مراسم رونمایی از جدیدترین کتاب عزتالله فولادوند
مراسم رونمایی از کتاب «در جستجوی خرد و آزادی» ترجمه عزت الله فولادوند عصر دوم خرداد با حضور رضا داوری اردکانی، مصطفی محقق داماد، حسین معصومی همدانی، داوود فیرحی، محمد دهقانی، علی میرزایی و حمیرا مشیرزاده در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
حسین معصومی همدانی در این مراسم با بیان اینکه در ۳۸ سال گذشته تحولات مهمی در فضای فکری جامعه دیدهایم، گفت: یکی از این تحولات در حوزه اندیشه و تغییر گروههای مرجع بوده است. قبل از انقلاب پرتیراژترین کتابها شعر بودند انگار شعرا پیامی دارند که از جایی دیگری میآید! آن سالها تصور بر این بود که شعرا از منبع وحی ناسوتی پیام دارند؛ پیام آزادی و رهایی.
این مدرس و مترجم با بیان اینکه «اگر به تعداد کتابهای فکر و فلسفه در قبل از انقلاب نگاه کنید و آن را با بعد از انقلاب مقایسه کنید متوجه میشوید تفاوت از زمین تا آسمان است» گفت: زبان بیان فکر امروز همانی شده که میباید؛ این تحول مبارکی است که به بیان فکر از زبان ادب به زبان مستقیم نثر، مقاله و کتاب و با رویکرد تحلیلی تغییر کرده است. در این میان نقش مترجمان بسیار برجسته بوده است به طوری که مترجمان ما در این راستا خدمت چند جانبهای انجام دادهاند.
ترجمههای فولادوند در دانشگاه را به روی فلسفه و اندیشه جدید باز کرد
معصومی همدانی با اشاره به اینکه پیش از ترجمه "فلسفه هگل " تقریبا در دانشگاه تهران به روی هگل بسته بود و در دوره کانت متوقف شده بود، گفت: زمانی که آقای عنایت این کتاب را ترجمه کرد بسیاری گفتند او را چه به این کارها؟ اما همین کتاب فلسفه هگل دیوارهای بسته را فرو ریخت و امروز در گروه فلسفه دانشگاه تهران به سوی مکاتبی گشوده شده که قبلا به این آستانه راه نداشتند.
او با بیان اینکه «دانشگاهها گویی از بیرون فعال شدهاند» گفت: عوامل و جریانهای فکری در بیرون پیدا شد و توقع دانشجو را بالا برد و کسانی که رسما به این نهاد تعلق داشتند نتوانستند پاسخگوی این نیاز باشند و در نتیجه راه را باز کرده و به ورود اندیشه جدید اجازه دادند. در واقع مترجمان ما در بیرون دانشگاه موادی تهیه کردند برای کسانی که کار خود را در دانشگاه درست انجام نمیدادند. اگر به مجموعه آثاری که عزت الله فولادوند ترجمه کرده و حرفهایش نگاه کنیم نقش او را در باز کردن این درهای بسته در مییابیم.
معصومی همدانی با اشاره به اینکه «با رشد عجیب دانشگاها و نحوه پذیرش دانشجو در به اصطلاح تحصیلات تکمیلی خیل عظیمی از دانشجویان پرورش یافتند که عنوان دانشگاهی دارند اما حرفی بر ای زدن با جامعه ندارند» گفت: در این فضا عمده آنچه که فولادوند ترجمه کرده نوشتههایی بوده که هرچند تخصصی بودهاند اما با تسلط او به دو زبان مبدا و مقصد و با آشنایی عمیقی که با ادبیات فارسی دارد به صورتی ترجمه شدهاند که حتی مخاطب عادی با داشتن درجهای از درک و دانش، از خواندن عمده آنها دست خالی برنمیگردد.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی تصریح کرد: یکی از بزرگترین خدمات فولادوند این است که با زبان بلیغ و انتخاب دقیق آثار برای ترجمه توانسته پژواک و بحثی را در جامعه ایجاد کند.
او همچنین با اشاره به دقت فولادوند در ترجمه گفت: ما ترجمه الکن در کشورمان کم نداریم؛ اصلا یک دلیل کتاب نخوانی ما این است که اینقدر جنس بد به دست مخاطب رسیده که دیگر کتابخوانی را کنار گذاشته است. نسلی از مترجمان و نویسندگان از طریق کتاب مقالات مجلات و سخنرانیهای عجیبشان در تلویزیون اعتماد مردم را به کتاب سلب کردند اما در مقابل مترجمانی همچون فولادوند برای مخاطب اعتماد آفریدند.
عزتالله فولادوند مترجمی مولف است
علی میرزایی (سردبیر نشریه نگاه نو) هم در این مراسم با اشاره به دوره دانشجویی در سال ۴۵ به نبود کتابهای ترجمه شده برای درس تاریخ اندیشه سیاسی اشاره کرد و گفت: در آن دوران کتابی نبود که بتواند خفقان زدگی دانشگاهها را جبران کند اما خوشبختانه دانشجویان و پژوهشگران امروز با حضور مترجمانی که در راس آنها عزتالله فولادوند است توانستهاند به راحتی به منابع دست پیدا کنند.
میرزایی خاطرنشان کرد: متاسفانه مدیران دانشگاهها در این سرزمین چشم بر همه خدمات عزت الله فولادوند بستهاند و از او چنانچه که باید قدرشناسی نکردند.
میرزایی همچنین با بیان اینکه تا امروز کسی در صحت، دقت و امانتداری فولادوند در ترجمههایش شک نکرده است، گفت: فولادوند نثری فاخر اما غیر متکلف دارد؛ از افراط و تفریط میپرهیزد و همین باعث شده ترجمههایش پرخواننده باشد. فولادوند یک ماشین ترجمه نیست؛ بلکه مترجمی مولف است.
دو خردادیام و از دو جهان آزادم/ انتخابات ریاستجمهوری گامی بهسوی جامعه باز بود
محمد دهقانی (مترجم و محقق تاریخ و ادبیات فارسی) هم در این نشست گفت: امروز در این مراسم استادانی در رشتههای مختلف علوم انسانی زبان شناسی و ادبیات حضور دارند و این نشان میدهند که مخاطبان عزتالله فولادوند چقدر وسیع هستند و او چه تاثیری وسیعی بر علم و دانش گذاشته است.
دهقانی آشنایی خود را با فولادوند به سال ۱۳۶۵ و دوره دانشجوییاش در اهواز عنوان کرد و گفت: آن زمان رییس دانشگاه یک استاد عراقی خشن بود که در کلاسها بین خانمها و آقایان پرده کشیده بود. در چنین شرایطی و زیر بمباران دوران جنگ بود که من به کتاب "جامعه باز و دشمنانش" ترجمه عزت الله فولادوند در کتابفروشی اهواز برخوردم.
او همچنین خاطرنشان کرد: امروز دوم خرداد است و از حُسن انتخاب چنین روزی برای برگزاری این مراسم تشکر میکنم؛ ما انتخابات مهم دیگری را پشت سر گذاشتیم که خود گام دیگری به سوی جامعه باز است.
دهقانی همچنین در پایان به خاطرهای اشاره کرد و گفت: یادم میآید آن روزها ریشم را مثل امروز نصفه و نیمه زده بودم؛ یکی از طرفداران جناح راست به کنایه به من گفت میبینم که ریشات را به روش دوم خردادی زدهای! در جواب او گفتم «فاش میگویم و از گفته خود دلشادم/ دو خردادیام و از دو جهان آزادم»
مترجم، فیلسوف است
داود فیرحی (پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام) دیگر سخنران این مراسم بود که با محوریت کتاب "آزادی، قدرت و قانون" ترجمه عزتالله فولادوند سخن میگفت.
او با بیان اینکه «معتقدم ترجمه به مثابه نوعی فلسفیدن و تفکر است»، به فلسفه ترجمه و نقش ترجمهای که فولادوند در اندیشه سیاسی ایران معاصر دارد اشاره کرد و گفت: وقتی زندگی فولادوند را میخوانیم میبینیم دو نکته مهم در کتابها و آثار ترجمهای او وجود دارد که یکی فلسفه و دیگری سیاست است. اکثر ترجمههای فولادوند در زمینه فلسفه سیاسی است و یکی از واژگان مرکزی که انتخاب کرده مفهوم آزادی است که در همه ترجمههایش دیده میشود. همه اینها به نوعی حکایت از علایق فولادوند در انتخاب موضوع و بحث دارد.
فیرحی با اشاره به کتاب آزادی، قدرت و قانون گفت: این کتاب نقطه قوتی به پژوهشهای ما در زمینه مفهوم قانون در ایران معاصر میدهد؛ در این کتاب برای اولین بار به جای اینکه آزادی مقابل قدرت باشد، تولیدکننده ملی تلقی میشود و از تفاسیر متفاوت قانون در این کتاب صحبت میشود.
این پژوهشگر علوم سیاسی با بیان اینکه «مترجم توانمندی مانند فولادوند انتخابهایش هم دقیق است» گفت: او با انتخاب دقیق کتابها به خواننده کمک میکند وارد دنیای ذهنی او شود چون ترجمه نوعی فلسفیدن است و هم در مورد جامعه مقصد و هم مبداء توان گلچین کردن چیزی را از ان سوی دنیا دارد که میتواند به موقع، به جا و تعیینکننده در جامعه مقصد باشد؛ پس مترجم، فیلسوف است.
بهترین آموزش برای مترجمان نگاه عمیق به آثار فولادوند است
حمیرا مشیرزاده نیز در این مراسم با محوریت کتاب «خشونت» ترجمه عزتالله فولادوند و تاثیر اندیشههای هانا آرنت بر روابط بینالملل صحبت کرد و گفت: من و بسیاری از همنسلان من خود را دانشجوی فولادوند میدانیم هرچند به صورت مستقیم شاگرد او نبودیم اما بهترین منابع زبان فارسی در فلسفه سیاسی را از آثار ترجمه شده او داشتیم.
مشیرزاده با اشاره به احترامی که فولادوند در ترجمههایش به دانش مخاطب میگذارد،گفت: فولادوند در ترجمه برای هر کلمه و توضیح و ترجمه نمیدهد؛ در عین حال که میداند هیچ معادلی بر زبان مقصد نمیتواند واژه زبان مبدا را به طور کامل منتقل کند و لازم است معادلهای لاتین هم ارایه شود اما در آثار فولادوند این موضوع از حدی که باید فراتر نمیرود و این موضوع مهمی است؛ معتقدم بهترین آموزش برای مترجمان نگاه عمیق به آثار فولادوند است.
تنها شرط پدیدار شدن جهان واقعی، گفتگوی آزادانه است
عزتالله فولادوند (مترجم) گفت: اعتقاد راسخ من در عمری که گذراندهام این بوده که هیچ کوشش بشری هم اندازه تلاش برای دستیابی به دو گوهر کمیاب یعنی خرد و آزادی نبوده و نیست؛ اما از بازیهای چرخ این است که اغلب حاصلی که از آن تلاشهای بیدریغ به دست آمده، عکس مقصود اصلی بوده است و درختی که با امید و آرزو کاشته شده؛ میوه تلخ داده است؛ خرد به نابخردی و آزادگی به بندگی تغییر ماهیت داده است.
عزتالله فولادوند در این مراسم گفت: به نظر میآید در این راه علل متعددی موثر باشند اما شاید بیش از همه علت شکست، گزینش وسایل و راههای نادرست برای حضور مقصود بوده است. یعنی درست در جایی که بیش از هروقت به خردمندی نیاز بوده است.
این مترجم با بیان اینکه «از خرد، به دانایی هم میتوان تعبیر کرد و از بیخردی به نادانی» گفت: اما این معادله در همه جا درست از آب درنمیآید. کسانی بودند و هستند که لاف دانستن زدند و اطلاعات فراوان داشتند اما خردمندانه عمل نکردند. بیاطلاعی به یقین به ضرر میانجامد اما اطلاعات شرط لازم است نه کافی. آنچه انبوه اطلاعات را از عمل میاندازد گزینشی عمل کردن است.
فولادوند با اشاره به دلیل روشن این ادعا گفت: همه ما میدانیم یا باید بدانیم که هیچکس به تنهایی قادر به فهم کل واقعیت عینی جهان نیست چون یگانه شرط پدیدار شدن جهان واقعی و عینی، از زوایا و جهات مختلف، آزادی در گفتگوی آزادانه ما با یکدیگر است. در مرور دورههای تاریخ ملل میبینیم که آزادی اندیشه و گفتار را بارها خفه کردهاند و مجالی برای میل به دانایی باقی نگذاشتند اما تنها حاکمان جبار و فرماندهان مقصر نبودند؛ گناه ایدئولوژی جامد کم از آن نبوده است.
او ادامه داد: برای مثال فقط به خاطر بیاورید رفتار محاکم تفتیش عقاید کلیسا را در قرون وسطی. فرمانداران دوران فئودالیسم هم نه تنها پشتیبان آنها بودند بلکه در مصادره اموال محکومان هم شریک بودند. دامنه تفتیش عقاید نزدیک به 500 سال بعد به ایتالیا و آلمان و امریکای لاتین هم رسید و بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان هم گرفتارش شدند مانند گالیله و جوردانو برونو.
این مترجم کتابهای فلسفی با بیان اینکه «حکایت جمود بیش از اینهاست و با کمال تاسف به قرون وسطی محدود نشد و به دوره ایدئولوژی هم کشیده شد» گفت «امروز هم که چشممان به ظهور فرقه داعش روشن شده است.
او ادامه داد: تا اینجا در ستایش عقل گفتیم که سِر نیک فرجامی است اما هرچه در ستایش عقل بگویم باز عرصهای پهناور ناگفته میماند و آن قلمرو دل و عشق است.
فولادوند با ذکر مصرع «هرچه گویم عشق از آن بالاتر است» از مولانا؛ گفت: هرچه به یاد دارم همواره دل در گرو عشق به ایران داشتم؛ ایران از شگفتیهای جهان است. کشوری یگانه، که برخلاف بسیاری دیگر از کشورها که در طول هزاران سال محو شدند، باوجود سهمگینترین حوادث و کینههایی که از بیرون و درون کمر به نابودیاش بسته بودند ایستاد و آشکار و پنهان مبارزه کرد و نگذاشت این کینهورزان به کام دل برسند.
او همچنین تصریح کرد: از گرانمایهترین میراث مردم این سرزمین زبان فارسی است؛ که در فلسفه و تاریخ و شعر و نثر و علوم، پیوسته در قدرت بوده و اکنون هم پابرجاست.
مترجم کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» خاطرنشان کرد: من همواره عاشق هنر بودهام و آثار هنری را از هر قوم و نژادی ارج نهادهام و اعتقاد راسخ دارم که ملت ایران شایستهترین سهم را در این میان داشته و آثار شعر او در بالاترین حد جهانی ایستاده و میراثش در منتهای ارزندگی تاریخ بشر است.
فولادوند با تاکید بر اینکه «شادمانم که این زبان فخیم برخلاف بسیاری از زبانهای سایر اقوام هنوز زنده و شکوفاست» گفت: هروقت در این سده قلم به دست میگیرم افتخار میکنم که هنوز به زبان فردوسی و حافظ و سعدی مینویسم؛ ما هرچه داریم از وجود ارجمند ایران است. بنابراین به آوای بلند میگویم «همه عالم تن است و ایران دل»؛ پاینده باد ایران.
ارسال نظر