مرگ دختر جوان بعد از تزریق و تجاوز
مردی که مدعی است دخترش توسط سه جوان مورد آزار قرار گرفته و به قتل رسیده است در جلسه دادگاه خواستار مجازات متهمان شد.
این پرونده که دیروز در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت ۱۹ شهریور سال ۸۹ تشکیل شد. مردی در آن زمان اعلام کرد دخترش ساناز از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. چند روز بعد ماموران جسد دختری جوان را کنار بزرگراه چمران پیدا کردند. از ظواهر به نظر میرسید متوفی همان ساناز است.
وقتی پدر ساناز برای شناسایی دخترش به پزشکیقانونی رفت اعلام کرد جسد متعلق به ساناز است و شکی در آن وجود ندارد. آثار بر جای مانده روی بدن ساناز نشان میداد این دختر مقدار زیادی موادمخدر تزریق کرده است، همچنین چندینبار به او تجاوز شده و آثار پارگی و کبودیهای زیادی روی بدنش به چشم میخورد.
بنابراین پدر ساناز از ماموران درخواست کرد تا عاملان قتل فرزندش را پیدا کنند. بررسیهای پلیسی فاش کرد این دختر از مدتی قبل با مردی جوان به نام حسام رابطه داشته و آخرین ملاقاتش نیز با وی بود. وقتی حسام بازداشت شد به ماموران گفت: من با ساناز دوست بودم و شب حادثه هم او پیش من بود از من خواست به او مواد تزریق کنم من هم این کار را کردم، اولینبار بود که مواد تزریق میکرد.
حالش بد شد به او گفتم در خانه بمان قبول نکرد و از من خواست او را بیرون ببرم من هم او را کنار پل مدیریت در اتوبان چمران رها کردم و نمیدانم دیگر چه اتفاقی برایش افتاد. ماموران همچنین متوجه شدند بعد از رهاشدن ساناز کنار پل مدیریت دو مرد جوان او را سوار خودرو کرده و با خود بردهاند. این دو مرد که سروش و سهند نام دارند با تحقیقات فنی انجام گرفته شناسایی و بازداشت شدند. آنها اعتراف کردند ساناز را به باغی بردند و به او تعرض کردند.
دو متهم گفتند: بعد از اینکه ساناز را سوار ماشین کردیم متوجه شدیم حالش خوب نیست او اصلا نمیتوانست صحبت کند. او را به باغی بردیم و به او تجاوز کردیم. دختر حالش خوب نبود از ترس اینکه بمیرد و روی دستمان بماند او را در همانجا رها کردیم بعد از چند ساعت وقتی برگشتیم متوجه شدیم ساناز مرده است به همین دلیل هم جسدش را کنار اتوبان چمران جایی که پیدا کرده بودیم رها کردیم.
سروش و سهند با تکمیل تحقیقات و با توجه به شکایت اولیایدم به اتهام آزار جنسی و آدمربایی و حسام به جرم تسبیب در قتل شبهعمد از سوی دادستانی مجرم شناخته و پرونده آنها برای رسیدگی به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی که دیروز در این شعبه برگزار شد کاکولی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و بعد از دفاع از کیفرخواست، از دادگاه خواست تا متهمان را به مجازات قانونی محکوم کند.
سپس پدر مقتول در جایگاه حاضر شد. او که پزشک است و سالها در پزشکیقانونی خدمت میکرده در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود گفت: هر سه متهم در قتل فرزند من نقش داشتند و من درخواست مجازات برای هر سهنفر را دارم. دختر من دچار مشکل شخصیتی بود و من این را از وقتی دخترم کوچک بود میدانستم او دچار اختلال شخصیت مرزی بود. همه چیز را کاملا سفید یا کاملا سیاه میدانست.
اختلال شخصیتش گاهی شدت میگرفت اما دچار بیماری روانی نبود. دخترم به صورت ادواری داروی اعصاب استفاده میکرد. مصرف مواد را هم به همین شکل انجام میداد. دخترم معتاد دایمی نبود بلکه تفننی مواد مصرف میکرد به همین دلیل هم من از حسام شکایت دارم. چون او بود که به دخترم مواد تزریق کرد هرچند به خواست خودش باشد اما تزریق وریدی تخصص میخواهد و حسام این تخصص را نداشته است.
نکته دوم اینکه اگر فردی مصرف بیشاندازه مواد داشته باشد و در چند ساعت اول او را به بیمارستان برسانند تا ۹۰درصد احتمال بهبودیاش وجود دارد، در حالیکه حسام دخترم را به بیمارستان نرساند و او را کنار اتوبان رها کرد. همچنین سروش و سهند هم دخترم را در حالیکه به گفته خودشان بدحال بوده و قدرت تکلم و راه رفتن نداشته از کنار اتوبان سوار ماشین خودشان کردند، به باغی بردند و به او تجاوز کردند.
همه میدانند فردی که در آن حالت است وقتی دوبار مورد تجاوز قرار میگیرد چه وضعیتی پیدا میکند. این تجاوزها باعث شد، دخترم جانش را از دست بدهد. در این هنگام قاضی از پدر ساناز پرسید: متهمان گفتهاند دخترت از سربرگ نسخههای شما استفاده میکرد و دارو میخرید این واقعیت دارد؟پدر ساناز گفت: بله واقعیت دارد من چند باری متوجه این کار دخترم شده بودم او سربرگ از کیفم برداشته و داروی ترامادول خریده بود.
با او بابت این کارش برخورد کردم اما از آنجایی که اختلال شخصیت مرزی داشت نمیتوانستم زیاد با او درگیر شوم. در ادامه با توجه به مطرحشدن اتهام تجاوز از سوی دو نفر از متهمان، هیات قضات محاکمه را به صورت غیرعلنی ادامه دادند. بعد از پایان جلسه رسیدگی، هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
نظر کاربران
دلم میسوزد از باغی که می سوزد ...
تُف ميكنم به روي هرچی جنس مذکره بی شرفو ناموسه در این تهران بزرگ !!!
vaghan motasefam hamin......