شهردار شدن محسن هاشمی به ضرر شورای شهر خواهد بود؟
موضوع انتخاب شهردار تهران، روز به روز پیچیده تر میشود و شکافی که بین دو طیف اصلاح طلبان رادیکال با اعتدالگرایانی مثل کارگزاران وجود دارد خود را نشان می دهد.
۱ - موضوع انتخاب شهردار تهران، روز به روز پیچیده تر میشود و شکافی که بین دو طیف اصلاح طلبان رادیکال با اعتدالگرایانی مثل کارگزاران وجود دارد خود را نشان می دهد. در حال حاضر طیف کارگزاران بیش از هر چیز روی محسن هاشمی رفسنجانی تاکید دارند و در مقابل طیف اصلاح طلبان، این روزها بیش از هر چیز نام محمود حجتی، وزیر جهاد کشاورزی را برای شهرداری تهران صدا می زنند که عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی است.
۲ - حامیان شهردار شدن محسن هاشمی رفسنجانی به طور عمده دو دلیل برای این مسئله دارند: نخست اینکه او دارای تجربه فعالیت در شهرداری بوده و به مدت ۱۳ سال، مدیرعامل شرکت متروی تهران بوده است. این تجربه برای او سابقه فعالیت در زمینه عمرانی هم به وجود آورده که یکی از حوزه های اصلی فعالیت شهرداری تهران است. مسئله دوم این است که هاشمی دارای مقبولیت اجتماعی بسیار بالایی است و با رای یک میلیون و ۷۵۰ هزار نفر از مردم تهران به عنوان شهردار تهران انتخاب شده است. با این حال مخالفان این انتخاب می گویند که با رفتن محسن هاشمی از شورای شهر، یک نفر از میان اصولگرایان وارد شورا می شود و تمامیت آن را زیر سوال می برد.
۳ - با این حال باید در نظر داشت که هیچگونه تصمیم گیری در شورای شهر تهران، به اتفاق آرا نیست و اکثریت نزدیک به تمام اعضا که در شورای شهر در دست اصلاح طلبان است می تواند هر آنچه طبق سیاستهایش هست، انجام دهند.
۴ - از سوی دیگر نداهایی از این سو و آن سوی اصلاح طلبان بلند شده که شورای شهر یکسان چندان نیز به نفع اصلاح طلبان نیست. این صداها به طور عمده، به تجربه شورای شهر اول تهران متکی است. این صحبت های فائزه هاشمی است که چنین عقیده ای دارد و در گفت وگو با روزنامه قانون، سه روز پیش، بیان شده است: «به نظر من موضوع شهردار تهران مسئله ای است که باید خود اعضای شورای شهر روی آن تصمیم بگیرند و جریا نهای بیرونی نباید بر آن تاثیر گذار باشند. ما نباید از بیرون ماجرا را به سمت خاصی هدایت کنیم یا منحرف کنیم و فشار بیاوریم. اعضای شورای شهر باید بنشینند و با اجماع، آن گزینه ای را که فکر می کنند برای شهر مناسب است انتخاب کنند و شهر را به دست فردی بسپارند که از بین کاندیداها، بیشترین توانایی و سابقه را داشته یا بیشترین نتیجه و عملکرد مثبت را در زمینه فعالیت های شهری دارد. بنابراین در این عرصه ورود نمی کنم ولی این نکته را می خواهم بگویم فارغ از اینکه محسن شهردار باشد یا فرد دیگری، باید خود شورای شهر تصمیم بگیرد و من خودم را در جایگاهی نمی بینم که اظهارنظر کنم. من این معضل را در تاریخ دیدم و تجربه کردم که هر وقت جریان اصلاحات بدون رقیب شد کار را خراب کرد. ما زمانی که رقیب داشتیم بهتر بودیم البته اصولگرایان نیز به همین شکل هستند. شورای شهر یکدست ۲۱ نفره را به صلاح اصلا حطلبان نم یدانم و معتقدم همین اعتراضاتی که روی لیست شورای شهر شد شروع همین قضیه بود. انسان وقتی قدرت پیدا می کند انحصارطلب می شود و همین موضوع زمینه ساز دیکتاتوری است. به طور مرتب خودتان را می خواهید به دیگران تحمیل کنید و اصول و آرمان ها را فراموش می کنید. به خاطر همین بود که در طول تاریخ، اصل تفکیک قوا به وجود آمده است. یعنی فیلسوفان و متفکران ارائه دهنده این نظریه به همین دلیل سعی کردند که تمرکز قدرت در یک فرد نباشد و قواا ز یکدیگر مستقل باشند. وقتی در شورای شهر، قدرت مطلق شویم به دلیل آنکه رقیبی نداریم، خودمان به جان یکدیگر م یافتیم و دچار تفرقه می شویم، چون احساس نمی کنیم دشمن و رقیبی هست که باید متحد شویم و آن احساس نیاز به اتحاد کمرنگ می شود. به نظر من اشکالی ندارد اگر چند نفر اصولگرا در لیست بیاید زیرا این موضوع موجب خواهد شد اصلاح طلبان بهتر عمل کرده و با تفکر و عقلانیت بهتر تصمیم گیری کنند. »
۵ - اصلاح طلبان، دست کم در دو دوره این تجربه را دارند که تمام بخش انتخابی نظام را در اختیار خود دیدند. نخستین تجربه زمانی بود که دولت دوم میرحسین موسوی و مجلس سوم با یکدیگر همزمان شد. دوره دوم زمانی بود که اصلاح طلبان توانستند در سال ۱۳۷۶ ، ریاست جمهوری، در سال ۱۳۷۷ ، شورای شهر و در سال ۱۳۷۸ ، مجلس شورای اسلامی را در دست بگیرند اما این سه نهاد را به ترتیب در سال های ۱۳۸۱ ، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۴ از دست دادند. حتی در چنین شرایطی یعنی در سال ۱۳۸۴ نیز، غره بودن اصلاح طلبان به خود باعث شد که با ۴ کاندیدا یعنی مهرعلیزاده، معین، کروبی و نیز هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ شرکت کردند. اصلاح طلبان، همچنین چنین تجربه هایی را دارند که در شرایطی که به طور یکدست بخش های انتخابی حاکمیت را در اختیار داشته باشند؛ فشارهای بیرونی چه از طرف بخش های مردمی و چه از طرف دیگر نهادهایی که با سیاستهای آنها موافق نیستند افزایش پیدا می کند و این هم دلیلی است که از منظر سود فردی نیز به این نکته توجهی نکنند که در صورت شهردار شدن محسن هاشمی، فردی از اصولگرایان وارد شورای شهر خواهد شد بلکه در صورتی که اعضای شورا به چنین جمع بندی رسیدند؛ حتی از حضور مخالفان در میان خود استقبال کنند و برای این کار هم بد نیست که تجربه تک صدای حافظی در میان اصولگرایان در همین شورای شهر چهارم را مورد ارزیابی قرار دهند که چگونه توانست به افزایش کارکرد شورا و نیز حفظ برند ضد فساد اصولگرایان کمک کند.
ارسال نظر