دولت دوازدهم و نگاه بین الملل
محمد دستمالی در خبرآنلاین نوشت: یک فرصت چهار ساله دیگر برای توجه جدی به زنان، جوانان و اهل سنت از دست رفت. اما در پست معاونت وزرا، مدیرکل ها و روسای ادارات، سفرا، کنسول ها، استانداران، فرمانداران، روسای دانشگاه ها، مدیران و دیگر مناصب مهم، باز هم فرصت هست.
محمد دستمالی در خبرآنلاین نوشت: یک فرصت چهار ساله دیگر برای توجه جدی به زنان، جوانان و اهل سنت از دست رفت. اما در پست معاونت وزرا، مدیرکل ها و روسای ادارات، سفرا، کنسول ها، استانداران، فرمانداران، روسای دانشگاه ها، مدیران و دیگر مناصب مهم، باز هم فرصت هست.
تصور می کنم که معرفی نهایی اعضای پیشنهادی رئیس جمهورْ روحانی برای دولت دوازدهم، کسی را ذوق زده یا شگفت زده نکرد. شاید در نگاه اول بتوان گفت از شخصیت محافظه کاری مانند روحانی، چیزی جز این انتظار نمی رفت. همچنین ممکن است خیلی ها، در هر شرایطی ترجیح بدهند که ناز روحانی را بکشند و ادعا کنند که شیخ حسن چاره ای جز این نداشته و نباید توقع غیرمنطقی داشت. در هر حال، این قبیل قیل و قال ها که بر مبنای گلایه از این سو و توجیه از دگر سو شکل گرفته اند، بُعد داخلی دارند. گلایه های سید محمد خاتمی و دیگر رفقای او، نگرش کارگزاران و دیگران، آخیش گفتن و رضایت خاموش اصولگرایان یا واکنش هایی از این دست، مرتبط با فضای سیاسی و اجتماعی داخل ایران است و تجربه نشان داده که در کشور ما، این قبیل بحث ها، زود فرو می نشیند. اما در خارج از ایران و در نگاه بین الملل و نگاه جهانی چه؟ در ورای مرزها کدام جنبه از ویژگی های کابینه ی روحانی، بیشتر از جوانب دیگر، شایان تحلیل و تامل است؟
علی القاعده، در خارج از مرزهای سرزمین ما، نظام سیاسی ایران را به هر شکلی که تحلیل کنند و مفاهیمی همچون مردمسالاری دینی هر اندازه خاص و غریب هم باشد، باز هم برای هیچ سیاست مدار و تحلیل گر و کارشناسی، چاره ای جز این نمی ماند که واقعیت عینی و زبان صحنه ی سیاسی و اجتماعی ایران را با چیزی جز الگوهای شناخته شده ی جهان بسنجد. به عبارتی دیگر، هر اندازه که نظام و ساختار سیاسی ما مانند تافته ی جدابافته در نظر آید و ویژگی های خاص خود را داشته باشد و حتی اگر در خصوص معذورات و محدودیت های ریاست جمهوری و موازنه ی قدرت در ایران توضیح و توجیه ارائه شود، باز هم در نگاه از خارج به داخل، مجموع تحلیل ها، بر دو رکن نهایی شکل خواهند گرفت: الف) نُرم ها و قواعد پذیرفته شده ی مرتبط با محوریت حقوق، آزادی، دموکراسی، رفاه و میل به پیشرفت و کمال و نشانه هایی که گواه تغییر و تلاش برای رسیدن به وضعیتی بهتر و مطلوب تر باشند. ب) تطبیق دادن واقعیت عینی و ویژگی های مردان رئیس جمهور با ادعاها و ادبیات سیاسی خود او در مورد نحوه ی مدیریت کشور و انتقادات او از دیگران و ایده آل هایی که در مورد خود و رفقایش بیان کرده است. یعنی بازگشت به یادداشت
هایی که از سخنان و اهداف مطرح شده از سوی روحانی در کمپین انتخاباتی و به ویژه در مناظرات پر شور تلویزیونی، بیان شده اند!
لازم است در ارزیابی و تحلیل تصمیمات و اقدامات رئیس جمهور، بین توقعات داخل و خارج از پرزیدنت روحانی و واقعیت های موجود در ساختار سیاسی ایران، موازنه و نسبت معقولی وجود داشته باشد. مسائل ریز و درشت فراوانی در این کشو وجود دارند که رئیس جمهور نمی تواند یک تنه به سراغ همه ی آنها برود. شاید حتی نزدیک ترین افراد به خود رئیس جمهور نیز نتوانند درک دقیق و روشنی از حجم و میزان کامل فشارها و اضطراب های او داشته باشند. ظواهر امر چنین نشان می دهد که روحانی ذاتا و از منظر ویژگی های روانی و رفتاری فردی، چندان اهل بروز دادن و انتقال نیست و برخی چیزها را فقط در ذهن خود نگه می دارد. درک این موضوع چندان دشوار هم نیست. اما هر جور که نگاه کنی، باز هم لیست اعضای کابینه، میزان توجه روحانی به اقشار و اجناس و گروه ها، از منظر نشانه شناسی سیاسی نگاه او به آینده، ابزاری برای تحلیل و شناسایی است و اخلاقی نیست که توپ در زمین دیگر مسئولین و دیگر نهادها انداخته شود و خدایی نخواسته چنین تلقی و تصوری ایجاد شود که رئیس جمهور شخصا بسیار مترقی و آزادی خواه است اما دیگران نمی گذارند تغییری صورت بگیرد!
از منظر نگاه بین الملل، توجه به زنان، یک بحث جدی است که با آزادی های سیاسی و اجتماعی، توسعه و حقوق ارتباط کامل دارد. در چنین بحثی قرار نیست الزاما در مورد مصادیقی همچون آنگلا مرکل، فدریکا موگرینی، ترزا می و وزرای زن اروپایی و آمریکایی بحث شود. همین افغانستان و پاکستان و عراق و ترکیه هم نمونه های دم دست و آشنایی هستند که در توجه به زنان و استفادهاز ظرفیت های آنان در مناصب اجرایی، از کشور ما سبقت گرفته اند. روحانی در این مورد خاص، باید از یک جایی شروع می کرد. زیبنده ی نظام ۳۸ ساله ی جمهوری اسلامی نیست که تنها یک بار در این چهار دهه به یک بانو، فرصت وزارت بدهد!
در مورد جوانان نیز از هر منظری که نگاه کنیم می توان به کابینه ی روحانی ایراد گرفت. میانگین سنی ۵۸ سال، پیش از هر چیز نشان دهنده ی این است که در نظام سیاسی و اجرایی ما به نسل جوان بها داده نمی شود. رئیس جمهور فرانسه، نخست وزیر کانادا، وزیر امور خارجه ی اتریش و ده ها نمونه ی دیگر، جوانان کم سن و سالی هستند که امتحان خود را پس داده و اعتماد کشورها و جوامع را به دست آورده اند.
جالب نیست که دو عالِم و مولوی و ماموستای مشهور اهل سنّت در مراسم تحلیف رئیس جمهور حضور نداشته باشند ولی شخص رئیس جمهور در تمام دیدارهای دیپلماتیک خود با سران و مسئولین منطقه از توجه همسان جمهوری اسلامی به کل برادران شیعه و سنی سخن به میان بیاورد.
بدون تعارف این واقعیت را باید بپذیریم که یک فرصت چهار ساله ی دیگر برای توجه جدی به زنان، جوانان و اهل سنت از دست رفت. اما در پست معاونت وزرا، مدیرکل ها و روسای ادارات، سفرا، کنسول ها، استانداران، فرمانداران، روسای دانشگاه ها، مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر مناصب مهم، باز هم فرصت هست. دعا کنیم دست کم در این حوزه ها نگاه رئیس جمهور و نطام سیاسی کشور به گونه ای دیگر باشد. باور کنیم نه در شرق و نه در غرب، هیچ آدم عاقلی شعارهای ما را شش دانگ و با چشم بسته نمی پذیرد و به یمن پیشرفت برق آسا و عالم گیر جهان ارتباطات، نگاهی به داخل خانه و محیط سیاسی و اجتماعی ما می اندازند و شعارها را با واقعیات صحنه تطبیق می دهند.
ارسال نظر