فرهنگ و مشارکت شهروندي در پيشبرد مديريت شهر موضوعي است که اين روزها بيش از گذشته بر زبان مديران و برگزيدگان مردم در شوراها ميرود؛ اداره شهر؛ (بهويژه شهرهايي که به آنها کلانشهر ميتوان گفت) بدون مشارکت شهروندان و گستردن مفاهيم و معاني فرهنگ شهروندي دشوار است.
احمد مسجدجامعي در روزنامه شرق نوشت: فرهنگ و مشارکت شهروندي در پيشبرد مديريت شهر موضوعي است که اين روزها بيش از گذشته بر زبان مديران و برگزيدگان مردم در شوراها ميرود؛ اداره شهر؛ (بهويژه شهرهايي که به آنها کلانشهر ميتوان گفت) بدون مشارکت شهروندان و گستردن مفاهيم و معاني فرهنگ شهروندي دشوار است.
اين سخن گرچه درست است، اما بدون درنظرگرفتن پيشنيازهاي تکويندهنده آن، ناقص است. فرهنگ شهروندي مفهومي انتزاعي نيست و تابعي از رفتارها، آداب، محيط، باورها، رسوم، سنتها و الگوهاي فکري و تربيتي مجموعهاي از مردم است که به شکل متنوع و متکثر در يک سکونتگاه دائمي گرد هم جمع ميشوند و بر اساس قراردادهاي اجتماعي با يکديگر زندگي ميکنند.
بنابراين چنين مفاهيم پيچيده، پويا و گاه متضادي را نميتوان گزاره و مقولهاي ثابت و مشخص دانست و انتظار داشت جمعيتي پرشمار واکنشي يکسان در برابر آنها داشته باشد. «فرهنگ و مشارکت شهروندي» سهل و ممتنع است و بايد چگونگي بروز و ظهور آن در اداره شهرها، شناخته شود؛ شناختي که حاصل فهم فرايندهاي اجتماعي گوناگون است.
بر اين مبنا شايد بتوان گفت «فرهنگ شهروندي» امري معرفتي است که بايد براي فهم آن تلاش کرد. در اين مسير شهروندان و سياستگذاران نقشي اساسي دارند تا در گفتوگويي پيوسته با يکديگر به آنسو گام بردارند و زمينه پذيرش آن را فراهم آورند. توفيق در هر امري به ممارست نياز دارد؛ چه اين امر معرفتي و شناختي باشد و چه اجرائي و عملياتي.
به بيان ديگر موضوع فرهنگ شهروندي پس از شناخت، نيازمند تمرين براي اجرائيشدن است؛ بهعنوانمثال اگر بپذيريم که شهر پاکيزه امري مطلوب است، اين مطلوب با نريختن زباله در معابر ميسر است. بنابراين اگر هر فرد در معابر زباله نريزد، شهر پاکيزه ميماند، اما چگونه نريختن زباله در معابر تبديل به فرهنگ ميشود؟ پاسخ اين است: تمرين و سپس «عادت» و پيشنياز آن رفاه نسبي همگاني است.
در ملاکهاي ارزيابي توفيق شهرداريها ديگر چندان حجم فراوان زبالههاي جمعآوريشده در روز يا تعداد دفعات جمعآوري و رفتوروب شهري ملاک نيست، بلکه بيش از آن رويه و روالي قابل پذيرش است که به کاهش توليد زباله و تفکيک از مبدأ و متعهدشدن مردم به رعايت پاکيزگي محيط بينجامد. اين موضوع در امور روزمره نيز مصداق دارد.
در نظر بگيريم براي شهرونداني که عادت نکردهاند زباله را تفکيک کنند، چنانچه شرايط اين کار فراهم آيد و اين رفتارها تشويق شوند، رفتهرفته اين کار به عادت و در نهايت «فرهنگ» تبديل خواهد شد. همينگونه است ساير هنجارها و امور مرتبط با زندگي اجتماعي. حرکت بهسوي اين آموزشها، يکباره ميسر نيست، بلکه به تعبير آن حکمت مشهور، «اندکي که آن را ادامه دهي اميدوارکنندهتر است از زيادي که خستهکننده باشد».
بنابراين اگر شرايطي فراهم آيد تا هر شهروندي از هنجارهاي شهري آگاه شود و اين آگاهي را به رفتار پيوسته تبديل کند، فرهنگ شهروندي شکل ميگيرد و برآمدن آن به معناي حل بسياري از معضلات و آسيبهاي اجتماعي با کمترين هزينه ممکن خواهد بود، اما اين تنها فردفرد شهروندان نيستند که بايد در اين وادي تلاش کنند؛ قانونگذاران و کارگزاران حاکميت محلي و ملي نيز در اين کار سهم دارند و بايد سهم خود را ادا کنند.
بهطورکلي و بر اساس رويهاي رايج، ديوانسالاران به وضع و اجراي چارچوبهاي قبضي و مهار اجتماعي گرايش بيشتري دارند و اين آغاز دشواري است.
چراکه سازوکار انقباضي مانع همگامسازي شهروندان با هنجارهاست و ريشه بسياري از نارضايتيها و تلخکاميهاي شهروندان در مواجهه با شهرداريها هم در همين رويکرد نهفته است. انسان به طور طبيعي تمايل دارد بر مصائب فائق آيد و راهي براي برونرفت از آن بيابد.
اين واکنش در رفتار اجتماعي گاهي مساوي قانونگريزي است؛ يعني همان امر نکوهيدهاي که براي آن مجازات تعيين ميشود؛ صرفنظر از اينکه آن مجازات بازدارنده خواهد بود يا نه، انقباض و محدوديت در محيط انساني ميل گريز را افزايش ميدهد. اگر مجريان قانون، روح قانون را مقدم بر ظاهر آن بدانند، بسياري از مسائل تغيير خواهد کرد.
آنچه چنين تغيير نگاهي را سامان ميدهد، تغيير نقش ديوانسالاران است. به عبارت واضحتر، قانونگذاران و مجريان بايد بتوانند از نقش محتسب و گزمه به مربي و تسهيلگر تغيير نقش بدهند. کار مربي تعليم و تمريندادن است. ازاينروست که کار کارگزاران شهرها، فرماندهي نيست که احکامي ولو خيرخواهانه و درست از بالا صادر کنند و به هر قيمتي براي اجراي آن قدم بردارند، بلکه مديريت اجتماعي شانهبهشانه است که همراه با شهروندان در گفتوگويي قاعدهمند و مداوم در پي يافتن مسائل و معضلات برآيند و دست به دست هم براي برطرفکردن نارساييها کوشش کنند.
اميد است با توجه به صحبتهايي که از سوي مديريتهاي جديد شهري ابراز شده، از اين پس در چنين چارچوبي حرکت کنيم. البته اين تغيير نگاه و کردار هم نيازمند تمرين است و شايد اين دوره شوراهاي اسلامي شهر بتوانند فصلي نو در اين تغيير پندار و رفتار و گفتار داشته باشند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر