در کنوانسیون حقوق کودک، هر فرد زیر ۱۸سال، کودک به شمار میآید. ازدواج کودکان موضوعی فراگیر در سطح جهان است و به یک کشور یا یک خطه خاص محدود نمیشود.
شیرین احمدنیا در قانون نوشت: در کنوانسیون حقوق کودک، هر فرد زیر ۱۸سال، کودک به شمار میآید. ازدواج کودکان موضوعی فراگیر در سطح جهان است و به یک کشور یا یک خطه خاص محدود نمیشود.
آمارها نشان میدهد که در کشورهای درحال توسعه از هر سه دختر، یکی در سن کودکی ازدواج میکند و برآورد شده است که قریب به ۷۰۰ میلیون زن در جهان در سن کودکی ازدواج کردهاند.
اما یکی از عواملی که منجر به بروز این بحث میشود، رویکرد سنتی به مقوله همسرگزینی است؛ یعنی در بعضی شهرها و روستاهای کشورمان، ازدواج در سن پایین به عنوان یک سنت و هنجار تلقی میشود و حتی برای آن مثلهایی نیز ساختهاند که نمونهاش «دختر که رسید به بیست، باید به حالش گریست» است و اين جملهاي است كه به گوش ما آشناست.
در برههای نيز انگیزههای سیاسی و ارتباطی، بهانه شوهر دادن دخترها بوده زيرا باور داشتند که پیوندها را تقویت میکرده است. در این میان، نیات اقتصادی نيز در این تصمیمات موثر بوده و دختر خود را به طایفه و قبیلهای میدادند که شرایط اقتصادی بهتری داشته است. بخشی از رویکردها نیز در بسترهای فرهنگی تعریف میشده است.
برای نمونه ماندن دختر در خانه و به اصطلاح «ترشیده شدن» او، القای برچسبهای جامعه برای دخترانی که دیرتر تصمیم به تشکیل زندگی مشترک میگیرند، ترس خانوادهها از انحراف و تجربه روابط خارج از چارچوب ازدواج توسط فرزندان نوجوانشان در سن بلوغ، مدنظر قراردادن نیازهای جنسی آنان و... از جمله عوامل فرهنگی دخیل در این بخش هستند که خانوادهها را ترغیب میكند تا فرزندان خود را سریعتر روانه خانه بخت کنند.
در بسیاری از استانها که شاهد آمارهای بالای ازدواج کودکان در آنهاهستیم، فقر به عنوان یک فاکتور اصلی عمل میکند. در اصطلاح خانوادهها میخواهند که یک نانخور از جمعشان کمتر شود و با همین نیت، دست به این اقدام میزنند. مولفه دیگر، نقشهای جنسیتی و هویتپذیری دختران در ساختار خانواده است و کارکرد اقتصادی که برای ایشان تعریف میشود. نظر به رشد شهرنشینی و نبود کارکرد اقتصادی، تلاش بعضی خانوادهها به خروج هرچه سریعتر دخترانشان از خانواده است.
اما برای مبارزه با عوارض و مشکلات ناشی از این پدیده و صورت دادن مداخلات لازم باید چه کرد؟ مبارزه با فقر، چه فقر مادی و چه فقر فرهنگی، یک ضرورت مهم در این بحث به شمار میآید.پس از آن آموزش و ارتقای دانش والدین و ایجاد احساس مسئولیت در آنها، توانمندسازی کودکان، نوجوانان و جوانان و افزایش آگاهی در آنان نسبت به مسئولیتها و انتخابهایشان حايز اهمیت هستند.
اصلاح قوانین ازدواج با مشارکت و مطالبهگری گروههاي مردم نهاد نظیر کانون زنان حقوقدان سورا، اصلاح رویههای فرهنگی همسرگزینی، جلب توجهات نسبت به تفاوتهای بین فردي، چه زن و چه مرد و بلوغ جسمانی با بلوغ روانی و اجتماعی و... نیز از دیگر راهکارهای مقابله با ازدواج زودهنگام به شمار میآیند.
حاملگی نوجوانان، به خطر افتادن سلامت نوجوانان، افزایش احتمال ابتلا به بیماریهای مقاربتی مانند ایدز و اچآیوی و آسیبپذیری آنان نسبت به انواع خشونت و بهویژه خشنونتهای جنسی و عدم حمایت از آنان از عمدهترین دلایل مخالفت با ازدواج کودکان است. ازدواج زودهنگام، نقض حقوق بشر تلقی میشود.
چه برای دختر و چه برای پسر، ازدواج زودهنگام، تبعات جسمانی، روانشناختی و عاطفی عمیقی به همراه دارد. همچنین پیامدهای اجتماعی و اقتصادی نیز بر آینده و زندگی این افراد غیرقابل انکار است. به این موارد، فراهم نشدن فرصت ادامه تحصیل و شکوفایی استعدادهای بالقوه و همچنین محرومیت از فرصتهای اشتغال و ایجاد چرخه فقر را به پیامدهای دیگر ازدواج زودهنگام بیفزایید. ملتها از ازدواج کودکان لطمه میبینند.
با این ازدواجها نیروی انسانی که ساختار توسعه اقتصادی را شکل میدهد، دچار صدماتی میشود. تعداد قابل توجهی از ازدواجهاي کودکان به طلاق، رها و بیوه شدن منجر میشود و کودکانی که بیوه یا مطلقه میشوند، با تبعات و آسیبهای مربوط به خود دست به گریبانند. توانمندسازی دختران، بسیج خانوادهها و اجتماعات محلی، تامین و تدارک خدمات و تقویت کاربست قوانین و سیاستها از جمله راهبردهایی است که در مقابله با این پدیده میتوان متصور بود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر