روزنامه آرمان: احسان انصاری: مهندس سید محمد غرضی یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ بود که با آقای روحانی رقابت کرد. وی در این انتخابات دولت خود را دولت ضد تورم مینامید و به همین دلیل یکی از کاندیدای پرسروصدای انتخابات به شمار میرفت.
غرضی در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ هم کاندیدای ریاستجمهوری شد اما صلاحیت او مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفت. در کارنامه سید محمد غرضی استانداری کردستان و خوزستان، نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی، وزیر نفت در دولت آیتا... مهدوی کنی و وزیر پست و تلگراف و تلفن در دولت دوم مهندس موسوی و دولت آیتا... هاشمی رفسنجانی به چشم میخورد.
بهدلیل سابقه طولانی که از حضور در دولتهای مختلف داشته، و برای بررسی تفاوتهای شرایط دولت یازدهم و دولت دوازدهم با ایشان گفتوگو کردیم. غرضی معتقد است: «آقای روحانی باید در رویکرد خود نسبت به دولت یازدهم تغییر جدی به وجود بیاورد و از دور و تسلسل دولتها برای حل مشکلات حیاتی مردم خارج شود.
در طول سالیان اخیر اغلب دولتها مشکلات کشور را به دولت بعد از خود منتقل کردهاند و این وضعیت تاکنون ادامه داشته است. هیچکدام از دولتها مشکلات ساختاری و بنیادی کشور را مورد تحلیل و بررسی قرار نداده و برای آن راهحل عمیق و علمی پیدا نکرده است.
به همین دلیل آقای روحانی باید شرایطی را به وجود بیاورد که مشکلات این دولت تا آنجا که امکانپذیر است به دولت آینده منتقل نشود». در ادامه متن این گفتوگو را میخوانید.
آیا شرایط در دولت دوازدهم با دولت یازدهم تفاوت زیادی دارد؟
وضعیت آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال96 نسبت به سال92 متفاوت بود. آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال96 با آرای بیشتری نسبت به دوره گذشته به پیروزی رسید و به همین دلیل قدرت سیاسی بیشتری به دست آوردهاند.
از سوی دیگر مجلس دهم نیز برخلاف مجلس نهم با سیاستهای دولت آقای روحانی همراهی میکند که این مساله سبب بهبود شرایط آقای روحانی نسبت به گذشته شده است. برای مثال همکاری مجلس با دولت در جریان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی آقای روحانی مشهود بود. در نتیجه فضا برای اجرای سیاستهای آقای روحانی درچهار سال آینده نسبت به گذشته فراهمتر است.
در اغلب دولتهای پس از انقلاب اسلامی نگاه وزرا به برنامههای رئیسجمهور بوده و وزرا بیشتر تلاش میکنند منویات رئیسجمهور را اجرا کنند. کمتر وزیری در طول تاریخ انقلاب وجود داشته که شخصا دارای عقبه اجتماعی باشد و بتواند بهصورت مستقل برنامههای خود را اجرایی کند.
در دولت یازدهم آقای روحانی بهدلیل فضای سیاسی که مخالفان علیه دولت به وجود آورده بودند و همچنین موضعگیریهایی که مجلس نهم نسبت به دولت داشت از قدرت مانور کافی برخوردار نبود. از سوی دیگر برخی از مدیران در ردههای بالا، میانی و پایینی با سیاستهای آقای روحانی همراهی نمیکردند و به همین دلیل تحقق برخی از مطالبات جدی مردم به تعویق افتاد و آقای روحانی نتوانست همه برنامههایی که به مردم وعده داده بود را اجرا کند.
بهنظر من وزرای دولت دوازدهم بیش از آنکه به منویات رئیسجمهور توجه کنند باید در زمینههای تخصصی خود به ریشهیابی مشکلات کشور بپردازند و نسبت به حل این مشکلات برنامهریزی دقیق و کاربردی انجام بدهند. به همین دلیل وزرا به جای اینکه نگاه کوتاهمدت و میانمدت به مسائل داشته باشند باید با آینده نگری به آینده نگاه کنند و برنامهریزی بلندمدت انجام بدهند.
نکته دیگر اینکه آقای روحانی در دولت گذشته خود تلاش کردند تورم را کاهش بدهند به شکلی که در زندگی مردم تاثیر داشته باشد. با این همه، به جای اینکه تورم کاهش پیدا کند از حالت آشکار خارج شد و بهصورت پنهانی درآمد و در زندگی مردم تاثیرگذار نبود. در زمینه اشتغال نیز باید عنوان کنم دولت موفق شده مشاغل جدیدی را به وجود بیاورد.
با این همه، این اقدامات باعث شده که برخی از مشاغل قدیمی از بین برود. بهنظر میرسد تنها راهکار دولت برای ایجاد اشتغال پرداخت وام است. این در حالی است که پرداخت وام بهصورت ریشهای معضل اشتغال را در کشور حل نمیکند. از سوی دیگر دولت هنوز موفق نشده تولید پایدار را در کشور به وجود بیاورد و هنوز وضعیت تولید کشور با نقطه مطلوب فاصله دارد.
بهنظر من اگر آقای روحانی قصد دارند در اقتصاد کشور تغییر و تحول به وجود بیاوردند باید چند اقدام مهم انجام بدهند. نخست اینکه باید هزینه سرمایه را در کشور به یک نقطه مطلوب برسانند و تلاش کنند هزینه سرمایه را به هزینه سرمایه در کشورهای پیشرفته دنیا نزدیک کنند.
اغلب کارشناسان به این نکته اذعان دارند که هزینه تولید در ایران گران است و در مقابل کیفیت کالاهای تولید شده نیز همواره مورد اعتراض مصرفکنندگان قرار داشته است. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته هزینه سرمایه بسیار کم و در حدود یکدرصد است. در مقابل نیز کیفیت کالاهای تولید شده قابل توجه و مورد قبول است.
در ایران هزینه سرمایه در حدود 15درصد است که برخی این رقم را 18درصد نیز عنوان میکنند. به همین دلیل آقای روحانی باید در چهار سال آینده طرحی نو در اقتصاد و سیاست ایران دراندازد و با تقویت تولید داخلی زمینه بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم را فراهم کند.
بهنظر شما مواضع آقای روحانی در قبل از انتخابات با مواضع ایشان در بعد از انتخابات متفاوت شده است؟
آقای روحانی در صورتی میتواند به وعدههای خود به مردم عمل کند که کابینهای که ایشان تشکیل داده کارآمدی و توانمندی خود را نشان دهد. در نتیجه مهمترین دلیل موفقیت یا عدم موفقیت دولت دوازدهم «کارآمدی» است. به همین دلیل این مساله که کابینه ایشان محافظهکارانه عمل خواهد کرد یا اصلاحطلبانه، در مرحله بعدی قرار میگیرد.
ممکن است یک دولت بهصورت محافظهکارانه بسته شده باشد ولی از یک دولت اصلاحطلب کارآمدی بیشتری داشته باشد. این وضعیت حالت عکس نیز دارد و ممکن است نیروهای اصلاحطلب بتوانند کارآمدی بیشتری به دولت بدهند. آقای روحانی باید در رویکرد خود نسبت به دولت یازدهم تغییر جدی به وجود بیاورد و از دور تسلسل دولتها برای حل مشکلات حیاتی مردم خارج شود.
در طول سالیان اخیر اغلب دولتها مشکلات کشور را به دولت بعد از خود منتقل کردهاند و این وضعیت تاکنون ادامه داشته است. هیچکدام از دولتها مشکلات ساختاری و بنیادی کشور را مورد تحلیل و بررسی قرار نداده و برای آن راهحل عمیق و علمی پیدا نکرده است.
به همین دلیل آقای روحانی باید شرایطی را به وجود بیاورد که مشکلات این دولت تا آنجا که امکانپذیر است به دولت آینده منتقل نشود. این مساله هیچارتباطی نیز به اصلاحطلب ویا اصولگرا بودن اعضای کابینه ندارد.
نکته دیگر اینکه دولت نباید با مصوبههای از بالا به پایین و دستوری مشکلات را حل کند، بلکه رویکرد مدیریتی دولت باید به سمتی باشد که ارتباط مستقیم با بدنه میانی و پایینی جامعه داشته باشد تا بتواند بهصورت عمیق مشکلات را مورد بررسی قرار بدهد.
رابطه جریانهای سیاسی با دولتها نیز در قبل و بعد از انتخابت متفاوت است. جریانهای سیاسی و بهخصوص جریان حامی آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ باید این نکته را مورد نظر داشته باشند که هنگامی که آقای روحانی به ریاستجمهوری برگزیده شدهاند دیگر رئیسجمهور همه مردم و گروههای سیاسی هستند و به همین دلیل باید در برخی از سیاستهای جریانی و حزبی خود تعدیل به وجود بیاورند.
به صورت طبیعی آیا برای موفقیت یک دولت همکاری سایر قوا و نهاد با دولت نیز نیاز است. بهنظر شما آیا در شرایط کنونی این وضعیت برای دولت آقای روحانی وجود دارد؟
همکاری زمانی حاصل میشود که قلوب به همدیگر نزدیک باشد. از سوی دیگر همکاری باید بهصورت متقابل بین همه نهادها شکل بگیرد و هر نهادی وظایف خود را به خوبی در پیشبرد اهداف نظام سیاسی انجام بدهد. نمیتوان به اجبار سایر قوا و نهادهای دیگر را به همکاری با دولت دعوت کرد.
همکاری وهمراهی قوا در یک نظام سیاسی یک اصل اساسی در علم سیاست است. بدون شک مهمترین دستاورد نسلی که بنده در آن زندگی میکردم این بود که رژیم سلطنتی را به رژیمجمهوری تغییر داد. نکته دیگر اینکه ما بهدنبال برپایی حکومت اسلامی بودیم و به همین دلیل نیزجمهوری اسلامی را تشکیل دادیم.
قرار نبودجمهوری رقابتها تشکیل بدهیم که گروههای سیاسی برای رسیدن به قدرت به هر ابزاری متوسل شوند و بسیاری از اهداف اولیه انقلاب فراموش شود. در شرایط کنونی که آقای روحانی با یک رأی24میلیونی به ریاستجمهوری رسیده است و از اقتدار لازم برخوردار است باید با منطق تلاش کند گروههای مختلف را با رویکرد دولت همراه کند و یک وحدت مثبت و سازنده بین گروههای متعارض سیاسی ایجاد کند.
مردم باید نتیجه رأی به آقای روحانی را در عمل مشاهده کنند. آقای روحانی باید این نکته را در نظر داشته باشد که در پایان دولت خود تمام مسئولیت عملکرد دولت با خود ایشان است و نمیتواند این مسئولیت را به گردن دیگران بیندازد. بهنظر من علاقه و تمایل قوا و سایر قوا برای همکاری با آقای روحانی از سال92 بیشتر شده و شرایط برای اجرای سیاستهای دولت بهتر از گذشته است.
در سال92 و هنگامی که آقای روحانی به ریاستجمهوری رسیدند برخی از گروههای سیاسی از همان ابتدا تلاش کردند که دولت نتواند عملکرد قابل قبولی از خود نشان بدهد. از سوی دیگر مجلس نهم نیز که با اکثریت اصولگرا تشکیل شده بود با دولت در یک راستا قرار نداشت و در بسیاری از مسائل و از جمله رأی اعتماد به وزرا و همچنین سوال از وزرای دولت آقای روحانی دولت را تحت فشار قرار داده بود.
از سوی دیگر گروههای مخالف دولت آقای روحانی از تمام امکانات و ابزارهای خود استفاده کردند که زمینه شکست آقای روحانی را در انتخابات ریاستجمهوری سال96 فراهم کنند. با این همه این اتفاق رخ نداد و آقای روحانی با آرایی بیشتر از چهار سال قبل به ریاستجمهوری رسیدند که این مساله میتواند در آینده به کمک ایشان بیاید.
از سوی دیگر مجلس دهم که با رویکرد اصلاحطلبی تشکیل شده قرابت بیشتری با سیاستهای دولت آقای روحانی دارد و این مساله را به خوبی در جریان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی آقای روحانی نشان داد. بهنظر من بهصورت کلی فضا برای اجرای سیاستهای آقای روحانی بهتر از چهار سال گذشته است.
آیا این مساله که بیشتر وزرای پیشنهادی با رأی بالایی وارد کابینه شدند، مسئولیتهای نظارتی را کمرنگ جلوه نمیدهد؟
نمایندگان مجلس به این نکته آگاهی دارند که دو سال بیشتر از عمر مجلس دهم باقی نمانده و به همین دلیل بیش از آنکه به نظارت برعملکرد دولت فکر کنند به انتخابات آینده مجلس فکر میکنند. بهنظر من مجلس دهم هم از نظر کارشناسی و هم از نظر سیاسی توانایی نظارت بر دولت را ندارد و به همین دلیل باید عنوان کرد که عملکرد قابل قبولی از خود نشان نداده است.
مجلس دهم خود را فاقد قدرت تحلیل عمیق و کارشناسانه از مسائل کشور نشان داده و بیشتر با رویکردهای سیاسی با مسائل برخورد کرده است. نکته دیگر اینکه در شرایط کنونی گروهی که درمجلس به آقای لاریجانی بهعنوان رئیس مجلس نزدیکتر هستند نقش مهمتر و پررنگتری در تصمیمگیریهای مهم مجلس برعهده دارند.
چرا آقای روحانی از وزیر زن در کابینه خود استفاده نکرد؟ آیا عوامل بیرونی در این زمینه نقش مهمی ایفا کردند و یا اینکه اراده لازم در آقای روحانی برای حضور زنان در کابینه وجود نداشت؟
آقای روحانی در این زمینه عنوان کردند که قصد داشتهاند از زنان بهصورت جدی در کابینه استفاده کنند. با این همه، از فحوای کلام ایشان چنین برمی آمد که ایشان در این قضیه مقصر اصلی نیستند و عدم حضور زنان در کابینه بهرغم میل باطنی ایشان صورت گرفته است.
بسیاری از روسایجمهور گذشته در مبارزات انتخاباتی خود شعارها و وعدههایی را به مردم دادهاند که پس از اینکه به ریاستجمهوری رسیدهاند رویکرد دیگری در پیش گرفتهاند. این وضعیت تنها مختص به حضور زنان در کابینه نیست و درباره بسیاری از مسائل دیگر نیز وجود داشته است.
بهنظر من یکی از دلایل اصلی این مساله که شعارها و عملکرد روسایجمهور با هم تناقض دارد اشکالاتی است که در قانون انتخابات در ایران وجود دارد. برای مثال در انتخابات مجلس دهم صلاحیت 53 نماینده که در مجلس نهم حضور داشتند برای ورود به انتخابات مجلس دهم تایید نشد.
این آمار نشان میدهد که مشکلات جدی در زمینه قانون انتخابات در ایران وجود دارد و متولیان باید در زمینه قانون انتخابات در ایران تجدیدنظر کنند و شرایط جدیدی را برای حضور کاندیداها در انتخابات فراهم کنند. از سوی دیگر زنان شایستهای در کشور وجود دارند که در صورت بروز فرصت میتوانند تواناییهای خود را در مدیریت سطح اول جامعه نشان دهند.
بهنظر من با حضور زنان موفق در سمتهای کلیدی و همچنین عملکرد موفق آنها میتوان در آینده الگوی حضور زنان در مدیریت کلان جامعه را تغییر داد و از زنان در مدیریت کلان جامعه استفاده کرد.
ارسال نظر