مردی که متهم است ٢٠ سال پیش زنی را در یک سرقت به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده است، از دادگاه درخواست کرد با درخواست سپردن وثیقه او موافقت کنند. این مرد در جلسه رسیدگی ادعا کرد به بیماری سل استخوان مبتلا شده است و احتمال دارد زمانی زیادی زنده نماند.
روزنامه شرق: مردی که متهم است ٢٠ سال پیش زنی را در یک سرقت به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده است، از دادگاه درخواست کرد با درخواست سپردن وثیقه او موافقت کنند. این مرد در جلسه رسیدگی ادعا کرد به بیماری سل استخوان مبتلا شده است و احتمال دارد زمانی زیادی زنده نماند.
١٩ فروردینماه سال ٧٦ مأموران از مرگ زنی در محله قلهک با خبر شدند. با اعلام این خبر، آنها بلافاصله خود را به محل وقوع حادثه رساندند و در تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول زن ٥٠سالهای است که در سرقت از منزلش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. آنها همچنین متوجه شدند این زن ١٨ سال پیش به دلیل اختلافات خانوادگی از همسرش جدا شده بود و پس از مهاجرت فرزندانش به آمریکا و انگلستان به تنهایی در یک خانه بزرگ ویلایی زندگی میکرد. در ادامه، کارآگاهان جنایی تحقیقات و تجسس خود را برای بهدستآوردن ردی از مظنونان احتمالی آغاز کردند.
تحقیقات برای بهدستآوردن سر نخ ادامه داشت تا اینکه متوجه شدند، مدتی قبل زمانی که پسر مقتول به ایران بازگشته بود، محمود را که در خانهشان نگهبان بود، اخراج کرد. مأموران با دردستداشتن این اطلاعات و سایر سرنخهای پرونده جستوجوی خود را برای پیداکردن محمود آغاز کردند و پس از شناسایی از او بازجویی کردند. او که ابتدا ارتباط خود را با قتل زن میانسال انکار میکرد، پس از ارائه مستندات از سوی کارآگاهان راز این قتل را فاش کرد و گفت: سالها بهعنوان نگهبان در خانه مقتول مشغول به کار بودم تا اینکه یک روز پسرش به ایران برگشت و به من گفت دیگر به من احتیاجی ندارند.
شرایط بدی داشتم، نمیدانستم پس از اینکه اخراج شدم در کجا میتوانم مشغول به کار شوم. مدتی دنبال کار گشتم تا اینکه با چند نفر از دوستانم موضوع اخراجشدن از محل کارم را مطرح کردم و در نهایت نقشه سرقت از آنجا را کشیدیم، چون میدانستم مقتول ثروت زیادی دارد و به تنهایی زندگی میکند. این مرد درباره روز حادثه گفت: زمانی که مطمئن شدیم کسی در خانه نیست، با سه نفر از دوستانم به نامهای فرهاد، امیر و اکبر برای سرقت به منزل مقتول رفتیم. ناگهان مقتول متوجه حضور ما در خانه شد و خواست جلوی ما را بگیرد. در همین حین، اکبر با چاقویی که در دست داشت، چند ضربه به مقتول وارد کرد و او نقش بر زمین شد. ما نیز از آنجا فرار کردیم. بهاینترتیب، کارآگاهان با اطلاعاتی که محمود در اختیار آنها قرار داده بود، اکبر را شناسایی و از او بازجویی کردند. او به مأموران گفت: روز حادثه زمانی که مقتول متوجه حضور ما شد، خیلی ترسیده بودم.
برای اینکه جلوی سروصدای او را بگیرم، چند ضربه چاقو به او زدم و فرار کردم. با توجه به اعترافات متهم و شکایت اولیایدم و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در ابتدا، نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد، سپس اولیایدم که فرزندان مقتول بودند، در جایگاه ویژه قرار گرفتند و از دادگاه تقاضای قصاص متهم را کردند. پس از آن، متهم در جایگاه ایستاد و گفت: قتل را قبول دارم، اما قصد کشتن این زن را نداشتم.
با پایان گفتههای متهم و اولیایدم، ختم جلسه اعلام و قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند و در نهایت محمود را به قصاص محکوم کردند، اما با گذشت ٢٠ سال اولیایدم برای اجرای حکم اقدام نکردهاند و متهم همچنان در زندان به سر میبرد. به همین دلیل، او براساس ماده ٤٢٩ قانون مجازات اسلامی از دادگاه تقاضای تعیین و تکلیف کرد و به این ترتیب بار دیگر درحالیکه به دلیل بیماری به سختی راه میرفت، پای میز محاکمه حاضر شد و گفت: نزدیک ٢٠ سال است که در زندان هستم و اخیرا به بیماری سل استخوان مبتلا شدهام و ممکن است مدت زیادی زنده نمانم، برای همین از دادگاه میخواهم با توجه به شرایطم تکلیف من را روشن کند.
این مرد در ادامه گفت: از کاری که انجام دادهام پشیمانم و تاوان سختی را دادم. با پایان گفتههای متهم، قصات ختم جلسه را اعلام کردند و برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند و در نهایت قضات تصمیم گرفتند با صدور وثیقه ٣٠٠میلیونی متهم را آزاد کنند؛ درصورتیکه متهم بتواند این وثیقه را تأمین کند، بعد از ٢٠ سال آزاد میشود تا زمانی که اولیای دم درباره او تصمیمگیری کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
بنظر میرسد قاتل تمارض میکند بدلیل اینکه چطوری بخود اجازه داد تا برود نقشه دزدی پول و اموالهم ولی نعمت خودرا توسط دوستان بدزدد، پر واضح است اگر کسی نمیبود کشته نمیشد اما هرگاه تصمیم به بردن اموال شخصی را بکنی و مالک ببیند از مال خود دفاع میکند که اینطوری کشته میشود، این مثل صحیح و درست است که اگر کسی طمع مال شخص دیگری را بکند اجبارا طمع جان و ناموس او را میکند، اجازه بفرمایید آنقدر در دارالتادیب بماند تا جان بده، دلسوزی برای این افراد دزد چشم سفید گربه صفت فکر کنم کار درستی نیست!!
نظر کاربران
بنظر میرسد قاتل تمارض میکند بدلیل اینکه چطوری بخود اجازه داد تا برود نقشه دزدی پول و اموالهم ولی نعمت خودرا توسط دوستان بدزدد، پر واضح است اگر کسی نمیبود کشته نمیشد اما هرگاه تصمیم به بردن اموال شخصی را بکنی و مالک ببیند از مال خود دفاع میکند که اینطوری کشته میشود، این مثل صحیح و درست است که اگر کسی طمع مال شخص دیگری را بکند اجبارا طمع جان و ناموس او را میکند، اجازه بفرمایید آنقدر در دارالتادیب بماند تا جان بده، دلسوزی برای این افراد دزد چشم سفید گربه صفت فکر کنم کار درستی نیست!!