گاهی با برخورد ها و طرح های مختلفی در شهرها مواجه می شویم که قصدشان پاک شدن چهره شهر از فقر و نه حل و زدودن فقر است.طرح هايي چون جمع آوری کودکان کار از جمله اين طرحهاست كه در آن ماشین و مامورهایی که باعث رعب و وحشت کودکانِ سر چهارراهها میشوند، دنبال به اصطلاح ساماندهي يك آسيب اجتماعي هستند.
مريم افرافراز در روزنامه قانون نوشت: گاهی با برخورد ها و طرح های مختلفی در شهرها مواجه می شویم که قصدشان پاک شدن چهره شهر از فقر و نه حل و زدودن فقر است.طرح هايي چون جمع آوری کودکان کار از جمله اين طرحهاست كه در آن ماشین و مامورهایی که باعث رعب و وحشت کودکانِ سر چهارراهها میشوند، دنبال به اصطلاح ساماندهي يك آسيب اجتماعي هستند.
اگر کودکان به چنگ آنها بیفتند، اغلب دیده می شود که بعد از چند روز دوباره سر همان خیابانی که کار میکردند، مشغول به کار هستند. با این تفاوت که اگر پیشتر از پلیس و شهرداری و بهزیستی ترسی داشته اند، دیگر نمیترسند؛چراكه می دانند دوباره سهمشان کار و خیابان است و بیش از پیش نيز آسیب دیدهاند.
چندي قبل توسط سازمان مردم نهاد جمعیت امام علی (ع) با کودکی به نام بهروز آشنا شدم که در بومهن، سر خیابانها دستمال میفروخت و پس از چندی گم شد! او ۱۱ ساله بود و در معرض آسیب، كه پیشتر توسط ساقی مواد مخدر پدرش ربوده و مجبور به جابهجایی مواد مخدر شده بود. اما بعد از پنج روز خبر آمد که بهروز در طرح جمع آوری کودکان کار به بهزیستی منتقل شده است. خیالمان راحت شد که دیگر جای امنتری دارد و توجهي به او ميشود. اما هفته بعد دیدیم باز همان آش و همان کاسه است!
بهروز را از بهزیستی برگرداندندو او پریشانتر از پیش شده بود. چندماهی گذشت که خبر آمد : بهروز حینِ فروش دستمال هایش تصادف کرده و اکنون نیمه هوشیار است و هیچ معلوم نیست دوباره کِی می تواند نقاشی بکشد. هر روز فکر می کنم اگر کمی فقط کمی بیشتر توسط سازمانهای مسئول، تحقیق میشد، هیچ گاه بهروز به آن محله پر خطر و به کار اجباری بر نمیگشت.
این روزها تنها افسوسی بر قلبمان مانده و چشم انتظار سلامتی بهروز؛ یکی از پسرکان معصومِ قربانیِ نبود قوانین و کاراجباری. به نظر می رسد در اجراي چنين طرح هايي باید نگاه عمیقتری نسبت به کار اجباری کودکان، ریشهها و پیامدهایش داشت و همچنین نسبت به ایجاد راهکاری مناسب و دقیق برای نجات جوانان آینده این سرزمین تعجیل کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
من ایام عید نوروز دختر خردسالی حدود 6 یا 7ساله که خیلی ضعیف و لاغر بود را ساعت 11 شب در بازار بوشهر دیدم که گوشه ای نشسته بود و دستگاهی برای وزن کردت مردم جلوش گذاشته بودند. حالت نگاه عجیبش که در چشم من انداخت دائم جلوی چشمم است. از مسئولین خواهش میکنم به این کودکان معصوم یاری برسانند.
نظر کاربران
من ایام عید نوروز دختر خردسالی حدود 6 یا 7ساله که خیلی ضعیف و لاغر بود را ساعت 11 شب در بازار بوشهر دیدم که گوشه ای نشسته بود و دستگاهی برای وزن کردت مردم جلوش گذاشته بودند. حالت نگاه عجیبش که در چشم من انداخت دائم جلوی چشمم است. از مسئولین خواهش میکنم به این کودکان معصوم یاری برسانند.