الهیاتِ کشتار و خشونت داعش
در سال ۲۰۱۲، همگی حیرت زده و مبهوت ماندیم از دیدن کلیپ هایی که در آن ها، مردم عادی و غیرمسلح سوریه در جاده ها به تیربار بسته می شوند.
گام نخست: النکایه
نکایه یا مجروح کردن و قتل و تصرف بر دو نوع است: نکایه نفوس و نکایه اموال. «قاضی ابوالولید قرطبی»، فقیه قرن ششم هجری و صاحب کتاب مهم «بدایت المجتهد و نهایت المقتصد» در صفحه 380 این کتاب در مورد تار و مار کردن جان و مال کفار (از دید اینان) بحث مفصلی کرده است. از دید او مردان، زنان، کودکان، سالمندان و صوفیان و... همگی عدو هستند و کشتارشان یک فریضه است. یعنی مسلمانانی که در سپاه خلیفه هستند مختارند مخالفان را به بردگی ببرند، بکشند یا مشمول فدیه و جزیه کنند. علاوه بر نکایه نفوس، نکایه اموال هم اهمیت دارد.
در قالب نکایه اموال، کلیه اموال کافران در اختیار مهاجمان و سپاه خلیفه قرار می گیرد. سپاه خلیفه با جهادگران مسلمان می توانند برای تصرف آبادی های عدو، به آن ها حمله ور شوند. قاضی ابوالولید جوزی، حتی اجازه استفاده از منجنیق یعنی پرتاب آتش به خانه دشمن را مجاز می شمرد. پرتاب منجنیق که کار توپ های میان برد امروزی را انجام می داده، ابداع چینی ها بود که مغول ها آن را به عاریت گرفته و در تصرف شهرهای بزرگی مانند پکن استفاده کردند.
حسب گزارش ها از حملات و جنگ های مغولان، شهر پکن به خاطر پرتاب همین منجنیق ها به مدت 30 روز در آتش سوخت و مغول ها وارد شهری سوخته شدند و هیچ مقاومتی را ندیدند. برخی فقهای سنی، استفاده از منجیق را به دلیل احتمال اشاعه آتش به جان کودکان و زنان اجازه نداده اند (مانند اوازعی و لیث) اما قاضی ابوالولید استفاده از آن را برای ترساندن دشمن و انقیاد بی تکلف دشمن مجاز شمرده است.
براساس این درختان یا اشجار، شتر و گوسفند و جمیع حیوانات متعلق به دشمن، خانه و کاشانه، مزارع و حتی اماکن نیایش و مناجات کفار، مشمول نکایه اموال می شود و می توان همه را با خاک یکسان کرد. از دید «ابومحمد المقدسی»، نظریه پرداز القاعده، نکایه مقدمه ای است بر استقرار شریعت و مقتدرسازی خلافت اسلامی. المقدسی از اصطلاح قتال نکایه یا جهاد نکایه استفاده می کند و معتقد است که بدون قتل و جرح و تاراندن دشمن نمی توان به تاسیس خلافت و تثبیت شریعت امید بست.
«فواد ابراهیم» در کتاب «داعش: نوستالژی خلافت» در کنار کنایه، از مفهوم انهاک یا فرسوده سازی و خسته کردن هم استفاده کرده است. در قالب مفهوم انهاک، الهیات عملیات انتحاری و جهاد تهاجمی به نیروهای دشمن توجیه می یابد و هواداران خلیفه می توانند عملیات متعددی- از جمله زدن چوب بر سر یک مسیحی- را انجام دهند. از جمله این عملیات، «عملیات یادآوری» است.
گروه های نکایه، با مطالعه آسیب پذیری های دشمن، اقدامات خود از قبیل انتحار، نفوذ، شناسایی، اسیر گرفتن، جذب نیرو و سازماندهی را آغاز می کنند تا در گذر زمان فرهنگ نکایه را در منطقه تحت امر خود، عملی کنند. بعد از آن که سپاه دشمن خسته شد و وحشت دید، آن گاه سپاه نکایه نیرو و روحیه می گیرد تا در مرحله دوم الهیات تغییر یا متافیزیک خشونت به نام دین مهیا و آغاز می شود.
گام دوم؛ مرحله توحش
«ابی بکر ناجی»، از علمای سلفی معاصر، کتابی نوشته به نام «اداره التوحش». توحش از ریشه وحشت به معنای برهوت و بیابان فاقد امکانات است. حیوان وحشی هم از آن رو وحشی است که فاقد امکاناتی است که حیوان اهلی از آن ها برخوردار است.
اصلی ترین امکانات یک حیوان اهلی که حیوان وحشی فاقد آن است عبارت است از امنیت در مقابل خطر سرما و شکار، امنیت غذا و آشامیدنی و امنیت در مقابل بیماری و سرقت و جراحت. این امکانات معمولا در بیابان پیدا نمی شود. منظور ابی بکر ناجی از اداره التوحش، مدیریت در شرایطی است که آغشته به هرج و مرج است و هیچ امنیت و سرپناه و قوت و آب در دسترس نیست. چنین هرج و مرجی ایجاد وحشت می کند، زیرا مردم از یکدیگر می ترسند و انسان ها گرگ همدیگر می شوند. وقتی هرج و مرج به اوج رسید و کشتار و بیماری و رنج فزونی گرفت، مردم وحشت زده و بی پناه در پی مدیری هستند که آنان را امنیت دهد و سیر کند.
مدیریت توحش یا اداره التوحش درواقع وضعیتی را ترسیم می کند که در پناه آن، عدالت مبتنی بر شرع جریان می یابد تا تجاوز مردم به همدیگر کنترل و تعطیل شود، آموزش های عقیدتی به مردمان آواره و نیازمند آغاز می شود و ایمان جهادی همراه با کلاس های رزم و شروع گسترش می یابد، حدود شرعی اجرا می شود، خوراک و درمان مورد نیاز مردم ترس خورده فراهم می شود، دستگاه های نظامی، اطلاعاتی، مالی و آموزشی هم بنا می شوند تا نسبت به آموزش، سلامتی و تامین مردم اقدام کنند. استفاده از غنایم به دست آمده در این مرحله امر عادی است.
گام سوم؛ مرحله شوکه التمکین
تمکین از ریشه مکن در باب تفعیل است و به معنای قدرت گیری و آماده شدن برای ایجاد حکومت و چیدن میوه های اقداماتی است که در مرحله های نکایه و توحش صورت گرفته است. نظریه پرداز اصلی این ایده (تمکین)، ابی بکر ناجی است که در کتاب طریق التمکین، ساز و کار دقیق و تفصیلی اقتداریابی دولت اسلامی را تشریح کرده است.
«ابومحمد العدنانی»، سخنگوی پیشین داعش هم مدام تاکید می کرد «اسلام برای دعوت و گسترش آمده است.» (فواد ابراهیم، ص 148) در همین راستا بود داعش نخستین فاصله گیری از القاعده را در بحث زمین و ضرورت داشتن قلمرو (به عنوان امارت اسلامی) تجربه کرد. از این منظر بدون وجود قلمرو، هیچ حکمی از شریعت اجرا نخواهدشد.
به محض سیطره بر یک سرزمین، ولو به مدت یک ساعت، اعضای داعش شروع به دلجویی از ایتام، تکریم زندانیان و عضوگیری و سازماندهی می کنند. اولین تجربه دولت اسلامی، در سال ۲۰۰۶ با تشکیل دولت اسلامی عراق، محقق شد. قلمرو دولت اسلام عراق، هفت سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۳ گسترش یافت و شام را هم در بر گرفت. یکسال بعد، داعش یا دولت اسلامی عراق و شام، به دولت اسلامی تغییر نام داد. این ایده داعش (تصاحب سرزمین و گسترش مرزی آن)، یادآور اقدامات محمد عبدالوهاب در اواسط قرن نوزدهم است. شیخ محمد ابن عبدالوهاب هم، مسلمانان را دعوت به هجرت و جهاد می کرد.
راهبردهای پنجگانه ای که در مرحله تمکین به کار می رود عبارتند از:
• هجرت تدریجی مسلمانان از دارالکفر به دارالاسلام به تبع هجرت مسلمین به مدینه در صدر اسلام
• تصرف یک سرزمین یا قلمرو معین برای اجرای شریعت الهی به تبع شورش محمد ابن عبدالوهاب
• اعلان عمومی دولت اسلامی و آغاز محاکمه منافقین و هر فرد یا گروهی که معترض به سامان موجود باشد.
• قلمرو تعریف شده باید از حیث تراکم جمعیت و با رفتار قومی- مذهبی- منطقه ای مساعد برای خلاقیت باشد.
• انحلال هرگونه نهاد موازی و غیرضروری و برگزاری عدالت عریان و سایر خدمات مالی در قلمرو خلافت اسلامی.
فرجام سخن
بررسی مقایسه ای تجارب جنگی در خاورمیانه نشان می دهد بین سه گروه مغولان، وهابیون و داعش، مشابهت های پرشماری وجود دارد. پنج گزاره مشابهت ها عبارتند از: قاطعیت در حد توحش، قتل توده ای و فاقد تمایز، معدوم سازی دشمن و سلب کوچک ترین شانس برای اعاده بقای دشمن، سرعت عمل و بالاخره ارتقای روحیه سربازان با دو کلمه غنیمت و انتقام.
بنابراین تماشای قتل شهروندان عادی یا انهدام همه تاسیسات تمدنی سوریه توسط داعش، دیگر تعجبی ندارد. آن ها به عقبه فکری تکیه کرده اند که بسیار سترگ است. اگر اذهان ما ایرانیان با آن میراث آشنا بود، هرگز از نکایه، توحش و تمکین داعش هراسی نداشتیم.
نظر کاربران
من یک ایرانی ام. اگر داعشی به وطنم حمله کند قول میدم قبل از مرگم تعداد زیادی از آنها را به هلاکت برسانم هنوز وطن پرستی ما ایرانیها رو ندیدن بخصوص وقتی پای ناموس و فرزندمان درمیان باشد از مردن هراسی نداریم