روزنامه شرق: فضای سیاسی کشور، تا حدی به سمت آرامش میل کرده است و البته این فضا احتمالا در جریان بررسی کابینه، متفاوت خواهد شد.
احمد شیرزاد، از فعالان سیاسی اصلاحطلب، به پرسشهایی پیرامون فضای فعلی سیاسی پاسخ داده است. رئیس کمیسیون آموزش مجلس ششم خواستار نگاه منطقی به اختیارات و شرایط رئیسجمهور و درعینحال، پیگیری مطالبات قابل اجراست.
انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم برگزار شد و حسن روحانی هم با حضور در مراسم تنفيذ و تحلیف، رسما دور دوم دولت خود را آغاز کرد. شعارها و عملکرد چهارساله او را در مقایسه با شعارهای مطرحشده، چگونه میبینید؟
عملکرد دولت یازدهم بهطور نسبی با شعارهای اصلاحطلبانهای که در ایام انتخابات از سوی رئیسجمهور مطرح شد، انطباق دارد. اما اگر بخواهم منعکسکننده بخشی از دیدگاههای اصلاحطلبان باشم، پاسخ من بینابین خواهد بود. اگر به بدنه جامعهای که رأی آقای روحانی را تشکیل میداد بنگریم، با اینکه همه معذورات آقای روحانی را درک میکنند و تفاوت ماهوی ایشان با سلفش را مشاهده میکنند، علاقهمند هستند مجموعه دولت بهتر از این عمل کند.
البته در ایام انتخابات اخیر بهطور طبیعی آرمانهایی برای پیشبرد مطرح شد که ممکن است به توقعات، دامن بزند. اما با نظر به واقعیتهای سیاسی بهعنوان کسی که میخواهد کارشناسیتر سخن بگوید، دولت روحانی در مرز برآوردهکردن توقعات سیاست داخلی قرار دارد و در محدودهای که انتظار میرفت قدم برداشته و درمجموع به آن نمره مثبت میدهم. اما کارهایی میشود کرد که دولت هنوز سراغ آنها نرفته است.
فکر میکنید در این انتخابات، اصولگرایان به نسبت انتخابات سال ٩٢، با آرایش سیاسی جدیدی حاضر شدند؟ منظورم از منظر شعارها و انجام رفتارهایی است که قبلا از آنها ندیده بودیم.
در پایه و اساس ساختار و آرایش سیاسی آنان، تغییر مهمی رخ نداده است. نکته این است که جناح اصولگرا در مدیریت کشور در هشت سال زمامداری در مجلس و دولت موفق نبود و این مسئله، خود را در انتخابات ٩٢ نشان داد.
بنابراین طبیعی بود حولوحوش آن انتخابات یعنی یکی، دو ماه قبل و بعد از آن، این جریانات منفعل شده و چارهای جز سکوت نداشتند. البته برخی نیز به شکلی دیگر وارد ماجرا شدند و مثلا آقای ولایتی در شرایطی که انتظار نمیرفت، سیاست خارجی دولت احمدینژاد و دبیر شورایعالی امنیت ملی وقت را بهتندی نقد کرد.
یا قالیباف و محسن رضایی، شعارهای جامعهپسند مطرح کردند انگار نه انگار که احمدینژاد از سوی برخی اصولگرایان، بهترین گزینه برای ریاستجمهوری خوانده شده و از دولت وی دفاع کرده بودند. بنابراین در آن زمان طبیعی بود که همه منتقد دوره هشتساله ساخته و پرداخته اصولگرایان باشند و این جریان در لاک دفاعی قرار بگیرد. اما در یک سال اخیر فضا را بهگونهای تغییر دادند و بخشی از اصولگرایان روی مطالبات مادی مردم سوار شدهاند.
طبیعی بود که بلافاصله پس از دولت احمدینژاد کسی نمیتوانست از آنها بپذیرد که اپوزیسیون دولت خودشان هستند. امروز اگر فضاپیما در آمریکا منفجر شود حتما دولت روحانی باید پاسخ دهد! سیاست جریان مقابل در شرایط فعلی و در انتخابات اردیبهشتماه، مانند سیاستی است که در سالهای ٨١ و ٨٢ دنبال کردند یعنی دمیدن در طبل مطالبات اقتصادی جامعه و بالابردن توقعات در حدی که هیچ دولتی از پس آن برنمیآید. این وضعیت جدیدی است که باید با آن با تدبیر مواجه شد و پاسخ آن را داد.
اصلاحطلبان توجه دارند که جریان افراطی و برخی محافل، بدشان نمیآید بخشی از اصلاحطلبان را در صف منتقدان طلبکار دولت قرار داده یا در سوی دیگر، در موقعیتی قرار دهند که ناچار به توجیه و دفاع چشمبسته از دولت شوند. باید مراقب این بود که این نوع رفتار دوقطبی حاکم نشود.
اما با شیوههای رسانهای و با استفاده از تریبونهای پرشماری که در اختیار جریان مقابل قرار دارد، این دوگانه را ترویج میکنند.
امروز وقتی برنامههای صداوسیما و مطالب رسانههای پرتعداد در اختیار جریان مقابل را رصد کنیم، انگار دولت آقای روحانی چندین قرن است که ایران را اداره میکند. روزی نیست که شمهای از مشکلات مسکن مهر بیان نشود.
طلبکاری از دولت آقای روحانی به گونهای است که انگار نه انگار طرح مسکن مهر دستپخت و «شقالقمر» دولت احمدینژاد و مایه مباهات اصولگرایان معرفی میشد! سؤال این است که چه کسانی این را در سفره این دولت گذاشتند. تمام انتقادات کارشناسان در آن دوره علاوه بر تورمزابودن پروژه، این بود که بدون فراهمسازی زیرساخت، در حال ساخت انبوه خانه هستند.
امروز که واحدها تحویل شده و عدهای در آن ساکن شدهاند و مطالبه خدمات میکنند، صداوسیما بهگونهای طرح مسئله میکند که دولت روحانی را به دلیل پاسخندادن به خواست مردم، تخریب کند! حتما دولت باید بتواند فضاهایی فراهم کند تا این هجمهها به آن از سوی چهرههای مورد اعتماد جامعه برای مردم تبیین شود
منظور شما تیم اطلاعرسانی دولت است؟
بله، در دوران اصلاحات با وجود اینکه رسانههای رسمی علیه دولت فعال بودند اما امکان ارتباطگیری با جامعه به شکل خوبی برقرار بود. یکی از این امکانات، تریبون مجلس ششم و نطقهای پیش از دستور و تذکرات بود. یادم نمیرود موارد معدودی که به دلیلی در مجلس نبودم مردم رادیو فرهنگ را گوش میدادند و غیر از کارکرد سیاسی، کارکرد ارتباط رسانهای مناسبی فراهم شده بود که امروز وجود ندارد. نباید مرعوب فضاسازیها شد.
نکته دیگر جلسات دانشگاهی بود که بسیار مؤثر بود و تشکلهای دانشگاهی میزگرد و تریبون آزاد دایر میکردند که در انتقال افکار بسیار مؤثر بود. در دوران احمدینژاد لیست سیاه فعالان سیاسی و اساتید دانشگاه برای سخنرانی در دانشگاهها وجود داشت که البته در حال حاضر، تا حدی کمرنگ شده است اما همچنان موانع بیرون دانشگاه وجود دارد.
مثلا اگر منِ نوعی از سوی یک انجمن اسلامی دانشجویی دعوت شوم اما تا فردی پیدا نشود از جناح مقابل، من اجازه حضور در آن نشست را ندارم. اجازه صحبت اصلاحطلبان را به دست مخالفان تند آنها دادهاند و تندروها هم چون از مواجهه با ما واهمه دارند، میگویند ما با این هنجارشکنان گفتوگو نمیکنیم و از مناظره طفره میروند. وضعیت دوران اصلاحات، بسیار بهتر بود. در دوران اصلاحات مطبوعات و این اواخر سایتها و یکی، دو خبرگزاری در کنار اینها وجود داشت.
از آن مهمتر باید به انواع جلساتی که در استانها از سوی شاخههای استانی احزاب یا انجمنهای اسلامی معلمان و تشکلهای صنفی دایر میکردند، اشاره کنم که فوقالعاده فعال بودند. الان این بخش مانند گذشته فعال نیست هرچند در ایام انتخابات اخیر، تلاشهای قابل توجهی داشتند. دولت هم از ظرفیت روابطعمومیهای پرشمار دستگاههای دولتی استفاده نمیکند و هنوز برخی مدیران دوره احمدینژاد در این بخشها بر سر کار هستند! بقیه هم در چارچوبهای منجمد و کلیشهای گذشته سیر میکنند و آگهی ترحیم و تسلیت به دیوار میزنند.
وزرای دولت آقای روحانی نباید در این صحنه کوتاه بیایند و صرفا آقای روحانی شخصا از سر ناراحتی مواردی را مطرح کند. وزرا میتوانند از بدنه جوانان تحصیلکرده و رسانهای مستقل در روابطعمومیها بهره بگیرند. هر خبری به نحوی راجع به آن حوزه به صورت دروغ در رسانههای تندرو درج میشود را باید به گوش وزارتخانه برسانند و وزرا فرض را بر این نگذارند که ما کار خود را میکنیم و صداوسیما گوشش بدهکار نیست
فکر میکنید دولت در سیاست داخلی، چه نمرهای میگیرد و چه رویهای را در پیش خواهد گرفت؟
بحث درباره سیاست داخلی قدری پیچیده است. اگر بخواهیم به صورت مستقیم و سرراست سیاست داخلی و سیاست خارجی روحانی را با هم مقایسه کنیم، میشود مقایسه میان ظریف و رحمانیفضلی که نشان میدهد ارزیابی درباره سیاست خارجی با سیاست داخلی متفاوت است. فارغ از آنچه گفتم، تحلیل جنبیای که میشود ارائه داد این است که میتوان از کارنامه روحانی در سیاست داخلی دفاع کرد.
این دفاع به این دلیل است که ما باید مقدورات را در نظر بگیریم، مقدوراتی که دایره عمل و حرکت روحانی را محدود میکرد. اما با درنظرگرفتن همین مقدورات، نمیتوان کتمان کرد که در دوره روحانی، شاهد وجود آرامش نسبی در سیاست داخلی بودیم. معنی این آرامش، حل مشکلات نیست، اما واقعیت این است که تنشها میان جریانهای سیاسی و جناحهای موجود در کشور کم شده است.
زخمهای کهنهای وجود دارد که فکر نمیکنم روحانی به تنهایی بتواند آنها را درمان یا حل کند. بههمیندلیل است که میگویم با توجه به مقدورات، روحانی توانست فضای سیاست داخلی را تغییر دهد و ما اکنون فضای بسته و پرتنشی که در دولت گذشته در سیاست داخلی شاهد بودیم را نمیبینیم.
روحانی باید چه کار میکرد که به نظر شما انجام نشده است؟
چون دولت روحانی تاکنون تنها یک دوره چهارساله بوده است، نمیتوان ارزیابی جامعی ارائه داد. اگر یک دوره طولانیتر بود، مثلا اگر دولتها سهدورهای بودند، میشد ارزیابیای داشت که چه اتفاقی در کشور روی داده است. اما اساسا من نظر دیگری دارم و آن اینکه به جای اینکه بگوییم دولتها چهکار باید بکنند، باید بگوییم که دولتها چهکار نباید بکنند.
به باور من، همین که دولتها کار غلط و اشتباهی انجام ندهند، وضع جامعه بهتر خواهد شد و ما شاهد رشد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیشتری خواهیم بود. در این شرایط جهشهای فرهنگی بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد. اما در برخی حوزهها، انتظار از دولت این است که بایستد. بهعنوان مثال در حوزه فرهنگی که به سیاست داخلی هم مربوط میشود، دیدیم که فشار زیادی روی کنسرتها وجود داشت که برخی اجرا شد و در برخی شهرها و استانها هم اجرا نشد.
در این شرایط، ما انتظار نداشتیم که دولت روحانی مشکل برگزاری کنسرتها را حل کند، اما اتفاق غلط این بود که وزارت ارشاد برای برگزارنشدن کنسرتها همراهی کند. در دولتهای گذشته این اتفاق افتاد که اساسا وزارت ارشاد با لغو کنسرتها همراهی میکرد و اساسا این دولت بود که در مقام جادهصافکن سیاستهای انقباضی ظاهر میشد، اما دولت روحانی اینطور نبود. یا در زمینه فضای مجازی، دولت روحانی با کسانی که از روز اول خواهان فیلترشدن فضای مجازی بودند، همراهی نکرد.
پس باید نقاط ضعف و قوت را در کنار هم دید. حرف من این است که در مرحله نخست، انتظار داریم که اشتباهات دولتها کم باشد، در مرحله بعد است که انتظار داریم روندهایی را تغییر دهند. از این نگاه، معتقدم که انصافا دولت روحانی بسیار کماشتباه بود.
برای مواجهه با مطالبات چه باید کرد؟
مردم در چهار سال اول با درک وضعیت کشور، تحریمها، درآمدها و موانع نهادهای بیرون از دولت، صبورانه به بازکردن گرههای سیاسی، اقتصادی و سیاست خارجی امید بستند که نتایجی پذیرفتنی داشت. ما ٢٠ سال رشدیافتهتر از دوران اصلاحات هستیم. بهطور طبیعی سیلاب توقعات که فشار شدیدی بر دولت و مجلس وقت گذاشت، نباید تکرار شود.
بعضی علامتها هم بیانگر همین موضوع است. در انتخابات اسفند ٩٤ مردم به ٣٠ نفر لیستی که اصلاحطلبان و حامیان دولت ارائه کرده بودند، آری گفتند و در انتخابات اخیر هم رأیدهندگان تهرانی و کلانشهرهای دیگر و حتی شهرهای کوچک نشان دادند بسیار واقعبینتر شدهاند.
آنان میدانند اگر ایدهآلها به ثمر بنشیند، فضا دگرگون میشود اما واقعگرایی امیدبخشی را نشان دادهاند و نوید آن را میدهد که مردم در دام رسانهها و محافل خاص برای حداکثریکردن مطالباتی که حتما نیازمند صبر و تدبیر است، نیفتند. درعینحال دولت باید با چالاککردن کابینه، ارائه گزارش اقدامات به صورت متناوب، مانند دوران انتخابات ریاستجمهوری، تلاشهای خود را به مردم منتقل کند تا شاهد فراز و فرودهای گذشته نباشیم.
قبلا هم گفتهام اگر تمام مطالبات زمینمانده در دورههای گذشته، یکجا از یک دولت، مجلس یا شورای شهر خواسته شود، حتما این نهادها را به زانو درخواهد آورد. عملکرد صداوسیما و تریبونهای گسترده جناح راست در دوران اصلاحات، به مطالبات دامن میزد. خاطرم هست در دورهای، نهادههای طیور، با افزایش قیمت مواجه شده بود و نمایندگان این صنف مقابل مجلس تجمع کرده بودند.
به دلیل مرام اصلاحطلبان، این صنوف از طرح شعارهای تند علیه مجلس نگرانی نداشتند؛ درحالیکه در دورههای دیگر طعم برخورد را چشیدند. در اینگونه مواقع، برخی مضامین تکراری که ناشی از جو و فضای تند است نیز شنیده میشود مانند اینکه «ما به شما رأی ندادیم روی صندلیها بنشینید و به فکر قدرتطلبی خودتان باشید، به شما رأی دادیم مطالبات را پیگیری کنید».
از این دست مطالبات در اواخر عمر مجلس و دولت اصلاحات در سطح گستردهای و البته به شکل سازمانیافته مطرح میشد و تلاشهای کابینه و نمایندگان اصلاحطلب برای حل بسیاری از مشکلات، اساسا نادیده گرفته میشد. وقتی این نهادها به اصولگرایان و احمدینژاد تحویل داده شد، تازه مردم متوجه تفاوتها شدند.
وقتی دولت احمدینژاد سر کار آمد، مردم در چهار سال اول به حداقلها رضایت دادند؛ درحالیکه حمایتها از آن دولت و مجلس و درآمدهای کشور افسانهای بود. آنموقع بود که قدر دوره اصلاحات دانسته شد. وقتی به دوره دوم احمدینژاد رسید، وضعیت کشور نگرانکننده شد.
دولت اول روحانی این شانس را داشت که مردم بگویند همین که مدیران عاقل و مدبر بر سر کار باشند، برای ما کافی است و به آنان مهلت میدهیم تا آواربرداری کنند اما آنچه در یک سال آخر مشاهده شد، فشارهای رسانههای رسمی بود که برنامههای معیشتمحور و دامنزننده به مطالبات را به شکل وسیعی گسترش دادند.
برای مثال در حوزه اقتصاد میتوان برنامههایی در حمایت از مصرفکننده یا تولیدکننده ساخت؛ اگر همه حمایتها به تولید داخلی جلب شود، مصرفکننده باید کالای بیکیفيت با قیمت بالاتر بخرد و تولید هم در شرایط غیررقابتی توسعه نمییابد. اینجا تولیدکننده خوشحال است و مصرفکننده حقوقش تضییع میشود.
اگر فقط مصرفکننده ملاک باشد، باید درهای واردات باز شود و مهم نباشد تولیدکننده زمین میخورد. حسن تدبیر، برقراری تعادل میان این دو نگرش است. حاشیه خبر رادیو و تلویزیون، دامنزدن به مطالبات هر دو دسته در اوج آن را دنبال میکند؛ یعنی هم برای مصرفکننده همهچیز بهوفور در اختیار باشد و هم تولیدکننده هر کالایی با هر کیفیتی که خواست روی میز بازار بگذارد و همه ملزم به خرید باشند.
مهمترین چالشهای پیشروی دولت را چه میدانید؟
دو چالش اساسی پیشروی دولت قرار دارد. نخستین این چالشها برآوردهکردن مطالبات رأیدهندگان دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری است. شعارهای جمعیت حاضر در سخنرانیهای رئیسجمهوری و تکرار این شعارها نشان میداد این مطالبات برای مردم جدی است. البته میدانیم که حل بسیاری از این مشکلات اگر سختتر از برجام نباشد، آسانتر از آن هم نیست و نیاز به مذاکرات بسیار جدی در داخل کشور دارد به شرطی که باب مذاکرات باز شود.
همه امید دارند معضلاتی که در هشت سال گذشته روی دوش کشور بوده است در این دوره چهارساله برداشته و همسویی در جهت سازندگی کشور ایجاد شود. چالش دوم دولت دوازدهم انتخابات مجلس یازدهم است. فضای انتخابات مجلس با انتخابات ریاستجمهوری و شوراها متفاوت است.
درباره انتخابات شوراها چون نظارت برعهده مجلس است و درباره ریاستجمهوری هم چون انتخابها محدود است، شرایط فرق میکند. یکی از عرصههای دشوار برای نهادهای اجرائی و نظارتی، انتخابات مجلس است بنابراین با نشانههای موجود، انتخابات مجلس یازدهم بسیار خطیر است. مردم تمایل دارند در چارچوب قانون شخص مورد وثوق خود را انتخاب کنند.
درباره کابینه، نظری ندارید؟
دست دولت برای انتخاب کابینه در دوره جدید بازتر است و میتواند انتخابهای بهتری داشته باشد.
مهمترین دستور کار سیاسی چهار سال آینده از نظر شما چیست؟
دولت آقای روحانی در سال ٩٢ زمانی کار را به دست گرفت که بسیاری از مدیران قدرتمند از کار کنار بودند، برای همین انتخابها محدود بود. انتخاب کابینه در دور جدید قطعا مسیر آسانتری در پیش خواهد داشت. به نظر بنده بهتر است چهار سال دوم دولت روحانی را دوره گفتوگوی ملی نامگذاری کنیم. دلیل این امر فاصله ایجادشده بین جناحهای سیاسی در کشور در یک دهه گذشته است.
در آن سالها جناحها به نوعی پذیرفته بودند که توانایی و ضرورت و حتی حرف برای گفتوگو وجود ندارد، بنابراین به این نتیجه رسیده بودند که بهتر است گفتوگویی وجود نداشته باشد. در چهار سال دوم دولت روحانی بهتر است تلاش کنیم این مسیر را برعکس کنیم. در این انتخابات با وجود اختلاف نظرهای موجود دو جناح، گفتوگوي مؤثر بین آنها شکل گرفت. برای این موضوع بزرگان نظام باید پیشقدم شوند.
متأسفانه در مناظرههای برگزارشده شاهد تجربهای نامطلوب بودیم. باید کسانی در صحنه حضور یابند که در عین اختلاف در گفتمان و نظر، با آرامش گفتوگو کنند و نتیجهای مشخص حاصل شود. صداوسیما هم در این میان باید همکاری لازم را داشته باشد. مسائل اساسی مردم و پاسخگویی مسئولان باید موضوع گفتوگوها قرار گیرد. مسئولان میتوانند بهجای دوری از صحنه و گفتن تکنکتهها و اشارات، به گفتوگو با مخالفان بنشینند.
ارسال نظر