پایان تلخ ازدواج های شوم زن جوان
زنی که مدتی پس از ازدواج دوم با پسر جوانی، دچار بیماری عفونی سختی شده بود با ناامیدی ازبدست آوردن سلامتش راهی دادگاه شد و از همسرش به‌دلیل پنهان کردن بیماری‌اش شکایت کرد و خواستارطلاق شد.
روزنامه ایران: زنی که مدتی پس از ازدواج دوم با پسر جوانی، دچار بیماری عفونی سختی شده بود با ناامیدی ازبدست آوردن سلامتش راهی دادگاه شد و از همسرش به‌دلیل پنهان کردن بیماری‌اش شکایت کرد و خواستارطلاق شد.
«شادی» زن ۳۵ ساله‌ای بود که همراه همسرش «جلال» وارد شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده شدند. هر دو آرام و کم حرف به نظر می‌رسیدند و وقتی در برابر رئیس دادگاه نشستند، قاضی «غلامحسین گل آور»به بررسی پرونده‌شان پرداخت. چند لحظه بعدهم از زن جوان پرسید: «در دادخواستی که ارائه داده‌اید دلیل طلاق را پنهان کردن یک نوع بیماری واگیردار پوستی از سوی همسرتان عنوان کرده‌اید. آیا واقعاً امکان ادامه زندگی مشترک برایتان وجود ندارد؟»
همین‌که شادی خواست جواب دهد، همسرش گفت: «درخواست همسرم چندان ربطی به بیماری‌ام ندارد، موضوع این است که چون رمال به او گفته نباید ازدواج می‌کردیم حالا مادر خرافاتی‌اش زیر پایش نشسته. و...»
زن که انگار با شنیدن این حرف نتوانسته بود طاقت بیاورد حرف جلال را قطع کرد و گفت: «تو بیماری «اچ پی وی» نداری؟ من از تو مبتلا نشدم؟ چرا دروغ می‌گویی؟ چرا...»بعد هم درحالی که بغض کرده بود ادامه داد: «بعد از شکست در نخستین ازدواجم آن هم با مردی که بیماری روانی داشت، مدتی منزوی شده بودم و ناامید از ادامه زندگی سرم به تنهایی خودم گرم بود. تا اینکه در یکی از شبکه‌های اجتماعی با جلال آشنا شدم. با اینکه او دو سال ازمن کوچکتر بود به من قوت قلب می‌داد و پس ازآشنایی بیشتر به خواستگاری‌ام آمد و با هم ازدواج کردیم. البته درآمدش کم بود، اما برای من این مسائل مهم نبود.
دوست داشتم در زندگی‌ام به آرامش برسم و خوشبخت شوم. اما در همان آغاز زندگی متوجه زگیل‌ها و علائم خاصی در پوست بدنش شدم که در پاسخ به کنجکاوی‌ام آن را یک بیماری پوستی ساده دانست. با این حال مدتی بعد خودم هم به آن آلوده شدم و در برخی نقاط بدنم زائده‌هایی به شکل زگیل به وجود آمد. وقتی به پزشک مراجعه کردم فهمیدم که این بیماری «اچ پی وی» یا «پاپیلوم» انسانی است و از زوج‌ها به هم سرایت پیدا می‌کند. هیچ گونه درمان قطعی هم ندارد و با این شرایط من هیچ چشم‌انداز روشنی از سلامتی‌ام در آینده ندارم.»
مرد دوباره به حرف آمد و گفت: «باور کن که خودم هم نمی‌دانستم به این بیماری مبتلا هستم. یادم هست که قبل از ازدواج می‌گفتی اگر ایدز هم داشته باشم با من ازدواج می‌کنی... من تو را دوست دارم و نمی‌خواهم طلاقت بدهم.»
قاضی که به حرف‌های آنها گوش می‌داد، اوراق پرونده را ورق زد و گفت: «حالا که شما هم به این بیماری مبتلا شده اید، نمی‌توانید با هم به زندگی مشترکتان ادامه دهید؟» شادی جواب داد: «مشکل من پنهان کاری است نه بیماری. هر انسانی ممکن است به یک بیماری مبتلا باشد. اما اگر همسرم در همان روزهای اول آشنایی حقیقت را گفته بود، می‌توانستم واکسن آن را تزریق کنم و تا آخر عمر ناچار به تحمل عوارض این بیماری نباشم. اما با اینکه دلم نمی‌خواهد دومین مهر طلاق بر شناسنامه‌ام بخورد،
اما دلم شکسته و فکر میکنم از احساساتم سوء استفاده شده است» وقتی قاضی نگاهش را رو به مرد برگرداند. جلال بلافاصله گفت: «همه اطرافیان ما می‌گویند بهتر است جدا شوید. ۱۴ سکه مهریه هم برای من چیزی نیست، می‌توانم براحتی آن را بپردازم. اما من همسرم را دوست دارم و نمی‌خواهم از او جدا شوم.»
قاضی چند دقیقه دیگر به حرف‌های زن و شوهر گوش داد و آنگاه از آنها خواست کمی فکرکنند وسعی نمایند زندگی‌شان را حفظ کنند. در غیر این صورت برای پیگیری پرونده به دادگاه مراجعه کنند و...
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
این چه تیتری بود؟!!
پاسخ ها
الان یه عالم کامنت زن ستیز هم تایید می کنند تا تیترشون تکمیل بشه
چه تیتر بدی ازدواج های شوم ....واقعا برای اینگونه تیترها باید تاسف خورد
ب نظرم باید پسره از اول راستشو میگفت نامردی کرده،شادی خانم اونو دوس داشته ک با ۱۴ سکه مهریه زنش شده،و لابد پسره ترسیده راستشو بگ ک شادی خانم تن ب ازدواج نده،امیدوارم هردو شفا پیدا کنن و ب زندگی ادامه بدن
پاسخ ها
من هرچی فکر کردم راهی بهتر از این پیدا نکردم ولی اگر آقا جلال و شادی خانم حرف منو قبول کنند، تصور میکنم بهترین راه است، بدلیل علاقمندی آقاجلال به شادی و دلبستگی شادی خانم به جلال بهتر است که برای اینکه مهر دوم طلاق به شناسنامه شادی خانم نخورد و از طرفی این زوج علاقه مند به هم جدا نشوند، با هم از طلاق و جدایی منصرف شوند و یک قرارداد داخلی باهم ببندند که در یک بستر نخوابند و در خصوص آقا جلال گاه گاهی به ازدواج سفید تن دهد و شادی خانم هم بپذیرد تا ازدواجشان سیاه نشود، تصور من این است که کوتاهترین و بهترین و آسانترین راهکار و مشاوره رایگان را به این دو هموطنمان داده باشم،
ماشین اوراقی به درد نمیخوره باید کیلو فروشش کرد
با این تیتر که شما نوشته بودید منتظر ی مطلب خیلی شوم و بدی بودم اما واقعا این کجاش بد بود؟؟؟؟؟؟؟یکی بیاد منو قانع کنه
پاسخ ها
خداوکیلی از اینکه این به اصطلاح مرد ها با تزویر و ریا و دروغ و نیرنگ و وعده های آنچنانی زن و دختران معصوم مملکتمون را اغفال میکنند متاسفم و فکری میکنند این دروغ هاشون هیچ وقت رو نميشه غافل از اینکه خیلی زود حقایق روشن میشود، چه خوب است با حقیقت و راستی و درستی هر مرد به دختر یا زنی نزدیک شود تاکید این گونه خبرها را نداشته باشیم من از این که زنان خوب و با وقار مملکتمان ثر مسیر این دغلان قرار میگیرند واقعآ متأسفم
خدا کمکتون کنه هردو شفا پیدا کنید
پنهان کردن بیماری کار درستی نیست مخصوصا اگه بیماری مسری باشه و امکان داشته باشه طرف مقابل مبتلا بشه من حق رو به این خانم میدم
ولی خب حالا که کار از کار گذشته و خانم مبتلا شدن و خداروشکر که این بیماری هم خیلی خطرناک نیست حیفه زندگی شون به هم بخوره ان شالله بتونن باهم به تفاهم برسن و زندگی کنن
ین بیماری داره شایع میشه تو ایران ولی اونقدرها خطرناک نیست که این خانم میخواد طلاق بگیره بابت این موضوع! این بیماری دربعضی موارد احتمال سرطان رو زیاد میکنه که اگه تحت نظر دکتر باشن دیگه مشکلی پیش نمیاد
بدون نام 21:04 حقا که خیلی نابغه ای
آقا جلال به ازدواج سفید تن بده شادی خانم هم سماق بمکه واقعا که خودخواهی مردانه به این میگن یک خانم رو دچار بیماری کرده حالا بره یه عده ی دیگه رو هم مبتلا کنه چرا چون آقایون از آسمون افتادن و
بدون زن نمیتونن زندگی کنن
خدایی خیلی نابغه ای یه اسپند برای خودت دود کن
پاسخ ها
کاربر گرامی. 00/54 بخدا به هیچ وجه قصد بدی نداشتم، فقط این مورد به عقل ناقصم رسید، از اینکه شماره و شاید سایرین را آزرده خاطرات کرده ام صمیمانه و از ته دل عذرخواهی میکنم ولی بخدا این که شما میفرمایید قصدم نبود، برتی اینکه از ته دل راضی باشی و بدانی قصد بدی نداشته ام، غلطی کرده دیگه هیچ موقع اظهار مظری که دیگران را برنجاند نمیدهم باز معذرت میخواهم منو ببخشید،
زنه بهونشه وگرنه پنجاه شصت درصد ادما به این بیماری مبتلا میشن،نویسنده نوشته یک بیماری عفونی خطرناک چرا پیاز داغشو زیاد کردی ملتو میخوای بترسونی،این یه بیماری سادست،فقط واسه خانوما یخورده باید ببشتر مراقب باشن و تحت نظر باشن که سرطان نگیرن وگرنه همچین بیماری شاخی هم نیست
اگه ایدز باشه که مرد رو باید به عنوان جنایتکار محاکمه کنند
من خودم مرد هستم و لعنت میفرستم به آدمهائی که بی حساب حرف میزنند،حق کاملا با اون زن بیچاره هست که باید یک عمری بااین مریضی دست و پنجه نرم کنه،خدالعنت کنه اون مردی که مریضیش را پنهان کرده،خدالعنتش کنه
پای یک مادر در میان است
پاسخ ها
حسین جانم، حتماً همینطوریه مگه مادر با مادر فرق داره؟؟ این یکی مادر اون است و این یکی مادر من و دیگری مادر دیگری اما در هر صورت مادر مادر است،
خدالعنت کنه همچین مردای رو. ولی این خانم حالا که این بیماری گرفته باید هرچندماه تست پاپ اسمیر بده انشا...شفا پیداکنه