نخستين فعاليتهاي حزبي و به طور كلي انديشه تشكيلات حزبي در ايران در دوران مشروطيت آغاز شد، دوراني كه فضايي ناآرام و پيچيده براي آغاز فعاليت حزبي بود و شايد همين ابتداي نابسامان و نگاهي به كارنامه و نحوه شكلگيري و فعاليت احزاب صدر مشروطه مانند اجتماعيون، عاميون، اعتداليون و... كه با مسلكهاي ليبرالي و سوسياليستي فعاليت ميكردند
سارا نجيمي در روزنامه ایران نوشت: نخستين فعاليتهاي حزبي و به طور كلي انديشه تشكيلات حزبي در ايران در دوران مشروطيت آغاز شد، دوراني كه فضايي ناآرام و پيچيده براي آغاز فعاليت حزبي بود و شايد همين ابتداي نابسامان و نگاهي به كارنامه و نحوه شكلگيري و فعاليت احزاب صدر مشروطه مانند اجتماعيون، عاميون، اعتداليون و... كه با مسلكهاي ليبرالي و سوسياليستي فعاليت ميكردند و همچنين بعد از آنان حزب توده و حزب ايران نوين و حزب ايران تجدد و احزاب دولتساخته دوران پهلوي دوم مانند حزب رستاخيز همه و همه تا امروز پروندهاي ناقص و فرجامي نامطلوب از فعاليت حزب پيشروي ما نهاده است.
با نگاهي واقعبينانه به جايگاه فعاليت احزاب در كشور ميبينيم كه شايد هيچيك از اهداف واقعي شكلگيري احزاب مانند مشاركت سياسي، جامعهپذيري سياسي، ارتباطات سياسي، خصوصا كادرگيري و استخدام نيروهاي نخبه و... نهادينه نشده است. طبق اصل ٢٦ قانون اساسي «احزاب، جمعيتها، انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناختهشده آزادند، مشروط به اينكه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند».
حزب، فرزند خلف دموكراسي است؛ گرچه براي اكثريت جامعه ايران هنوز هم حزب و تشكلهاي مدرن جا نيفتاده است و حتي به جرئت ميتوان گفت جداي از مانورهاي روشنفكرانه قشر فرهيخته ما هنوز هم آرمان و اعتقاد حزبي چنداني ندارند و به وظيفه حزبي توجيه نيستند و به قول دكتر سريعالقلم «فرهنگ سياسي ايران در برخي موارد چنان عشيرهاي است كه رقيب و ديگران را غيرخودي ميدانند و به حذف آنان ميانديشند».
اصولا در فرهنگ سياسي ما شايد اين افراط و تفريط ريشه دوانيده باشد و كمتجربگي احزاب و تلاش براي دستيابي به اوج هرم قدرت منجر به تندروي و شتابزدگي در تصميمات آنان ميشود و نيز انحصارطلبي در مقابل رقيبان و ناديدهگرفتن حقوق قانوني افراد كه سرانجام به دشمني و نزاع ميانجامد كه پيامد آن اعتبار و منزلت اجتماعي احزاب سياسي را كمرنگ كرده درحاليكه خاستگاه و فلسفه ذاتي احزاب سياسي رفع نقيصههاست.
بههرحال تقويت و توسعه احزاب سياسي به صلاح مملكت است زيرا همگرايي، نزديكي افكار و سليقهها را به دنبال دارد و براي كشوري مانند ايران كه دموكراسي را تجربه ميكند، فرصت ملي و تاريخي و سياسي است و به تقويت و اعتبار نظام ميانجامد.
در نظامهاي دموكراتيك احزاب با پايههاي مستحكم فردي ميتوانند قدرت را در بدنه حاكميت مهار و همچنين مصلحت كشور را تعيين كنند و قطعا تنها كاركرد احزاب فعاليت انتخاباتي نيست؛ همانند احزاب فصلي كه متأسفانه عملكرد بيشتر احزاب موجود در كشور چنين شده است؛ بلكه اين تنها يكي از عملكردهاي احزاب است:
«گرينش نامزدهاي مناسب براي حضور در انتخابات مختلف به منظور كسب مناصب سياسي و نيز هدايت مبارزات انتخاباتي»؛ اكنون اين تنها كاركرد موفق احزاب سياسي در جامعه محسوب ميشود. احزاب سياسي بايد پس از پيروزي در انتخابات نقش عمدهاي در تعيين افراد موردنظر خود براي مناصب انتصابي در ساختار دولت ايفا كنند.
علاوه بر اين احزاب سياسي براي اجراي سياستهاي موردنظر خود بايد نقش عمدهاي در هماهنگي روزانه فعاليتها و تصميمات سياسي رهبران و اعضاي خود كه در مناصب انتخابي و انتصابي دولت جا گرفتهاند، بر عهده بگيرند. اصولا احزاب بايد اين وظيفه را از طريق برگزاري مجامع عمومي و نيز ساختار رهبري فراكسيوني در مجلس اعمال كنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر