوم.»
بنا به این گزارش، در پایان جلسه هیأت قضائی وارد شور شده تا حکم نهایی این قاتل خونسرد را صادر کنند.
نظر کاربران
داریم به کجا میریم
پاسخ ها
قبرسون والا
یه همچین ادم کثیفی حقش مرگ بابدترین شکنجه ست کسی که بخاطرپول دوستشوبکشه وخیلی راحت پدرشوبکشه که عمری برای همین عوضی زحمت کشیده بایدباشکنجه بمیره
این دیگه چه جور جانوریه حیف اعدام که واسش خیلی کمه
تورو خدا یه همچین خبرایی رو نذارین, ادم افسردگی میگیره
اینها دست داعش رو از پشت بستن چهارتا از اینها رو بفرستن برای جنگ با داعش الان داعشی وجود نداشت آدمی که با کمال خونسردی سر پدر خودش رو میبره
ب گمونم بعضی وقتا خوده خدام می مونه تو چیزی ک خلق کرده و اسمشو گذاشته اشرف مخلوقات...
باز سیستان باز افغانستان