مهر علیزاده: گزینه شهرداری تهران هستم
من از گزینههای شهرداری تهران هستم و در این رابطه با برخی اعضای شورای شهر صحبتهایی کردهام.
به نقل از روابط عمومی برنامه «دست خط»، محسن مهرعلیزاده عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در برنامه تلویزیونی «دست خط» در شبکه ۵ سیما، به گمانههای موجود درباره انتخاب شدنش بعنوان شهردار تهران پاسخ داد.
وی همچنین درباره عملکرد تیم اقتصادی دولت، وضعیت اقتصاد و ورزش کشور و ناگفتههایش از دوران تصدی استانداری خراسان سخن گفت.
متن کامل گفتگوی این برنامه به شرح زیر است؛
در این برنامه در خدمت دکتر «محسن مهرعلیزاده» از چهرههای سیاسی اصلاح طلب و رئیس فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای و همچنین رئیس کمیته گردشگری اتاق بازرگانی تهران هستیم.
قرار است شهردار تهران شوید! شایعات درست است؟
خودتان در ابتدای کلام فرمودبد «شایعه»؛ شایعه که در تلویزیون مطرح شود دیگر شایعه...
به هر حال مطرح شده اید؛
بله، جزء اسامی که مطرح شده است هستم؛ با بعضی از اعضای محترم شورا هم صحبت هایی کرده ایم، حالا باید ببینیم چه پیش می آید بالاخره انتخاب با اعضای شورا است.
درست است که اعضای شورای شهر باید رای بدهند، اما افراد پشت صحنهای که این فهرست را بستند بالاخره روی انتخاب شما تاثیر دارند؛
ببینید اصل، اعضای شورا هستند، یعنی به هر حال آنها می خواهند کار کنند و آنها از شهردار کار می خواهند و آنها می خواهند همراهی داشته باشند، طبیعتا آن سلیقهای که طراحی کرده و اعضای شورا انتخاب شدهاند، آن سلیقه در خود اعضای شورای هم وجود دارد و آن به نحوی در انتخاب شهردار جاری خواهد بود.
زمانی که در انتخابات شورای شهر بحث می شد می گفتند فهرست های مختلف بسته شده است بخصوص فهرستی که الان رای آورده است، شهردار آن هم مشخص است از همان زمان هم صحبت شما بود که شهردار این فهرست آقای محسن مهرعلیزاده است؛
نه واقعاً اینطور نبود، فهرست در یک فرآیند مشخصی در شورای عالی اصلاحطلبان مطرح شد و وقت زیادی گذاشته شد، روی شاخص های مشخصی که تعریف شده بود از بین نزدیک ۷۰۰ نفر به ۲۱ نفر رسیدند و فهرست را بستند و آن زمان هیچ صحبتی از اینکه این فهرست به علاوه فلان شهردار، چنین چیزی نبود؛
می گویند شما اگر شهردار تهران نشوید ممکن است شهردار مشهد شوید، درست است؟
نه چنین چیزی نیست این دیگر خیلی شایعه است [می خندد]
الان به غیر از شما چه افراد دیگری مطرح هستند در بین اعضای شورای شهر؟ بیشتر از بین اصلاحطلبان هستند؟
بگذارید من نام نبرم، اینها شایعه و گمانه زنی است اما بله، بدیهی است با توجه به اینکه کلیه ۲۱ نفر منتخب شورای شهر تهران، همه از اصلاح طلبان هستند، الحمدلله با قوت خوبی هم انتخاب شدند طبیعتاً گزینه شان از میان مدیران مقبول اصلاح طلبان خواهد بود و این طبیعی است.
آقای سالک عضو حزب ندای ایرانیان یک مصاحبه ای کرده بود که افرادی که عضو شورای شهر شدند، یک میثاق نامه ای را امضاء کردند که بند ۱۶ آن می گوید هیچ کس از اعضای شورا نباید شهردار شود، الان ما میشنویم بعضی از گزینه ها، افرادی هستند که در شوراها انتخاب شدند، الان به این پایبند هستند یا ممکن است از افرادی که داخل شورای شهر باشند؟
طبیعتاً آنچه که داخل شورا بحث شده و من هم شنیدم از دور، بالاخره چون من عضو نیستم ببینم در آنجا چه می گذرد ولی بحث ها را می شنوم، این پایبندی به عهد در همۀ اعضای شورا وجود دارد؛
در همه فهرست ها بحث زیاد می شود چه این طیف و چه آن طیف، بخصوص بعد از اینکه آن طیف پیروز می شود برخی در هر طیفی یکسری حرفهایی می گویند و مطالب انتقادی می گویند، یکی از اعضای شورای شهر فعلی که از اصلاحطلبان هم بود ابراز می کرد که این فهرست که بسته شد قرار بود من در این فهرست بام ولی من چون ۲ میلیارد تومان پول ندادم من را داخل فهرست قرار ندادند، چنین چیزی درست است؟
نه! به نظر من خیلی بیانصافی است، من واقعاً به عنوان کسی که عضو شورای عالی هستم و تمام صحنه ها را می دیدم و در همه لحظاتش هم بودم اولاً اصلاً چنین مبالغی هزینه نمی شود حتی در کلان، چه برسد به اینکه بخواهند از یک نفر چنین مبلغی را بگیرند، چه کسی این مبلغ را خواسته و از چه کسی خواسته است؟! اصلاً چنین چیزی درست نیست و نبود،
من چیزی شنیدم که در این شایعات هم آمد و واقعیت این است در بستن فهرست از همان روز اول یک ویژگی های مشخصی تعریف شد، فرد چقدر تخصص دارد، چقدر تحصیلات دانشگاهی دارد، چقدر تحصیلات مرتبط با امور شهری دارد، حالا اینکه در فرآیند عمل ممکن است مثلاً نمره یکی به نظر خودش می توانست بیشتر از این باشد و معترض است، این یک مطلب دیگری است، در هر بستر سیاسی چنین اتفاقی می افتد.
دو فهرست از اصلاح طلبان بیرون آمد؟
نه یک فهرست.
البته یک فهرست آن کسانی که ناراضی بودند دادند؛
تا آنجا که من می دانم متاسفانه به لحاظ اینکه بعضی از اصلاحطلبانی که توقع داشتند در لیست قرار بگیرند گروه هایی تشکیل دادند و کارهایی کردند و چه حتی مثلاً بعضاً از طرف رقیب چنین اتفاقی ممکن است افتاده باشد، بیش از ۵۰ لیست جعلی درآمد.
ولی اصلاح طلبان در نخستین دوره شورای شهر حائز اکثریت آرا شدند و یک تجربۀ تلخی بود که شورا به پایان نرسید و جمع شد، به نظرم خودتان هم قبول دارید که باید بیشتر مراقبت کنید؛
بله همینطور است تذکر خیلی خوبی است و دوستان هم این بینش لازم را دارند که مراقبت هستند که خدای نکرده در رقابت های درون خودشان اتفاقی پیش نیاید که تجربیات شورای اول تکرار شود.
یکی از کارهای شما جلوگیری از اینها است؟
حداقل باید یکی از کارها این باشد که این کار را ادامه ندهیم منتها عدم ادامه ندادن این کار یعنی به دست نیاوردن نصفی از بودجه ای که شما نیاز دارید.
اگر شما بیایید در شهرداری، شما و شورای شهر رابطه بهتری نسبت به شورای قبل با دولت دارید و به نظرم می شود بودجه بهتری هم بگیرید؛
به نظرم باید از دولت خواسته شود نصف این پول که نزدیک ۸، ۹ هزار میلیارد تومان است را دولت بدهد، دولتی که در طول سال ۹۵ آنچه که توانست برای کل بودجه عمرانی تخصیص بدهد حدود ۱۵ میلیارد تومان بود، یعنی دولت هم چنین مبلغی را ندارد؛
البته راه های دیگر درآمدزایی وجود دارد؛
جایی گفته بودید اگر به شهرداری بروید باید یک اتاق شیشه ای درست کنیم که همۀ اعمال و رفتار توی شهرداری زیر ذره بین باشد و مشخص باشد؛
نه اتاق شیشه ای، مثلاً چه اشکالی دارد اگر شهردار یک منطقه ای صبح تا شب که ۲۰، ۳۰ نفر به او مراجعه می کنند یک امتیازی می خواهند بگیرند یک پولی پرداخت می کنند آن هم در حسابهایش می نویسد، وقتی شما با این پول هیچ رابطۀ منفی ای ندارید، پول مشخصی است، مثلاً طرف می گوید دو طبقه را می خواهم سه طبقه بکنم اینقدر باید پرداخت بکند، این پول پرداخت شود و وارد سیستم شود ولی بعداً این مخفی کاری و نهان کاری های بی مورد ایجاد تردید می کند، مردم بدانند واقعاً شهرداری با چه معضلات مالی مواجه است بیشتر به شهرداری کمک می کنند.
یک جایی گفته بودید برای جلوگیری از قانون گریزی در حوزه شهری باید نظارت شورای شهر افزایش پیدا بکند، این نظارت چگونه است؟
اصلاً شورا دو وظیفۀ اصلی دارد،یک تدوین مقررات و ضوابط و تصویب بودجه برای شهرداری، ۲. نظارت بر اجرای آن، اینها خیلی مهم است، اگر آن سیستمی که می گویم اطلاعات و مسائل مالی و غیرمالی باید شیشه ای باشد این نظارت هم براساس آن در عمل اتفاق خواهد افتاد.
ممکن است شما شهردار شوید و دستور تخریب پل صدر را بدهید؟
خیلی از معماران ماهر کشور، کسانی که مهندس معمار هستند و روی شهر و زیبایی شهر اظهارنظر می کنند به هیچ وجه این پل را با این سازۀ بتنی خشن در دید مردم و در معرض زندگی مردم را کار پسندیده ای از نظر معماری تشخیص نمی دهند من هیچ وقت این کار را نمی کنم که این پل را خراب کنم بالاخره هزینه های خیلی سنگینی صرف شده است ولی همه مقایسه می کنند مثلاً می گویند با این طولی که اتوبان صدر دارد می توانند ۴ برابر بعضاً ۸ برابر یا تونل یا مترو بسازند.
شما با مردم زیاد ارتباط دارید الان مهمترین مشکل مردم چیست؟
یک جایی گفته بودید اگر دولت به ویژه تیم اقتصادی خودش را با نیروهای به ویژه اصلاح طلب تقویت می کرد هماهنگ تر و قوی تر و یک دل تر رفتار می کرد و توقعات مردم سریعتر پاسخ داده می شد؛
نه گفتم تیم منسجمی نداشت، الان هم همین را می گویم؛
یعنی هماهنگ تر باشد؛
با جدا کردن وزارت صنعت، معدن تجارت به صنعت و معدن و بازرگانی به نظرتان؛
به عنوان یک آدم اقتصادی حرف برخی از کارشناسان را قبول دارید که دولت تمام تخم مرغ هایش را در سبد برجام گذاشت و نباید می گذاشت؟
نه این حرف درست نیست چون علت این است که دولت ناگزیر بود در فضای بین المللی برود و این گره را باز کندو تحریم ها را بردارد منتها به این معنا نبود که همه چیز را در داخل تعطیل کرده، در داخل آنچه که موجود بود را پیش برد، من درست عکس این تئوری را دارم من می گویم دولتی که هنوز زمانی که تحریم ها به طور جدی برداشته نشده بود و هنوز هم در مورد تحریم های بانکی مطلب کامل حل نشده ولی با وجود این از منهای ۷ درصد رشد اقتصادی کم کم آمد روی ۶ و یک و این دفعه اعلام شده است ۵/۱۲ درصد البته هشت و خرده ای برای نفت است ما خیلی آن را درنظر نمی گیریم، به هر حال ۷ درصد منفی را بیاورید روی مثبت این در داخل بی توجه به مسالۀ برجام کار کرده است.
شما از تغییرات دولت دوم آقای روحانی خبر دارید؟
نه تقریباً. حالا ما می شنویم مانند شما.
چطور شد در دولت یازدهم به شما پیشنهاد استانداردی آذربایجان شرقی را دادند؟ بعد به نوعی پس گرفتند؟
یک صحبتی آن زمان شد طبیعتاً ادامه کارهای جاری ای که من داشتم برایم اهمیت داشت، منتها چند گزینه که از قبل مطرح بودند، یکی از آن گزینه های خوشبختانه پذیرفته بود و عمل شده بود.
مناظره های انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم را می دیدید؟ راضی بودید؟
بله. متاسفانه از مناظره ها راضی نبودم، مناظره ها متاسفانه از همان روز اول رفت به سمت اینکه یک مقداری از شانِ هم کاندیداها و هم شانِ فرهنگی و اخلاقی ایران و ایرانی فاصله گرفت، اینکه به صراحت یک نفر به یک نفر تهمت دروغ بزند و زنده پخش شود، به نظرم فضای مطلوبی نبود می توانست فضای بهتری باشد.
از خانواده شما کسی راضی نشد بیاید چرا؟
کم رو هستند گفتند ما نمی توانیم جلوی دوربین بیاییم و صحبت کنیم.
چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۵۹.
چگونه آشنا شدید؟
مهریه چقدر است؟
شما با آقای مقدم یکی از معاونان دفتر حضرت آقا باجناق هستید، شما باجناق ایشان شدید یا ایشان باجناق شما؟
ایشان باجناق ما شدند، ایشان فکر کنم دو سال از من بزرگتر هستند ولی دیرتر آمدند و با خواهر دوم ازدواج کردند من با خواهر اول ازدواج کردم.
رابطه شما الان با هم چطور است؟
خوب است به هر حال به عنوان باجناق داریم زندگی می کنیم.
اینکه می گویند باجناق فامیل نمی شود درست می گویند؟
ما از قدیم با هم دوست بودیم، ما در دانشگاه تبریز با هم بودیم، هم خانه و هم خوابگاه بودیم، دوست بودیم.
شما واسطه شدید؟
نه اتفاقاً خیلی جالب است من یک روز در خانه نشسته بودم به من گفتند شما آقای مقدم را می شناسید؟ گفتم بله دوست من است، بعد گفتند ایشان به واسطۀ یک نفر آمده است برای خواستگاری دختر دوم خانواده که از آنجا مطلع شدم.
با هم از نظر سیاسی اختلاف نظر دارید؟
ایشان اصلاح طلب نیستند [می خندد]
این اختلاف نظرها به خواهرها سرایت نمی کند؟
نه در زندگی ما این مسائل ورود نمی کند.
[می خندد] واقعاً فرصت این کارها را نداریم ولی همدیگر را خیلی دوست داریم.
در کارهای خانه کمک می کنید؟
فرصت بکنم انجام می دهم ولی نمی رسم، من ساعت ۷، ۸ صبح از خانه می آیم بیرون و ساعت ۹، ۱۰ شب می روم خانه فرصتی ندارم، حتی تعطیلات هم خانه نیستم و این طرف و آن طرف هستم ولی اگر لازم باشد کمک می کنم.
غذا درست می کنید؟
نه بلد نیستم جزء نیمرو چیزی بلد نیستم.
چه غذایی را بیشتر دوست دارید؟
ایرانی معمولاً چه غذایی را دوست دارند؟ قورمه سبزی [می خندد]
سه فرزند دارید دو پسر و یک دختر و دختر هم نزد پدر جایگاه ویژه ای دارد؛
بله. معمولاً دخترها خودشان را بیشتر به پدرها نزدیک می کنند.
ازدواج کردند؟
بله پسرها ازدواج کردند.
با عبدالله زاده از کجا آشنا شدید؟
در دانشگاه تبریز سال ۵۳ و ۵۴ که من وارد دانشگاه شدم آقای مهندس عبدالله زاده یکسال زودتر از من وارد دانشگاه شده بود و ما هم دوره ای های خیلی خیلی خوبی داشتیم.
گعده شما چه کسانی بودند؟
خیلی بودیم کسانی که شهید شدند یکی شهید باکری بود، شهید دادمان بود، شهید زینی بود، مرحوم عطایی استاندار آذربایجان غربی بود در راه تصادف کردند.
شما از موسسان جهاد بودید؛
بله تشکیل دهندگان جهاد در آذربایجان .. بودم.
حیف شد جهاد به نوعی ادغام شد، درست است؟
چون دیگر کارهایش با کشاورزی در یک بُعدی موازی شده بود بالاخره ساختارها باید جمع و جور می شد، اگر می ماند قطعاً یکسری تداخلاتی چه با کار صنعت، صنایع سبک و دستی و چه با کشاورزی، ناگزیر بودند که بالاخره به چنین جمع بندی ای برسند.
شما در عنفوان جوانی عضو هیات مدیره و قائم مقام سایپا در سال ۶۱ شدید؟
بله همینطور است. سال ۶۰
آن زمان افق مدیریت سایپا چه بوده الان چیست؟ چرا مردم راضی نیستند؟ کلاً از تولیدات خودروی ما راضی نیستند؟
ابعاد مختلفی دارد، آن زمان دو کارخانه بزرگ ایساکو و ایران خودرو وجود داشت آن زمان جهت گیری این بود که بتوانیم از ظرفیت های موجود در جهت توسعۀ خودروهایی که بیشتر جنبۀ عمومی دارند استفاده کنیم، یادم است دستوری از دولت آن زمان آمد که در این جهت قدم بردارید ما آن زمان دو تولید داشتیم در سایپا، یکی ژیان بود که به تاریخ پیوسته و یکی هم رنو بود و رنو به عنوان یک محصول شیک و آن روز بهترین مدلی که جوان ها در خیابانها با آن می چرخیدند؛
الان خودتان از خودروهای داخلی راضی هستید؟
جزیرۀ کیش را هم شما راه انداختید؟
با چه کسانی توانستید کار کنید؟
سرمایه گذاران ایرانی را یکی یکی شناسایی کردیم و از آنها خواهش کردیم و برای آنها راه باز کردیم گفتیم بیایید سرمایه گذاری کنید خوشبختانه آمدند بعضی از آنها در ایران بودند و بعضی در خارج بودند، آژانس ها را آوردیم مثلاً ۱۰، ۲۰ نیرو به آنها دادیم گفتیم بازسازی کنید مسافر بیاورید، هتل اصلی که هتل کیش بود به آنها دادیم و به این ترتیب سرمایه های مردم را جمع کردیم، دولت یک ریال پول نداد، بودجه رسمی هرگز برای آنجا نداد بلکه سرمایه های مردم آمد آنجا و با آمد و رفت مسافران و کالاها پول گرفتیم و این پول را در کیش تبدیل کردیم به یک برق که آن زمان می گفتند ۸ مگاوات بود، دو تا نیروگاه بزرگ آوردیم، ۵/۳۷ مگاواتی،
شما الان هم عضو هیات مدیره کیش هستید؛
بله هستم.
یک انتقادی وارد است مثلاً می گویند ما اینقدر که تاکید می کنیم مردم بروند از امکانات خودمان بازدید بکنند، توریسم داخلی خودمان تقویت شود ولی مردم یک سفر کیش که می روند شاید هزینه اش به جرات دو برابر هزینه سفری می شود که به یکی از کشورهای همسایه مثلا ترکیه می روند؛
معاون سازمان انرژی اتمی سال ۷۲ شدید در واقع برنامه ریزی مجدد نیروگاه بوشهر آن زمان بعد از ۱۴ سال شما انجام دادید و آن زمان هم فقط با روس ها صحبت کردید؟
بله آن زمان فقط با روسها صحبت کردیم چون در سال ۷۲، ۱۵ سال از انقلاب گذشته بود و آلمانی ها در حقیقت در اصل پیمانکار بودند و نیمه کاره رها کرده بودند و رفته بودند ما دیدیم راهی ندارد قبل از من هم مدیران مختلفی هم که آنجا بودند آمده بودند یک مکاتباتی کرده بودند، گفته بودند نه شما تحریم هستید و اجازۀ حمل چیز را نداریم و خیلی هم بد شده بود یعنی شخصاً خیلی به من فشار می آمد که اینها دستگاه های اصلی ما را در آلمان نگهداری می کردند و بعد به خاطر نگهداری آنها و انبارداری آنها، سالانه از ما پول می گرفتند و بعد به آنها می گفتیم دستگاه ها را بدهید می گفتند نه نمی توانیم بدهیم مجوز نداریم و از طرف آمریکا مجوز نداشتند.
ما دیدیم راهی نداریم بخواهیم فشار بیاوریم داستان همین است بالاخره آمریکا و تهدید، ربطی هم نداشت داشتیم نیروگاه می ساختیم و مشخص هم بود که ما آمدیم و خوشبختانه این زمان مصادف شده بود با فروپاشی شوروی سابق و روس ها امکانات خیلی خوبی داشت و در چندین سفر که رفتیم و آنها را آوردیم نزدیک ۶۰۰ نفر از کارشناسان روسی را آوردیم در سایت مستقر کردیم دیدند و نقشه را بازسازی کردند و این قرارداد نزدیک دو سال و نیم مذاکرۀ خیلی طولانیِ کارشناسان ما و کارشناسان روسی انجام شد، بنده هم به عنوان معاون نیروگاه ها مسئولیت مذاکرات را داشتم؛
رئیس آن زمان چه کسی بود؟
آقای مهندس امراللهی، من معاون امور نیروگاه ها شدم مخصوص همین کار که این مذاکره را انجام بدهیم همزمان داوری کردیم علیه آلمانی ها که این کار را انجام نمی دهند و همزمان با روس ها شروع کردیم به مذاکره و آمدند بررسی کردند و نهایتاً هم عقد قرارداد و شروع به کار کردیم.
سال ۷۶ استاندار خراسان شدید و رفتید خدمت رهبری تا یک رهنمودی بگیرید بهترین توصیه ایشان به شما چه بود؟
دورۀ دوم آقای واعظ طبسی راضی نبودند شما بروید تهران و سازمان تربیت بدنی؛
شما و آقای معین آخرین فردی بودید که حکم حکومتی شامل حال شما شد برای انتخابات ریاست جمهوری؛
مگر قبل از ما هم بوده؟
آخرین افراد هستید چون بعد از شما چنین چیزی نبوده از سال ۸۴ به این طرف دیگر اتفاق نیفتاد بعد از آن حکم دیداری داشتید؟
در آن مورد نه ولی دیدارهای مختلفی من داشتم، در مورد این موضوع من صحبتی نکردم و ایشان هم صحبتی نکردند.
گفته بودید اینکه گفته می شود آقای مهرعلیزاده آمده بود به کارزار انتخابات تا رای آقای هاشمی ریخته شود، این یک توهم است؛
به هر حال چون این مطالب نتوانست در یک جایی جمع شود این اتفاق افتاد ولی اینکه هر فردی برود در هر مصاحبه ای دیگری را مقصر بداند این کارها اصلاً درست نیست.
در حین مبارزات انتخاباتی گفته بودید پدیدۀ آقازاده گری عامل شکست سیاست های کشور می دانیم باید ریشۀ آقازادگی را از بیخ و بن خشکاند، منظورتان شخص خاصی بود؟
واقعیت این است این پدیدۀ بدی که امروزه می گویند رانت و رانت خواری، آن زمان اینها خیلی به ذهن غریبه بود و آن زمان تازه داشت شروع می شد که پسر فلانی در فلان قرارداد ورود پیدا کرده است داشت اینها شروع می شد و من واقعاً مکلف بودم و بالاخره کارزار انتخاباتی بود و من هم به امید موفقیت آمده بودم، مجبور بودیم بعضی از واقعیات جامعه را بیاوریم و عنوان بکنیم که این اتفاقات نیفتد که یکی از موارد هم همین مورد بود.
به نظرتان بعد از این همه مدت خشکانده شد؟
نه متاسفانه.
چرا؟ البته در همه طیف ها هم دیده می شود!
یک ریشه های فرهنگی در عادت ها دارد شما چه بخواهید چه نخواهید افرادی هستند که اصلاً فارغ از انقلابی بودن و مسلمان بودند و فارغ از چپ و راست بودن بالاخره به امتیاز گرفتن از موقعیت عادت کردند، درست برخلاف فرهنگی که اوایلِ انقلاب بود.
یک مقداری هم عادیسازی شده است، مثلاً سر قضیه حقوقهای نجومی یا مقابل آن املاک نجومی مشخص نشد چه شد.
جایی گفته بودید مجلس باید مطالعه دقیق کند اگر قانون اساسی نیاز به تغییر دارد ورود بکند یا خیر، یعنی واقعاً قانون اساسی نیاز به تغییر دارد؟
بحث این بود که قانون اساسی باید تغییر کند یا خیر، من گفتم این جزء وظایف مجلس است و علیالقاعده مجلس می تواند در مقاطع مختلف بررسی کند؛
به نظر شما الان کجای قانون اساسی نیاز به تغییر دارد؟
من بررسی نکردم کجا نیاز به تغییر دارد.
پس شما تاکید داشتید که باید کار کارشناسی انجام شود؟
دقیقاً کار کارشناسی و جایگاه آن هم مجلس است.
شما آقای دادکان را برای فدراسیون فوتبال انتخاب کردید؟
در حقیقت مجمع انتخاب کردند، ولی فردی بود که من خیلی او را دوست داشتم و مورد علاقۀ من بود برای این کار.
موفق هم بودند؛
خیلی موفق بودند و آقای دادکان جزء نیروهای ارزشمند ورزش هستند؛ هم رُک هستند هم کارش را بلد است و هم تخصص این کار را دارد و با کسی هم تعارف ندارد.
مهمترین ویژگی آقای دادکان و مهمترین نقطه ضعفش چیست؟
من نقطه ضعفی از ایشان نمی دانم، ولی ویژگی اش این است که خیلی لوتی و مرد است و خیلی رُک است.
به نظر شما فدراسیون فوتبال الان قوی است یا زمان آقای دادکان؟
من فکر کنم آن زمان قویتر بود، الان مناسبات دیگری وارد فوتبال شده است، آن زمان سادهتر بود و خلاصهتر بود و در آن خلاصه انطباق عملکرد آقای دادکان با شاخص هایی که بود نزدیک صددرصد بود، بالای ۹۰ درصد بود الان چون شاخص های دیگری وجود دارد مدیریت فعلی را بایستی با آن شاخص های دیگر هم سنجید.
مثلاً پول خیلی وارد ورزش شده است، باشگاه ها توسعه پیدا کردند و وسیعتر شده اند،
شما اگر الان رئیس ورزش کشور بودید با کیروش چگونه تعامل می کردید؟
حفظش می کردم.
بله یک جاهایی هم رفتارهای غیرتی نشان می دهد و مردم هم او را دوست دارند ولی یک جاهایی هم باید رفتارها کنترل شود؛ قبول دارید؟
بالاخره هیچ کس صددرصد نیست هر کسی ۱۰ حُسن دارد یک عیب هم کنارش دارد، ورزش فوتبال ما هم یک مقدار شوخی کن و اهل سر به سر گذاشتن است، حاشیه زیاد دارد ممکن است یک نفر یک عیب کوچک هم داشته باشد از همانجا وارد می شوند تا جوی و فضایی در رسانه ها باشد، به نظرم هم انصافاً هم برانکو خیلی آدم عمیق و عاقلی بود زمانی که تیم ملی آمد و هم آقای کیروش و هر دو آدم های لایقی هستند و الان در جایگاه خودشان دارند کارهای خوبی می کنند و ایرادهایی هم در مواردی دارند و نباید آنها را خیلی جدی گرفت.
گفته بودید کفاشیان یک ذخیرۀ الهی است برای ورزش آمده و مانده و همه باید از وجودش لذت ببریم.
[می خندد] یادم نمی آید چنین چیزی گفته باشم؛ اصلاً شوخی است من چه زمانی گفتم ذخیره الهی است، مگر جزء پیغمبران و ائمه اطهار و اولیاء الله است.
پس مدیریت کفاشیان را قبول دارید؟
من بارها گفتم آقای کفاشیان به عنوان یک مدیر ـ از این حرف بدش نیاید، خیلی دوستش دارم و آدم فعالی است ـ نفر دوم خیلی خوب می تواند کار بکند و با شوخی و خنده کار را پیش می برد ولی در عین حال در اینکه دستوری بگیرد و آن دستور را به نحو مطلوب پیش ببرد خیلی ماهر است، اما وقتی نفر اول قرار می گیرد شرایط تغییر می کند و بعضاً این شوخیها کار دست او می دهد و جدی ها کار دست او می دهد [می خندد]
آقای تاج چطور است؟
خوب هستند و موفق اند و انصافاً در فوتبال از چندین سال پیش بودند، در سپاهان بودند و جزء مدیران باشگاه موفقی بودند و در فدراسیون هم چندین سال به عنوان نفر دوم بودند و کاملا ًدیدند و ساخته شدند و الان هم موفق هستند.
فکر می کنم والیبال هم زمان شما یک پایهریزی ای صورت گرفت؟
بله والیبال هم بیشتر زمان آقای یزدانی خرم بود و زحمت را بیشتر ایشان کشید و والیبال ما زمان ایشان روی آموزش و تربیت نیرو خیلی کار کرد و از آن زمان پا گرفت و خوشبختانه خوب نگهداری شد.
شما مخالف ادغام سازمان تربیت بدنی با سازمان جوانان بودید.
بله.
الان پس خوشحال هستید که وزارت ورزش جدا می شود، این حرکت بهتری است؟
امیدوارم حتماً انجام شود و حرکت خوبی است و مسالۀ جوانان، فقط ورزش نیست؛
اصلاً سازمان ملی جوانان حذف شده بود؛
عملاً از بین رفته بود و جداسازی این به عنوان یک معاون رئیس جمهور یا هر جایگاهی، می تواند آن شان را سازمان بدهد و بعد به مسالۀ جوانان از ابعاد مختلف نگاه شود که نگاه خواهد شد.
یک جایی گفته بودید آقای گودرزی وزیر سابق ورزش زحمات زیادی کشید، اما فضای ورزش فضای خاصی بود، عده ای برای خودشان ارتباطاتی ایجاد کرده بودند، سلطانیفر باید بر این ارتباطات تسلط پیدا کند، منظور شما از این ارتباطات چیست؟
آقای گودرزی خیلی آدم خوبی بود یک استاد دانشگاه بود آمده بود اینجا و می خواست با دلسوزی کار کند اتفاقاً بر یک اصولی پایبند بود
قبول کنید حاشیه هایش هم یک مقدار زیاد بود؛
شما به دیدار جانبازان می روید یا کودکان کار یا یکی از محله های محروم تهران؟
هر سه خوب هستند؛ میان کودکان بچه های کار؛ چون اینها در آینده بخشی از فرهنگ جامعه هستند خیلی مهم است.
برنامه با دست خط شما تمام می شود.
«بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به عنوان فرزندی از ایران مسلمان و سرافراز در مقابل عظمت و بزرگی مردم سربلند کشورم سر تعظیم فرود می آورم و به پاس ارزشهایی که این مردم بزرگ در تاریخ ایران به ویژه در پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و حراست از دستاوردهای انقلاب آفریدند، خود را همواره مدیون آنان می دانم و از درگاه خداوند متعال برای همۀ مردم عزیز ایران به ویژه خانواده های معزز شهدا و ایثارگران ایران سرافرازی همیشگی مسالت دارم.»
ارسال نظر