۵۶۲۶۱۶
۵۱ نظر
۵۰۰۹
۵۱ نظر
۵۰۰۹
پ

خانم دکتر مهربان به دنبال طلاق عروس!

خانم دکتری که برای ازدواج دخترعاشق با پسرش تلاش زیادی کرده و متحمل هزینه‌های زیادی شده بود، شش سال بعد از این وصلت، همراه عروس‌اش راهی دادگاه شد تا این بار به جدایی آنها کمک کند.

روزنامه ایران: خانم دکتری که برای ازدواج دخترعاشق با پسرش تلاش زیادی کرده و متحمل هزینه‌های زیادی شده بود، شش سال بعد از این وصلت، همراه عروس‌اش راهی دادگاه شد تا این بار به جدایی آنها کمک کند.
زن سالمند که در میان مراجعان مجتمع قضایی ونک روی نیمکت راهرو نشسته بود، دست زن جوانی را در دست داشت که هنوز وارد ۲۳ سالگی نشده بود.اما حالا با وکالت طلاقی که از شوهرش داشت به دادگاه آمده بود تا به زندگی مشترکشان پایان دهد. با این حال مادرشوهر پزشک‌اش او را همراهی می‌کرد.
با شلوغ شدن راهروی منتهی به شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده، زن جوان از روی نیمکت بلند شد تا زن میانسالی بتواندبه جایش بنشیند. برای همین زن غریبه ضمن تشکر به خانم دکتر گفت: «چه دختر خوبی دارید!» و زن سالخورده جواب داد:«عروسم هستند. آمدیم برای طلاق توافقی.» با شنیدن این حرف به آنها نزدیک ترشده وکنارشان نشستم.بعد هم ازآنها خواستم ماجرا را برایم تعریف کنند.خانم دکترهم با خوشرویی لب به سخن گشود و گفت: «یک شب زن و شوهری در خانه ما را زدند و گفتند؛ دخترشان هر دو پایش را در یک کفش کرده و می‌خواهد با پسرم ازدواج کند.
تا آن زمان ندیده بودم خانواده دختری به خواستگاری برود. بعد از دقایقی گفت‌و‌گو، آنها را رد کردم که بروند و از پسرم «پیام» موضوع را پرسیدم. معلوم شد که یک روز همین دخترخانم که «میترا» نام دارد با خواهر بزرگترش به یک مرکزخرید رفته بودند که انگار پسرم پیام از خواهر بزرگتر خوشش آمده بود اما بعد از چند روز خواهر کوچکتر- میترا- به پیام علاقه نشان داده و خواهش کرده بود یک بار به خواستگاری‌اش برود تا پدر و مادرش دیگر سرکوفت خواستگار نداشتن را به او نزنند. پیام هم بدون اطلاع من و برای دلخوشی این دختر به خواستگاری‌اش رفته بود. البته من موافق این ازدواج نبودم، چون میترا ۱۷ ساله بود و پیام ۲۲ ساله.
اما پسرم گفت که به دور از مرام و معرفت است که آدم به خواستگاری برود و بعد از آن پا پس بکشد. پدر و مادر میترا می‌گفتند هیچ چیز نمی‌خواهند، نه مهریه، نه جشن عروسی و نه سفره عقد. اما من فقط یک پسرداشتم با کلی آرزوهای بزرگ. بنابراین ۱۰۰ سکه مهریه برای عروس‌ام تعیین کردم وجشن عروسی مفصل هم گرفتیم. تمام هزینه‌های عروسی را هم خودم دادم، برای عروسم جهیزیه سنگینی تهیه کردم و حتی برای خانواده‌اش لباس نو و... خریدم.»همان موقع حرف خانم دکتر را قطع کردم و گفتم:«چه مادر شوهر خوبی! پس چرا کارشان به جدایی کشیده؟»خانم دکتردرحالی که شکلاتی از کیفش درآورد و به عروسش داد تا ضعف نکند ادامه داد:«عروسم دختر خوبی است، اما به خاطر ازدواج درسش را ادامه نداد.
چند بار پیشنهاد دادم تا بچه دار نشده در کنکور شرکت کند، اما گوش نداد. از طرف دیگر در خانه پسرم کاری انجام نمی‌داد، چون اصلاً چیزی بلد نبود. مادرش می‌آمد و سر هفته لباس‌هایش را می‌برد که بشوید. من هم لباس‌های پسرم را می‌گرفتم تا در لباسشویی خودمان بریزم. نه ماشین لباسشویی، بلکه اجاق گازی هم که در خانه عروسم هست؛ هنوز نو باقی مانده چون عروسم آشپزی هم بلد نیست. برای همین پسرم با یک رستوران قرارداد بسته که هر روز ناهار و شام آماده برایشان می‌آورد.
حالا بعد از شش سال دیگر از عشق و علاقه خبری نیست و توافق کرده‌اند از هم جدا شوند. میترا مهریه‌اش را بخشیده و گفته جهیزیه‌اش را هم نمی‌خواهد. اما من با او صحبت کرده‌ام جهیزیه را بفروشد و پولش را در یک حساب بانکی بگذارد و با سود پولش زندگی‌اش را بگذراند...»پرسیدم«مگر خانواده‌اش نمی‌توانند هزینه زندگی‌اش را بدهند؟»
خانم دکتر جواب داد:«آن بندگان خدا وضع مالی خوبی ندارند. پدرش یک بازیگر سیاهی لشکر است و مادرش یک زن خانه دار با سه بچه. دلم نمی‌آید عروسم را به حال خودش رها کنم. دوست دارم برای خودش کاری دست و پا کند. قول داده‌ام به شرطی که کلاس رایانه برود، جدا از هزینه ثبت‌نام و آموزش، هر ماه ۲۰۰ هزار تومان به حسابش واریز کنم. او هنوز سن و سالی ندارد و می‌تواند در زندگی پیشرفت کند. راستش شوهر خواهرهایش معتاد هستند و می‌ترسم این طفلکی هم معتاد شود. دوست دارم برای خودش کسی بشود.»
خانم دکتر سپس پوشه زیر دستش را باز کرد و نامه وکالت در طلاق را که به امضای پسرش رسیده بود نشان داد و گفت:«پسرم به همسرش اعلام کرده هر طور صلاح می‌داند عمل کند. میترا هم گفته چیزی نمی‌خواهد جز طلاق. فکر می‌کنم از هم خسته شده باشند. ازدواجشان هم زودهنگام بود. اما چه می‌شود کرد، اینها بچه‌های ما هستند و باید مراقبشان باشیم. اما افسوس حیف شد که این زندگی دوامی نداشت.»

دراین لحظه زن جوان روبه مادرشوهرش گفت:«مادر جان، وقت رسیدگی به پرونده ما شده» و خانم دکتر از روی نیمکت بلند شد تا همراه عروس‌اش وارد دادگاه شوند. و...

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • حامی

    دمش گرم چه مادر شوهری بوده خدایی

    پاسخ ها

    • بدون نام

      زن سالمند چیه دیگه؟ مثلا می خواسته به جای پیرزن قرارش بده؟ میانسال و سالمند رو یکی فرض کرده؟ "میان"سال با پیر فرق داره بابا! اصلا به سن و سال مردم چی کار دارند؟! کی قراره طرز نوشتن این جور خبرها عوض بشه؟ البته اخبار زرد لابد باید همینطور نوشته بشه دیگه! یک زن جوان در برابر یک زن پیر! و داستان های آبکی! هه

    • بدون نام

      یه کلاس توجیهی بگذارند برای نویسندگان این جور خبرها و معنی کلمات سالخورده و سالمند و میانسال رو براشون توضیح بدهند .بعد حدود سنی رو که آدم میانساله و حدود سنی رو که آدم کهنساله براشون تعیین کنند.بعد دیگه برای مادر یک پسر بیست و چند ساله از واژه کهنسال و سالمند استفاده نمی کنند!

    • تحلیل گر

      اتفاقا این خانم دکتر مار هفت خطه.تمام ایرادهای دختره رو گفت.شایدم خودش مقصر طلاق این دونفره

    • بدون نام

      اگه خوب بوده نمیذاشته کار زندگیشون به اینجا برسه . سعی میکرده زندگیشون رو درست کنه. مادرشوهر با سیاستی بوده خواسته با پنبه س ببره و بریده

  • زهرا

    کاشکی مادر شوهر من بود، دستشم میبوسیدم عروس بی لیاقتتت.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اتفاقا مقصر اصلی همین مادرشوهر به ظاهر دلسوزه

  • بدون نام

    عامل اصلی طلاق این دو نفر همین خانم دکتر مهربان هستند.
    حمایت خوبه ولی نه در این حد
    ...

    پاسخ ها

    • بدون نام

      دقیقا درست گفتید

  • بدون نام

    خریت موج میزنه توو جامعه
    اینا فقط برای یه موضوع که نتیجه محدودیت های غیر عقلانی هستش ازدواج کرده بودن.

  • گندم

    وااااااا مگه میشه مگه داریم

  • بدون نام

    بیشتر شبیه جوک بود تا خبر!!!!!

  • بدون نام

    وااااا عجب تخیل قوی دارید

  • بدون نام

    ایناهمه حیله بودن تاعروس روب طمع اندکی پول طلاق دهند.مادرشوهره کل ایرادات عروس روگفت.درواقع تودهن وذهن عروس گذاشت ک خودعروس بدون فکردادخواست طلاق کنه.

  • بدون نام

    کلی خندیدم از این داستان...........
    خخخخخخخخخخخخ

  • بدون نام

    خدایا این مطلب افسانه است یا واقعیت
    خانم دکتر محترم
    کاملا به مسائل فیمابین زندگی پسرت واقف نیستم ونمی خواهم بدانم . ولی ازیک خانم دکتر بعیداست دخترخانم نوجوانی راکه باهزاران ارزوی طلایی به شماپناه اورده وباید ولوباگذاشتن وقت وحتی مثل پروانه درراه شمع سوختن ٬خانه داری وشوق تحصیل رادروجودش زنده کند٬مهرطلاق برپبشانیش بکوبدمهلتی بده سرکار خانم دکترمحترم واستادارجمندما

  • بدون نام

    خلایق هرچه لایق ،بیشتر زنن ایرانی راه درست رشوهرداری رابلد نیستند

  • آرمین

    کاملا با نظر ۹:۰۳ موافقم..... وقتی دختر خودشو پایین دست میگیره همینه....

  • بدون نام

    مادرشوهراینقدمهربون وجودداره یااین داستان تخیلی بود؟

    پاسخ ها

    • بدون نام

      کجای مادر شوهره مهربان بود...به همه زبانی عروسشو تحقیر کرد و حالا هم اورده از شرش خلاص شه...پدر و مادر و شوهر خواهراشو تحقیر کرد...گفتش به زور خودشونو با نیرنگ به پسرم انداخته... بی هنره ...آشپزی بلد نیست...حتی لباساشو هم نمیشوره ...از یه طرف میگه براش جهاز کامل گرفتم از طرف دیگه میگه لباس پسرمو میارم خونه میندازم تو ماشین خودم...خلاصه همین مادر شوهره دختره رو از چشم پسره انداخته مطمئن باش...بگذریم که این دختر هم در حد و اندازه پسرشون نبوده و زود هم ازدواج کردن ...

    • بدون نام

      بدون نام ۱۳:۴۳ درست میگی

  • سلی

    از فیلم هندی هم فیلم هندی تر بود ولی خاک بر سر بی لیاقت دختره با سر افتاده بود تو عسل کاش من بجاش بودم با این مادر شوهر با شعور

  • بدون نام

    اگر داستانش واقعی باشه باید به عنوان یک زن بگم خاک برسر دختره ی بی عرضه....... پ آدم انقدر بی عرضه....

  • بدون نام

    یعنی در این 6 سال عروس دوتا دکمه ماشین لباسشویی یاد نگرفته بود که حداقل ماشین لباسشویی لباس ها روبشوره.
    به نظرم حقیقت ماجرا این نبود.
    خب با عروس و پسرش هم مصاحبه میکردید.
    اون موقع بهتر میشد قضاوت کرد.

    پاسخ ها

    • دختربابام

      موافقم.یه جاهای داستان کم و زیاد بود.یه جورایی غیر واقعی بود

  • بدون نام

    خدا به این مادرشوهر خیربده والا مادرشوهرا موقع خواستگاری انقدر خودشون خونه مهربون جلوه میدن و بعدا تو زرد از اب در میان که نگو و نپرس بخلطر همین خیلی ها باور نمی کنن

  • بدون نام

    اولش خندیدم
    ولی بعد دلم برای دختر سوخت.
    به عروس گفتند طلاق توافقی قبول کن بعد در عوض پول کلاس رایانه ات میدیم.

  • بدون نام

    با. نظر 9:03 موافقم

  • بدون نام

    مادر شوهره با پنبه سر بريده ايرادهاي عروس و گفت كه همه عروسها اول زندگي دارن خب به جاي اينكارا راه و رسم زندگي يادش مي دادي در ضمن پسر ٢٢ ساله خودت ايا تحصيل كرده بوده شغل داشته مرد زندگي بوده اگه نه چرا شما كه معتاد نبودين و تحصيلكرده پسرتون و درست تربيت نكردين فقط براي طلاق دادن زرنگي!!!!!

  • سید حبیب اله طاهری

    از اینکه جوانان حرف پدر و مادر خود را نمی پذیرند و در کوره راه زندگی هنوز نشگفته دچار پژمردگی میشوند بسیار ناراحتم . بارها در احادیث خوانده ایم که افراط و نفریط نشانه افراد نادان است ولی باز هم به تبعیت از فیلم های سینمایی که مدام هر چیزی را درشت نمایی مکنند خودمان و فرزندانمان شروع به زیاده روی میکنیم و خسران و بدبختی برای خانواده و اطرافیان بوجود می اوریم .

  • بدون نام

    95% مطمئنم پیشنهاد طلاق توافقی از جانب خانم دکتر بوده
    از اونجایی هم که اولش هم ناراضی بوده گفته بعد از 5 یا 6 سال طلاق بگیرند.
    بعدچرا پسربه همسرش گفته هر جور صلاح میدونی عمل کن!!؟؟
    یعنی خانم دکتر اینقدر روی مغز عروس کار کرده بوده و گفته توهنوز سنت کمه میتونی پیشرفت کنی. و طلاق بگیری بهتره

  • طوطی

    6سال قراد داد داشته با یه رستوران نهار و شام سرویس داده بهشون!!!!!!؟؟؟؟؟
    خیلی جالب بود نشنیده بودم تا حالا همچین چیزی!!!!

  • یاس

    بیچاره دختره ،مادر شوهرنباید با آینده او بازی میکرد...

  • بدون نام

    عجب قصه ای بود ....

  • ابوالفضل

    یعنی اینجور مادر شوهرا هم هست مادر شوهر من خیلی عذابم میده

  • بدون نام

    ابولفضل مگه تو مادر شوهر داری

    پاسخ ها

    • مریم

      خدا نکشدت داشتم چایی میخوردم پکیدم ازخنده

  • بدون نام

    یا ابوالفضل! مادر شوهر شوهر ابوالفضل

  • بدون نام

    باورکردنی نبود . دخترهای امروزه گرگ اند . چطور ممکن است کسی اینقدر دست و پا چلفتی که حتی نتواند کار با ماشین لباسشویی را یاد بگیرد؟؟
    با سر افتاده باشی در ظرف عسل و اینقدر خنگ بازی دربیاوری ؟؟؟
    باور کردنی نیست

    پاسخ ها

    • لاله

      خوب شاید خودشو به خنگی زده که براش مستخدم بگیرن و از زیر کار کردن در بره. دخترهای امروزه قطعا گرگتر از پسرهای امروزه دیروزه و همه قرون واعصار نیستن!

  • مونا

    جلل خالق
    چ داستانا
    با رستوران قرار داد بست
    تو اگه مادر شوهر خوبی بودی بهش غذا پختن یاد میدادی
    بعدشم والا الان بچه 10 ساله بلده هما کار کنه چ برسه 22 ساله اونم تو چ خانواده ای ب قول خودش داغون
    معمولا کسی اسپزی باد نمیگیره ک تو خانواده ناز پرورده باشه

  • ملیسا

    خوب خرش کرده با ماهی 200 تومن ی جای کار میلنگه کلا دختره رو محو کرد از زندگی پسرش عجب ماری خانم دکتر بعد میگن چه مادر شوهر خوبی نه بابا مهربون نیست مار سه سر اگر راست میگفت مهریه را کامل میداد نه با ماهی 200 تومن وی کلاس کامپیوتر خاک تو سر دختره احمق

  • بدون نام

    اینا که انقد پولدلر بودن اوتا فقیر چه جوری تو یه مرکز خرید همو میبینن اون پولداره میره ولنجک و جاهای موند بالاا اون فقیره چی اصن سطح مالیشون بهم میخوره برن مرکز خریدی که اونا رفتن عجب اشنایییتی

  • بهار

    اگه داستان واقعی باشه که نیست این مادرشوهر یه اتویی ازعرروسش گرفته وترسوندش بعد گفته بی صدا مهریتو ببخش وبی صدا طلاق بگیر چون هم تحقیرش می‌کرد دختر صداش درنمیومده واکر واقعی باشه خاک بر سر مادر دختره که هیچ کاری یاد دخترش نداده فقط زود شوهرش داده وخلاص

  • بدون نام

    خیلی داستان تخیلی جالبی بود !!!!

  • بدون نام

    بدون نام . ۸:۴۴ کاملا با نظر شما موافقم. متاسفانه حضور پررنگ و پر دغدغه بعضی مادران در زندگی فرزندان نقش اساسی برای از بین رفتن استحکام زندگی زناشویی شان را دارد. انها خود را ب چشم فرشته نجات میبینند ولی اجازه رشد و پیشرفت زندگی زوج و استقلال در رویارویی با مشکلات را از انها میگیرند

  • بدون نام

    لطف داری مریم جون

  • بدون نام

    از فردا همه دخترا میخوان همچین زندگی داشته باشن مشکلات دوبرابر میشه

  • بدون نام

    خیلی غیر واقعی بود .یعنی یه نفر حتی بعد 6 سال نتونه یه غذای خیلی ساده روبپزه یا طرز کاربالباسشویی بلد نباشه.
    درس هم که نخونده پس چیکار میکرده عروس!!!؟؟؟
    چرا پسرش در دادگاه نبود وکالت به مامانش داده؟؟؟
    خواهشابرترینها یه مطلب کامل از همه جهات بذار تا ابعاد ماجرا مشخص باشه
    نه مثل این قصه که یه حرف راستش هم داخلش نبود.

  • بدون نام

    یک جای کار میلنگه

  • بدون نام

    گلناااااااااااار

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج