سازمان ميراث فرهنگي در آستانه يك تغيير قرار دارد. تغيير مديريت همچون هر تغيير ديگري در كنار همه دلنگرانيها اميد را هم به همراه دارد. اميد به اينكه به آنچه از اين تغيير انتظار ميرود و آرزوي علاقهمندان به حوزه فرهنگ و ميراث فرهنگي است، توسط مدير جديد جامه عمل پوشانده شود.
سيداحمد محيططباطبايي در روزنامه ایران نوشت: سازمان ميراث فرهنگي در آستانه يك تغيير قرار دارد. تغيير مديريت همچون هر تغيير ديگري در كنار همه دلنگرانيها اميد را هم به همراه دارد. اميد به اينكه به آنچه از اين تغيير انتظار ميرود و آرزوي علاقهمندان به حوزه فرهنگ و ميراث فرهنگي است، توسط مدير جديد جامه عمل پوشانده شود.
البته بايد صبر كرد و عملكرد مدير جديد را ديد و سپس در مورد آن به بحث و نقد پرداخت. اما در حال حاضر بهتر است از جوانب مختلف او را مورد حمايت قرار دهيم تا شاهد موفقيت اين سازمان باشيم.
اما در كنار اين تغيير اخير، ميراث فرهنگي خواستههايي دارد كه همواره در اين حوزه مطرح است. نخست اينكه ميراث فرهنگي كه يك مقوله فرابخشي است در كنار گردشگريِ ميان بخشي و صنايع دستيِ بخشي قرار گرفته است و اين موضوع در ١٣ سال گذشته نتيجه شايستهاي را نه براي ميراث فرهنگي و نه گردشگري و نه صنايع دستي به همراه نداشته است.
به عبارت ديگر بايد گفت اين سه بخش بايد بار ديگر تفكيك شده و به صورت سه سازمان مستقل با آنها برخورد شود. ميتوان يك وزير يا معاون رييسجمهور را در راس اين سه سازمان قرار داد، اما به هر شكل اين سه سازمان در كنار يكديگر فعاليت كنند.
مورد ديگري كه ميتوانيم به آن اشاره كنيم اين است كه از زمان مديريت وقت ميراث فرهنگي در اواخر دهه هفتاد، بحث تغيير تلقي در اين حوزه آغاز شد؛ موضوعي كه حول محور تغيير تلقي نسبت به موضوع ميراث فرهنگي براي بدنه اجتماع، مديريت كشور و مردم و كارشناسان اين سازمان شكل گرفت. ميتوان گفت تا سال ٨٤ بخش عمدهاي از اين امر هم تحقق پيدا كرد، اما عدم استمرار آن سياستها ما را از دستاوردها دور كرد.
موضوع تغيير تلقي يا تغيير نگاه همچنان از اولويت بهسزايي برخوردار است. كليت فعاليتها بايد به شكلي باشد كه جايگاه ميراث فرهنگي براي مردم و مسوولان تبيين شود. اگر بخواهيم عميقتر به موضوع بپردازيم، ميراث فرهنگي تنها يك موضوع مطلوب يا مهم نيست.
اينكه ميراث فرهنگي را به رسميت بشناسند، ميراث فرهنگي را محترم بدانند يا در جايي كه آثار تاريخي وجود دارد جاده را عبور ندهند، كافي نيست. بايد به اين نتيجه رسيد كه ميراث فرهنگي بستر و پايه هر برنامهريزي مربوط به توسعه است. هيچ رفتاري در توسعه نميتواند بدون تكيه بر ميراث فرهنگي شكل بگيرد.
سازمان ميراث فرهنگي بايد با فعاليتهايش در ابعاد مختلف باستانشناسي، مردمشناسي، مرمت، توسعه موزهها و معرفي ميراث، چنين بستري را در جامعه فراهم و اين تعامل را ايجاد كند. به عبارتي ميراث فرهنگي تنها به حفاظت بنا و ميراث مادي و ملموس محدود نميشود، بايد به جايي برسيم كه اين نگاه و تغيير را ايجاد كنيم و بدون ساختن يا تخريب امري، شاهد يك سياست كلي در مورد اهميت ميراث فرهنگي در بدنه اجتماع و مردم و مديريت اين حوزه باشيم.
وقتي اين نگاه شكل بگيرد و وجود داشته باشد، قطعا موارد فوق هم به تبع آن محقق خواهد شد. اميدواريم مديريت آينده در ايجاد اين بستر و قرار دادن سازمان ميراث فرهنگي در جايگاه اصلي خود بهعنوان سازمان متولي فرهنگ كه پيگيري فعاليتها و سياستهاي آن منجر به توسعه پايدار در سطح كشور ميشود، اقدامات موثري انجام دهند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر