مساله ثبتنام اتباع خارجی در مدارس با توجه به فرمان رهبری، فعالیت نهادهای مدنی و صحبتهایی که پیرامون این موضوع در عرض دو سه سال اخیر انجام شده به تمامی در جامعه مطرح شده است.
ثریا عزیزپناه در روزنامه آرمان نوشت: مساله ثبتنام اتباع خارجی در مدارس با توجه به فرمان رهبری، فعالیت نهادهای مدنی و صحبتهایی که پیرامون این موضوع در عرض دو سه سال اخیر انجام شده به تمامی در جامعه مطرح شده است.
البته در نظر بگیرید که تا سه سال پیش تحصیل اتباع بیگانه در جامعه ایران مساله مهمی نبود و کسی به نحوه آموزش کودکان پناهنده و مهاجر توجهی نداشت. بنابراین این مساله از قرار گرفتن در محاق کامل به مسالهای قابل اهمیت تبدیل شد، آنچنان که به صورت بخشنامه و از طرف سیاستگذاری کلان به آن توجه شده و در حال حاضر در اجرای آن با مشکلاتی مواجه هستیم، بهگونهای که حتی برای گشایش آن نیز فرمان صادر شده است.
این در حالی است که مساله اصلی در تحصیل اتباع بیگانه آماده نبودن زمینههای اجرایی و اعمال سلایق شخصی است، به این معنا که ممکن است از لحاظ مسائل زیربنایی دانشآموزان یا کودکان غیرایرانی که واجد ورود به مدارس هستند چندان دسترسی به مراکز آموزشی دولتی نداشته و فضا از لحاظ فیزیکی برای آنها آماده نباشد.
همچنین مشکل دیگر در این راستا عدم شناسایی کافی اولیا و کارکنان مدارس با اجرا کردن این مساله است، یعنی زمانی که از لحاظ فرهنگی آمار قابل توجهی در ارتباط با پناهندهها نداریم، نمیتوانیم راجع به آن فرهنگسازی کنیم.
به عبارت دیگر روی روابط بین دانشآموزان ایرانی و کودکان ملیتهای دیگر کار نکردهایم که مشکلی پیش نیاید، یعنی آماده سازی فضای فرهنگی و ذهنی بهگونهای است که افرادی که مجری انجام این طرح هستند از آموزش کافی برای مواجه شدن با چنین مسالهای برخوردار نیستند.
در واقع برخی معلمان بین دانشآموزان ایرانی و اتباع بیگانه تفاوت میگذارند و با بیگانه هراسی رو به رو هستند. آنها نگرانند که قادر به کنترل فضای آموزشی نباشند، در حالی که باید بستر آموزشی فارغ از انواع تبعیضها باشد تا کودکان ایرانی و غیرایرانی در محیطی کاملا ایمن و اخلاقی پرورش یابند.
چالشهای ثبتنام اتباع خارجی در مدارس
بر اساس پيماننامه و سفارشهای مسئولان در امر پرورش كودک بايد جلو هرگونه تبعيض برای افرادی كه كشور ايران را برای مهاجرت انتخاب كرده اند گرفته شود. با صدور فرمان در اين زمينه، از اين معضل گرهگشايی شده است، اما مشکلی که در نظام آموزشی ایران وجود دارد و ما حتی هنوز پاسخ درستی به دانشآموزان ایرانی نداده ایم، این است که آیا تحصیل در ایران رایگان است یا نه.
بر اساس قوانین بالادستی تحصیل تا پایان دوران متوسطه اجباری، رایگان و سراسری است، اما به دلیل کسری بودجه که نظام آموزشی با آن مواجه است با تمام انکارها خانوادهها شاهد این مساله هستند که باید وجهی را با عناوین مختلف پرداخت کنند. از سوی دیگر، دریافت این وجه از خانوادههای غیر ایرانی هم صورت میگیرد. کودکان مهاجر و پناهنده به دلیل تنگنای معیشتی خانواده و همچنین تعداد بالای فرزندان به راحتی قادر نیستند که از پس هزینههای ثبتنام در مدارس بر آیند.
با وجود این، در مدت زمان محدود مکانهایی برای ثبتنام کودکان اتباع خارجی اعلام میشوند و این کودکان با در دست داشتن برخی مدارک برای ثبتنام مراجعه میکنند. پیدا کردن مراکز آموزشی، به موقع مراجعه نکردن به دلیل آشنا نبودن با روال اداری و عدم برخورداری از مدارک در نظر گرفته شده چالشهایی است که در راه اجرا شدن ثبتنام اتباع خارجی در مدارس ایران وجود دارد.
زمانی که کودکان اتباع بیگانه در سنین آموزش دسترسی به آموزش نداشته باشند با محرومیتهای بعدی نیز مواجه میشوند، یعنی فاقد مهارت و آموزش هستند و با گسترش و ادامه این امر آنها همچنان در فقر باقی میمانند، چرا که آینده شغلی آنها تحت تاثیر بی سوادی است و در طول زمان با تنش اساسی رو به رو میشوند. شاید این مهمترین پیامد بی سوادی کودکان اتباع بیگانه باشد.
این در حالی است که ما میدانیم بیشتر کودکان اتباع بیگانه افغانستانی هستند و این مشکلات هنوز برای آنها وجود دارد. از این رو باید در اجرا و ساز و کارهایمان شرایطی فراهم شود که با مشکلات کمتری مواجه شویم، چرا که تحصیل حق همه کودکان است و نباید در این راستا به ملیت آنها توجه کرد. بنابراین تامین زیرساختها از جمله الزاماتی است که باید در دستور کار قرار بگیرد.
انعطافپذیری در ساعات آموزشی
برای تحصیل اتباع بیگانه در مدارس ایران اراده جدی نیاز است که به فرمان مقام معظم رهبری جامه عمل بپوشانیم. بنابراین باید فرصتی فراهم شود تا تمام این کودکان قادر باشند در مراکز آموزشی نزدیک محل سکونت خود متناسب با شرایطشان به ادامه تحصیل بپردازند. بر اساس آمارهای رسمی بخشی از کودکان مهاجر و پناهنده، کودکان کار و خیابان هستند و در شرایط عادی نمیتوانند در ساعت قراردادی و مرسوم در فضاهای آموزشی حضور داشته باشند.
از این رو باید انعطاف پذیری در ساعت آموزشی متناسب با زندگی این کودکان به وجود آید. اگر میخواهیم به این کودکان آموزشهای کارآمد و کاربردی ارائه دهیم باید به شرایط زیستی آنها توجه کنیم، چرا که آنها به دلیل شرایط زندگی و تنگنای معیشتی به عنوان گروه عظیمی از پناهندگان و مهاجران قادر نیستند که ساعات طولانی در مدارس باشند.
بنابراین سیال بودن آموزش این کودکان متناسب با شرایط زیستی آنها یک الزام مهم است، گرچه این مساله با چالشهای عدیدهای مواجه است، اما اگر همگرایی و مشارکت واقعی بین وزارت آموزش و پرورش و نهادهای مدنی ذیربط در ارتباط با کودکان مهاجر و پناهنده اتفاق بیفتد، در حال حاضر الگوهای آموزشی را داریم، آنچنان که در خانه کودک ناصرخسرو بخشی از این کودکان که حدود ۸۰ تا ۹۰ نفر هستند ساعت هفت و ۳۰ دقیقه صبح سر کلاس حاضر میشوند، چرا که باید ساعت ۹ سر کار خود باشند.
برهمین اساس نهادهای مدنی همکاری خود را با این کودکان نشان داده و آنها را متناسب با شرایط موجود آموزش میدهند. به هر حال باید نظام آموزشی به دقت این فرایند را بررسی کند و اگر بخواهد که موثر باشد انعطاف پذیری در ارتباط با چنین کودکان الزامی است.
گرچه با حساسیتی که جامعه و نهادهای مدنی از خودشان نشان داده اند فصل جدیدی از توجه به تحصیل کودکانان مهاجر و پناهنده در ایران آغاز شده است است، چرا که این مساله به درستی مورد توجه قرار گرفته و ثمرات آن را میبینیم، اما در عمل با مشکلات زیادی مواجه هستیم و امید میرود که وزارت آموزش و پرورش و وزیر محترم به صورت جدی در این زمینه برنامهریزی داشته باشند تا فرایند جذب مشارکت نهادهای مدنی و برنامهریزی آموزشی با شرایط زیستی کودکان مهاجر و پناهنده منطبق باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر