نام محمود احمدینژاد شاید پرحاشیهترین نامی است که در دهه اخیر کشور مطرح شده است. او از همان روزهای نخست که از ساختمان شهرداری برای حضور در پاستور، نقل مکان میکرد و حتی از زمانی که در انتخابات نامنویسی مینمود، رنگوبوی «دردسرآفرینی» داشت.
روزنامه آرمان: نام محمود احمدینژاد شاید پرحاشیهترین نامی است که در دهه اخیر کشور مطرح شده است. او از همان روزهای نخست که از ساختمان شهرداری برای حضور در پاستور، نقل مکان میکرد و حتی از زمانی که در انتخابات نامنویسی مینمود، رنگوبوی «دردسرآفرینی» داشت.
در آن دوران، اتهامات و شبنامههایی که از سوی هواداران احمدینژاد علیه آیتا... هاشمی منتشر میشد و اقدامات عجیب و نمایشی که از این شهردار سابق تهران سر میزد، تحلیلگران سیاسی کشور را نگران آینده کشور کرد. از همان زمان آیتا... هاشمی، بیم خود را از قدرت یافتن احمدینژاد و تفکر او اعلام کرد و هشدار داد که کشور دچار معضلات و بحرانهای غیر قابل حل میشود.
اما برخی که با حضور یک شخصیت پوپولیست، شور دفاع از او را داشتند، هشدارهای کارکشتهترین سیاستمدار کشور را به قدرتطلبی تعبیر کردند و همراه با آن پدیده نوظهور، بر طبل تخریب آيتا... هاشمی کوبیدند. اصولگرایی، یکی از جریاناتی بود که با تمام قوا به حمایت از او برخاست. هرچند احمدینژاد هیچگاه حاضر نشد با آنها همپیمان شود، اما اصولگرایان هرچه در توان داشتند، برای احمدینژاد خرج کردند. عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب طی یادداشتی به این موضوع اشاره کرده است.
او در این یادداشت نوشت: «اصولگرايان چنان خود را در اين پيروزی سهيم میدانستند كه فراموش كرده بودند او هيچگاه حاضر نشد آنان را به حساب بياورد. قضيه وقتی عجيبتر شد كه بزرگترين سرمايههای خود را پيش پای اين مولود جديد و معجزه هزاره سوم قربانی كردند كه مرحوم آقای هاشمی و نيز آقای ناطق نوری مصداق بخشی از اين قربانی كردنها بودند.
آنان دو گروه شدهاند و در برابر يكديگر قرار دارند ولی برخوردهايی كه از جانب آنان و در حال حاضر با نزديكان احمدینژاد و وی میشود، ريشه در مشكلاتی دارد كه در گذشته وجود داشته است و اجازه نمیدهد كه برخورد با اين افراد به صورت قانونمند و بر اساس روال و آيين دادرسي صورت گيرد و در نهايت نيز مصحلتسنجیها جانشين روال منطقی میشود و اين بيش از همه به نفع اين گروه است.»
احمدینژادیسم و مافیا!
احمدینژاد در طول دوران ریاستجمهوری در کنار تصمیمات عجیب و غریبی که میگرفت، چه در عرصه سیاست داخلی و چه در عرصههای دیگر مانند سیاستخارجی، اقتصاد، فرهنگ و... با رفتارهایی نظیر خانهنشینی باعث شد که کشور به تعبیر بسیاری از صاحبنظران به مخروبهای بزرگ تبدیل شود، تا جایی که باعث شد دولت بعد به ریاست حسن روحانی از سال ۹۲ تا ۹۶ تمام تلاش خود را برای عادیسازی، آواربرداری و رساندن کشور به نقطه تعادل صرف کند. در همین دوران نیز بسیاری از دلسوزان کشور نسبت به ادامه داشتن روند احمدینژادی در برخی زمینهها هشدار دادند اما هرکدام به نوعی مورد تخریب قرار گرفتند.
بیژن زنگنه، در همین خصوص گفت: «آقای احمدینژاد در سال ۸۴ که بهعنوان رئیس جمهوری منتخب معرفی شد، گفت میخواهم مافیا را از نفت بیرون کنم. چند روز بعد گفتم آقای احمدینژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکارانمان توهین کردید. گفت نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در بازار فساد است، به وزیر بازرگانی توهین میشود؟ من گفتم میان این دو خیلی فرق است. او منکر شد و گفت من با شما نبودم. من هم در جوابش گفتم که حالا میگذرد. من الان هیچقدرت و زوری ندارم و شما همه قدرت و زور را دارید. اما بالاخره اینقدر زور دارم که دم پل صراط یقهات را بگیرم. این گذشت؛ خدا همه چیز را دید.
در همین دنیا دید و نگذاشت به پل صراط برسد. خیلی کارها کردیم و خیلی تلاش شد، ولی رویههای غلط و شعارهای غلط، به اسم اسلام و انقلابیگری، افکار انحرافی را ترویج کردند. اینها چیزهایی است که مردم باید بدانند. مهمترین موضوع همین است. میگویند آقای احمدینژاد ۷۰۰میلیارد دلار پول را به هدر داد. من اعتقاد دارم اگر این ۷۰۰میلیارد دلار هم از بین رفته باشد ولی مردم فهمیده باشند که این تفکر چقدر برای کشور خطرناک است، باز ما بردهایم.»
دربان سفارت سوئیس!
پایان دوران دولتهای نهم و دهم، پایان حاشیههای احمدینژاد نبود. او از سال ۹۲ تاکنون با رفتارهایی که از خود نشان داده، حاشیههای فراوانی ایجاد کرده که بعضی از آن حاشیهها به سطوح مختلف کشیده شده است. در وصف احمدینژاد همین بس که او بعد از پایان دوران ریاستجمهوری رفتن به سفرهای استانی را کنار نگذاشت.
این درست که گاهی در این سفرها استقبالکنندههای او از تعداد انگشتهای دست هم تجاوز نمیکرد اما کم بودن تعداد مستقبلان برای او اهمیتی نداشت. شاید او همین تعداد را برای استقبال از خود کافی میدانست. در کنار اینجا و آنجا رفتنها نامهنگاریهای او هم برای خودش داستانی بود. احمدینژاد یکی از این نامهها را به دربان سفارت سوئیس تحویل داده بود. او میدانست که سفارت سوئیس حافظ منافع آمریکا در ایران است و همین دانستن را کافی میدانست و دیگر در قید و بند پروتکلها و پرنسیپهای امور بینالملل نبود. برایش اهمیت نداشت که جهان به این موضوع چگونه خواهد نگریست، اگر اساسا به چنین چیزی نظر کند. او نامهای به رئیس جمهور جدید آمریکا نوشته بود.
علاوه بر این کارها، ساختن کلیپهای تصویری هم ادامه همین خط و در راستای همین تحرکات بود. این تحرکات در سال ۹۵ اوج گرفت و او خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میکرد. اگر چه از این کار نهی شد و پس از آن همه هم تلاش خود را مصروف موفقیت معاون خود، حمیدرضا بقایی کرد اما در اوج ناباوری، او هم با بقایی به وزارت کشور رفت و برای انتخابات نامنویسی کرد. در واقع با نامنویسی بقایی آرام نشده بود. در همین ایام، نامهها و بیانیههای متعددی صادر کرد که هریک به نحوی حاشیههایی به دنبال داشت. سخن گفتن درشت و ایجاد حاشیه موجب شد که سرانجام شورای نگهبان صلاحیت او را احراز نکند.
فیلم حضور احمدینژاد و اقدامات نمایشی او، بهسرعت در شبکههای اجتماعی پخش شد و مایه طنز قرار گرفت. دستگیری بقایی، اما راه جدیدی برای دردسرسازیهای تیم احمدینژاد گشود. ادعای اعتصاب غذای بقایی در دوران ۲۰ روزه بازداشت و اظهارات تند او پس از آزادی، جدیدترین سرکشیهای این گروه است. عباس عبدی، در همین خصوص از مقامات قضائی درخواست کرد که پرونده احمدینژاد گشوده شود. او در یادداشت خود نوشت: پرونده احمدینژاد را باز كنند. نه درباره كارهاي جزئی و اظهارات حاشيهای، بلكه درباره اقدامات مهم او در كشور از جمله در قضيه يارانهها، مسكن مهر و رفتارهاي بودجهاي او و... و اجازه دهند كه هم اتهامات صريح و شفاف طرح شود و هم او از خود دفاع كند. عبدی در ادامه آورده: ولی مهمتر از نحوه برخورد دستگاه قضائی، نحوه برخورد اصولگرايان است.
همانان كه او را تا جايگاه معجزه هزاره سوم ارتقا داده بودند، يكباره آنان را بهعنوان سه دلقك بهاری معرفی میكنند! اگر خوب دقت كنيم رفتار اصولگرايان در عرصه سياسی به ويژه در انتخابات اخير، تفاوت چندانی با حمايت آنان از احمدینژاد نداشت. در واقع چشم بستن بر اصول و زين كردن اسب سركش سياست برای رسيدن به قدرت به هر قيمتی، هم در حمايت از احمدینژاد ديده شد و هم در فاصله سالهای ١٣٩٢ تاكنون.
اصولگرايان نمیتوانند حكايت خود از احمدینژاد را بهسرعت فراموش كنند و دوره ۱۳۸۴ تا ١٣٩٢ را از تاريخ سياسی كشور و خودشان پاك كنند. اصولگرايان بايد به اين پرسش پاسخ دهند كه آيا هيچگاه در مخيله آنان میگذشت كه اين دردانههای اصولگرايی در مدت بسيار كوتاهی كارشان به اينجا برسد كه چنين رفتاری داشته باشند؟»
خدا از سر احمدی نژاد و هم پیمانانش نگذره که باعث بیچارگی مردم شد . لعنت خدا بر او
بدون نام
احمدی نژاد و اوناییکه تفکر شان به او نزدیک تر بود تا هاشمی رفسنجانی باید بابت این همه به هم ریختگی مملکت پاسخگو باشند.
بدون نام
احمدی نزاد انسان بود
بدون نام
نه قربان این شما هستید حقیقت را قبول نداری احمدی نژاد حقیقت گفت ولی شما مردم بزرگوار ایران عزیز را دور می زنند شما خودتان فکر می کنید مردم هیچ چیز نمی دانیم مردم همه چیز را میبینیم حس میکنیم تنها کسی به فکر مملکت فقرا مستضعفان است فقط احمدی نژاد وسلام
نظر کاربران
خدا از سر احمدی نژاد و هم پیمانانش نگذره که باعث بیچارگی مردم شد . لعنت خدا بر او
احمدی نژاد و اوناییکه تفکر شان به او نزدیک تر بود تا هاشمی رفسنجانی باید بابت این همه به هم ریختگی مملکت پاسخگو باشند.
احمدی نزاد انسان بود
نه قربان این شما هستید حقیقت را قبول نداری احمدی نژاد حقیقت گفت ولی شما مردم بزرگوار ایران عزیز را دور می زنند شما خودتان فکر می کنید مردم هیچ چیز نمی دانیم مردم همه چیز را میبینیم حس میکنیم تنها کسی به فکر مملکت فقرا مستضعفان است فقط احمدی نژاد وسلام
احمدی نژاد بهتر رفسنجانی بود