کابینه دوم روحانی: استراتژی نبرد و صلح همزمان
جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: بررسی وزرای معرفی شده توسط حسن روحانی می تواند دو نکته را تا حد زیادی برای تحلیلگران آشکار سازد: محدودیت های موجود، استراتژی انتخاب شده توسط روحانی.
جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: بررسی وزرای معرفی شده توسط حسن روحانی می تواند دو نکته را تا حد زیادی برای تحلیلگران آشکار سازد: محدودیت های موجود، استراتژی انتخاب شده توسط روحانی.
۱ - روحانی برای تعیین تیم کاری خود در دولت دوازدهم، مبسوط الید نبوده است. او محدودیت های زیادی را برای رسیدن به فهرست کنونی داشته است؛ از برخی ممنوعیت ها درباره حضور زنان در پست های وزارتی تا محدودیت به کار گیری برخی یاران در وزارتخانه های حساس.
البته حامیان روحانی می گویند که او به پشتوانه رأی 24 میلیونی اش، می توانست کابینه را با افرادی که گفتمان اصلاح طلبی آشکارتری دارند بچیند ولی سؤال واضح این است که این 24 میلیون نفر - و از جمله خود نویسنده این یادداشت - عملاً چه می توانند بکنند در خصوص محدودیت های موجود برای چینش کابینه؟! محدودیت هایی که حتی گفت شان نیز محدودیت دارد!
2 - قرار است روحانی، چهار سال آینده - که به اندازه 40 سال سخت و مهم است - در ساختار کنونی قدرت کار کند و مشکلات تلنبار شده کشور را به سمت حل شدن ببرد.
برای کسانی که فارغ از واقعیت ها و مقتضیات روز، آرمانگرایانه فکر می کنند، بسیار ساده است که کنار گود بنشینند و بگویند چرا رئیس جمهور این فرد را آورد و آن یکی را نیاورد و چرا فلان سخن را گفت یا نگفت؟ ولی برای رئیس جمهور که از هر سو در محاصره مشکلات، محدودیت ها، بهانه گیری ها و کارشکنی هاست قضیه فرق می کند.
تشکیل دادن کابینه ای که مخالفان قدرتمند را چندان تحریک نکند، نشان می دهد که روحانی در دولت دوازدهم نیز راهبرد خود را "نجات اقتصاد کشور" قرار داده است. به بیان دیگر، در بخش های سیاسی و فرهنگی، افرادی را با هدف "تقلیل حداکثری اصطکاک درون حکومتی" به کار دعوت کرده است تا بتواند در بخش اقتصادی، پروژه نجات اقتصاد را با تنش های کمتری پیش ببرد.
هم روحانی می داند و هم فرد فرد همه ما ایرانیان با گوشت و پوست و استخوان خود حس می کنیم که اقتصاد کشور هر چند در ۴ سال گذشته از کما بیرون آمده ولی همچنان خونریزی و عفونت سراسر وجودش را پر کرده است.
روحانی که مسؤولیت نجات این بیمار را بر عهده گرفته، مجبور است برغم میل خود و حامیانش، بخش عمده ای از توان خود را معطوف این بیمار کند. او مانند فرماندهی است که به جای جنگیدن همزمان در سه جبهه و شکست حتمی، در دو جبهه اعلام صلح می کند و تمام توان خود را صرف جبهه مهم تر می کند. روحانی که علاوه بر سیاست، تجربه فرماندهی در جنگ هشت ساله را نیز دارد می داند که این یک استراتژی شناخته شده در جنگ و سیاست است اما کسانی که برآورد درستی از توان و نیروها و ادوات ندارند، دائماً غر می زنند که چرا در همه جبهه ها نمی جنگی؟!
خیلی خوب می شد اگر اقتصاد کشور سر و سامانی داشت و رئیس جمهور می توانست با آسودگی خاطر بیشتری به مطالبات سیاسی و فرهنگی مردم می پرداخت ولی وقتی معیشت مردم متزلزل است کدام اولویت دارد؟ رئیس جمهور با چینش کابینه به این پرسش چنین پاسخ داده است: اقتصاد و معیشت مردم.
در مقابل برای وزارتخانه های سیاسی و فرهنگی، افرادی را به کار دعوت کرده است که لااقل خیالش راحت باشد که درگیری و اصطکاک سیاسی و فرهنگی خاصی نخواهد داشت: رحمانی فضلی و سیدعباس صالحی.
البته این بدان معنا نیست که بخش های سیاسی و فرهنگی دولت، ساز مخالف با کلیت دولت بزنند، قطعاً مردم از روحانی انتظار دارند کلیات حرکتی این بخش ها را کنترل کند و نگذارد از چارچوب کلان دولت خارج شوند. همچنین این یک انتظار به حق است که اگر روحانی در بخش های سیاسی و فرهنگی، یک خاکریز عقب نشسته است، در اقتصاد عملکرد موفق و پیروزمندانه ای داشته باشد و الّا یک شکست خورده به تمام معنا خواهد بود؛ اما اگر در اقتصاد موفق باشد، گفتمان سیاسی و فرهنگی اش نیز تقویت خواهد شد.
ارسال نظر