پسر جوانی که در نزاعی دسته جمعی پسر هم سن و سالش را با چاقو به قتل رسانده بود صبح دیروز از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران انتقال یافت و پای میز محاکمه ایستاد.
روزنامه ایران: پسر جوانی که در نزاعی دسته جمعی پسر هم سن و سالش را با چاقو به قتل رسانده بود صبح دیروز از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران انتقال یافت و پای میز محاکمه ایستاد.
متهم در آخرین دفاعیاتش به دادرسان دادگاه گفت: «من ناخواسته مرتکب قتل شدم و اصلاً قصد کشتن مقتول را نداشتم. حالا هم از کاری که کردهام سخت پشیمانم و از خانوادهاش درخواست عفو و بخشش دارم و امیدوارم مرا به خاطر جوانیام ببخشند تا اعدام نشوم.»به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این قتل ششم مرداد سال ۹۳ در پی نزاع چند جوان در بوستان جنگلی قرچک ورامین اتفاق افتاد.در ادامه نزاع، پسر ۲۲ سالهای به نام «حمید» با پیکر غرق در خون به بیمارستان انتقال یافت وپس از چند روز بر اثر خونریزی جان باخت.تیم ویژهای از کارآگاهان که مسئول تحقیق دراین باره شده بودند در جریان تحقیقات دریافتند ضارب پسر ۱۷ سالهای به نام محسن است که پس از ردیابی دستگیرش کردند.
او بلافاصله به ارتکاب قتل اقرار کرد تا اینکه صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران در حضور قاضی اصغر عبداللهی -ریاست دادگاه - و با حضور قاضی واعظی _مستشار _ آغاز شد.در آغاز جلسه خانم محمدینژاد نماینده کانون اصلاح و تربیت گفت: این متهم باید پس از بازجویی از دادسرا به کانون اصلاح وتربیت انتقال می یافت اما متأسفانه به خاطر اشتباهی که رخ داد به زندان منتقل شده است که از قضات درخواست رسیدگی به این موضوع را مینمایم. سپس اولیای دم خواستارقصاص قاتل فرزندشان شدند. در ادامه متهم پای میز محاکمه ایستاد تا به سؤالات قضات پاسخ دهد.
چند سال داری؟
۲۰ سالهام. زمان دستگیری ۱۷ ساله بودم و حال بیست ساله هستم.
چرا روز حادثه دست به چاقو شدی؟
با دوستانم درگیر شده بودم.
انگیزهات از قتل چه بود؟
من قصد کشتن او را نداشتم ولی در جریان درگیری چاقو به قلبش خورد. بعد از آن روز آنقدر ترسیده بودم که پابه فرار گذاشتم، چند روز بعد بود که تازه متوجه شدم او مرده است....
چند کلاس درس خواندهای؟
قبل از بازداشت تازه دیپلم برق گرفته بودم.
چرا با دوستانت دعوا میکردی؟
نمیدانم. به خاطر ندانم کاری و جاهلیت.
چاقو را از کجا آوردی؟
از دوستم گرفته بودم تا از خودم در دعوا دفاع کنم ولی حالا پشیمان هستم و از والدین مقتول میخواهم که مرا ببخشند و به جوانیام رحم کنند.
پس از پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند تا حکمشان را صادر کنند. به گفته قاضی عبداللهی احتمال دارد به خاطراینکه عامل قتل در نوجوانی مرتکب قتل شده مشمول ماده ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی شود که دراین صورت قصاص نخواهد شد. اما حکم پس از مشورت قضایی و بررسیهای لازم تخصصی اعلام خواهد شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
عسل جانم، خدا شاهد است راضی به مرگ هیچ احدی نیستم ولی در تصدیق گفته شما این حرف ها که نمیدانستم، نمیخواستم او را بکشم، حالا خیلی پشیمانم و حرف های دیگه کلیشه ای و همه گیر شده!! حتی سارقان مسلح هم این حرف ها راه می گویند اما خدا کنه که دل پدرومادر و اولیای مقتول دلشون به رحم بیاد و از قصاص بگذرند، خود بنده با اینکه خیلی بچه ی درس خوانی بودم ولی از روی نادانی، اگر چه پدر و مادر شاید هر روز مرا چک میگردند ولی یک چاقو تو کوچه بغل آجرها پنهان کرده بودم تا اینکه یک روز خیلی الکی الکی با دو نفر من و دوستم در گیر شدیم، از بس ناشی بودیم چاقو را تا نصفه در بغل یکی از آنها فرو کردم که فقط کار خدا بود که فوت نشد، ده روز در کما بود پدر و مادر اون زخمی هم بعد از بهوش آمدن پسرشون بزرگواری کردن رضایت دادن چون آشنا بودن، از اون روز تا الان که دارم این چند خط را مینویسم از چاقوی میوه خوری هم میترسم با اینکه حدود بیست سال گذشته اون وقت من هم 16-17سال داشتم، خداوند بزرگی جوانان و نوجوانان را مددی کند که از این کارها دور باشند من الان حال این نوجوان را می دونم و مطمئن هستم که قصد کشتن نداشته و خواسته مثلاً خودشو نشون بده یا اونو مثلاً بترسونه که اینطوری پاپیچ او شده، خدا به دادش برسد،
نظر کاربران
وقتی چاقو توی جیب میذارن پس نمیشه غیر عمد باشه
پاسخ ها
عسل جانم، خدا شاهد است راضی به مرگ هیچ احدی نیستم ولی در تصدیق گفته شما این حرف ها که نمیدانستم، نمیخواستم او را بکشم، حالا خیلی پشیمانم و حرف های دیگه کلیشه ای و همه گیر شده!! حتی سارقان مسلح هم این حرف ها راه می گویند اما خدا کنه که دل پدرومادر و اولیای مقتول دلشون به رحم بیاد و از قصاص بگذرند، خود بنده با اینکه خیلی بچه ی درس خوانی بودم ولی از روی نادانی، اگر چه پدر و مادر شاید هر روز مرا چک میگردند ولی یک چاقو تو کوچه بغل آجرها پنهان کرده بودم تا اینکه یک روز خیلی الکی الکی با دو نفر من و دوستم در گیر شدیم، از بس ناشی بودیم چاقو را تا نصفه در بغل یکی از آنها فرو کردم که فقط کار خدا بود که فوت نشد، ده روز در کما بود پدر و مادر اون زخمی هم بعد از بهوش آمدن پسرشون بزرگواری کردن رضایت دادن چون آشنا بودن، از اون روز تا الان که دارم این چند خط را مینویسم از چاقوی میوه خوری هم میترسم با اینکه حدود بیست سال گذشته اون وقت من هم 16-17سال داشتم، خداوند بزرگی جوانان و نوجوانان را مددی کند که از این کارها دور باشند من الان حال این نوجوان را می دونم و مطمئن هستم که قصد کشتن نداشته و خواسته مثلاً خودشو نشون بده یا اونو مثلاً بترسونه که اینطوری پاپیچ او شده، خدا به دادش برسد،
الان بخشیده بشه .بدها ی خفاش شب دیگه.یا ی کفتارپیر دیگه.بادهها کشته ازکاردرمیاد.
چی بگم ـمنکه قاضی نیستم!
تا بقیه حساب کار بیاید دستشان