مصائب زندگی ۷۰ خانوار ایرانی پشت یک سد
حالا ديگر همه بچههاي راهنمايي و دبيرستان روستاهاي پشت سد گتوند،ترك تحصيل كردهاند. اتاق بهداشت آنها بسته شده است. بخشي از زمينهاي كشاورزيشان زير آب رفته و آب وارد خانهشان شده است.
اين خبر تلخ را علي يوسفي وكيل ۱۱ روستاي پشت سد گتوند به تهرانامروز ميدهد. به گفته او همه اين اتفاقها افتاده است تا روستائيان مجبور شوند زمين و خانه خود را براي آبگيري سد گتوند رها كنند و بروند. اما او ميپرسد وقتي پولي بابت زمين و خانه به ما داده نميشود با دست خالي، بدون شغل، بدون خانه و بدون آينده كجا برويم؟
برخي از اهالي روستا مجبور شدند به مناطق بالاتر روستا بروند و چادر بزنند. اين درحالي است كه مسئولان سد براساس قانون، پيش از آنكه سد را افتتاح كنند بايد اهالي پشت سد را در منطقهاي امن جايگزين ميكردند. به گفته علي يوسفي بهرغم همه تلاشها هنوز ۷۰ خانوار پشت سد گتوند پول زمينهاي كشاورزي و خانه خود را نگرفتهاند. آنها سال گذشته هم شرايط ۵۰ درجه گرماي خوزستان را تحمل كردند تا بتوانند از پول زمين خود را از مسئولان سد بگيرند اما تلاشهايشان به جايي نرسيد.
حالا دوباره گرماي ۵۰ درجه به زندگي آنها نزديك ميشود و آنها نميدانند كه امسال ميتوانند بدون برق، آب و هرگونه وسايل رفاهي تابستان جديد را تاب بياورند يا نه!. به گفته يوسفي سال گذشته بهتازگي آب و برق قطع شده بود و مردم هنوز رمقي داشتند اما مطمئن نيستند كه امسال بتوانند شرايط را تاب بياورند. البته سال گذشته هم بسياري از اهالي روستا مجبور شدند تا بيماران، سالمندان را به خانههاي اقوام در شهرهاي ديگر بسپارند.
در روستاي آبماهيك زني وجود داشت كه مجبور بود تمام روز بچهاش را داخل يك سطل آب بگذارد تا از بين نرود. در نهايت هم خان و مال را گذاشت و جان بچهاش را برداشت و رفت. حالا علي يوسفي حتي نميداند كه آواره كدام شهر شده اس ت و حاشيهنشين كدام منطقه. در ۱۴ ماه گذشته اما مرغ مسئولان سد يك پا داشته است.
زمين متري ۶۵۰ تومان!
يوسفي ميگويد: «بسياري از روستائيان شب خواب ندارند چون نميدانند فردا چه اتفاقي در انتظار آنهاست.» به گفته او روستائيان نه راه پس دارند و نه راه پيش. يوسفي ميپرسد: خانم شما با ۶۵۰ تومان ميتوانيد يك «بستني» بخريد؟ بعد ميگويد: «اما آب نيرو، ميخواهد زمينهاي ما را متري ۶۵۰ تك تومان بخرد و خانههاي ما را متري ۲۰ هزار تومان.» او ميگويد: «حالا حساب كنيد در هر خانهاي ۱۰ نفر زندگي ميكند. فقط كرايه رفتن از روستا به«لاليشهر» نفري ۵۰ هزار تومان ميشود. كرايه حمل وسايل خانه و گله را حساب كنيد.
چقدر از اين پول را بايد به كرايه حمل و نقل بدهيم. آيا اصلا چيزي براي اجاره يك آلونك باقي ميماند؟ اصلا آلونكي با اين قيمت در روستاهاي اطراف پيدا ميشود؟ اصلا چرا بايد كسي بعد از ۶۰ سال زندگي با عزت و آبرو، آواره شود؟» يوسفي ميگويد: «كسي به قانون توجه نميكند. ماده ۵ قانون تملك ميگويد اراضي بايد به نرخ روز تحويل و خريداري شود اما مسئولان سد به اين مسئله توجه نميكنند.» او دعوا را به شوراي حل اختلاف كشانده است. كارشناسان شورا هم گفتهاند كه با توجه به حاصلخيز بودن اراضي و وجود سه رودخانه در كنار زمينها، هر هكتار بايد ۴۰ ميليون تومان از روستائيان خريداري شود. اما گوش كسي بدهكار نيست.
قيمت كارشناسي
كارشناسان و نماينده سد گتوند بارها در مقابل درج گزارشهاي اعتراضي از وضعيت روستائيان و پايين بودن قيمت خريد خانههاي آنان در گفتوگو با تهران امروز تاكيد كردهاند كه قيمت را كارشناسان قوه قضائيه تعيين كردهاند و خبرنگاران بايد علت آن را از اين قوه بپرسند؛ آنها در آخرين گفتوگوي خود با تهرانامروز اعلام كردند كه قصد ندارند مبلغ گفته شده را اضافه كنند. اما يكي از اهالي روستاي گلزاري ميگويد: «با داشتن ۱۰ سر عائله و اين پول زمين ناچيز چطور ميتوانم در جايي ساكن شوم؟»
او ميگويد: «من اينجا شغل دارم، خانه دارم و زمين كشاورزي دارم. اما با اين پول حتي نميتوانم يك اتاق براي خانوادهام بگيرم.» اما كسي پاسخگوي سوالات آنها نشده است و آنها همچنان در شرايط سختي به سر ميبرند. اين درحالي است كه همواره مجريان سد از اينكه نام سد به عنوان پاسخگوي مشكلات مردم در رسانهها منعكس شوند، شكايت دارند. اما علي يوسفي ميگويد: «به هركجا كه فكر كنيد نامه نوشتهايم.»
از استانداري تا فرمانداري و بخشداري. اما هيچكس تا الان گره كور مشكلات آنها را باز نكرده است. علي يوسفي آمدن هيات دولت به خوزستان در ابتداي ارديبهشت سالجاري را غنيمت شمرده و با محمدحسين نامي وزير ارتباطات كه به عنوان نماينده دولت به گتوند آمده بود، صحبت كرده است.
او ميگويد كه جلوي چشم خودش دستور ويژه براي حل مشكل اهالي پشت سد گتوند داده شده است اما الان ۱۶ روز از آن دستور ويژه ميگذرد و هيچكس حالي از مردم منطقه نميپرسد.
زندگي مردم را آب برد
او ميگويد: «هنوز پاسخ اين سوال كه چطور يك شركت خصوصي ميتواند زندگي ۷۰ خانوار را به بازي بگيرد، پيدا نكرده است.» به گفته او مردم آبماهيك بدبخت شدهاند. شغلشان را از دست دادهاند. بچههاي دبيرستاني و راهنمايي آنها ترك تحصيل كردهاند و آينده آنها تباه شده است. علي يوسفي ميگويد: «اينجا فقط بچههاي دبستاني به مدرسه در روستاهاي اطراف ميرفتند كه آن هم هميشگي نبود.
اگر باران نميآيد و موتوري پيدا ميشد، بچهها را به مدرسه ميفرستادند.» به گفته او برادرش براي اينكه بتواند بچهها را به مدرسه ببرد، خانه و كاشانه خود را از روستا به نزديك پل ورودي منطقه برده بود و ما هميشه ترس داشتيم كه اتفاقي براي خانواده آنها بيفتد. اما برادرش چارهاي نداشت و نميتوانست آينده بچههايش را تباه شده ببيند.
برخي از مردم روستا هم به دليل شروع گرما، ييلاق زود هنگام را به سمت «بازفت» منطقهاي نزديك چهارمحال و بختياري شروع كردهاند كه آنجا هم گرفتار سرما و برف شدهاند. پلي كه البته به تازگي دزدها بخشي از آن را _كه او از آن به پناه پل نام ميبرد_ شبانه دزديده و بردهاند. يوسفي حدس ميزند كه اين اقدام باز هم براي فشار بيشتر به مردم، با هدف ترك خانههايشان بوده است.
تزريق يك آمپول ۶۰ هزار تومان
جاده دسترسي به روستاها به شهر هم خراب شده است. اين خبر را هم علي يوسفي ميدهد. علي يوسفي به اداره راه رفته است و مامور آنها به همراه فرماندار به منطقه آمده است اما به باز شدن راه منجر نشده است. مامور اداره راه گفته است كه اين منطقه متعلق به سد است و مسئولان سد جاده نميخواهند. به همين سادگي. يكي از اهالي روستا ميگويد: «همسرش احتياج به تزريق آمپول داشته است. براي اينكه او را به يك مركز بهداشت برساند ۶۰ هزار تومان كرايه داده است.»
تازه به گفته او راننده با كلي خواهش وتمنا حاضر به پذيرش اين مبلغ شده است. او ميگويد: «هيچكس به اين منطقه نميآيد، چون جاده خراب است بنابراين براي يك راننده نميصرفد كه به آبماهيك بيايد.»
زمينهاي درو نشده
بهرغم همه فشارها و حتي ترك روستا توسط بسياري از اهالي به دليل گرماي طاقتفرسا،اما آبماهيكيها سال گذشته براي كشت پاييزه به روستا برگشتند و زمينهايي كه طعمه آب نشده بودند را كاشتند. اما الان محصول روي دست آنها مانده است. تجهيزات ندارند و حتما بايد خرمن كوب از شهرها و روستاهاي اطراف بياورند. ولي باتوجه به خراب شدن جاده دسترسي، كمتر كسي حاضر ميشود به روستا بيايد آن هم با هزينههاي گزاف. به گفته يوسفي اهالي روستا دو دوتا چهارتا كه كردند، به اين نتيجه رسيدند كه اگر بخواهند نرخهاي پيشنهادي را قبول كنند نه تنها چيزي براي آنها نميماند كه بايد هزينه بيشتري هم پرداخت كنند. حالا هم نميدانند چكار كنند.
پدر پرستو هم مريض شد
سال گذشته كه جمعي از خبرنگاران حوزه محيطزيست به منطقه آبماهيك براي تهيه گزارش از وضعيت زندگي روستانشينان پشت سد رفته بودند، وضعيت رقتبار دختري كوچك به نام پرستو به واكنشهاي رسانهاي بسيار زيادي منجر شد. پرستو دختر بچهاي مبتلا به ديابت است كه پدر و مادرش بعد از قطع برق روستا، داروهاي او را زير مشك آب ميگذاشتند تا فاسد نشوند و درمان فرزندانشان را پي بگيرند.
اما مشك آب از پس هرم داغ گرماي خوزستان برنيامد در نهايت پدر پرستو مجبور شد دخترش را به يكي از آَشنايانش در شوشتر بسپارد تا جانش را نجات بدهد. اما حالا به گفته علي يوسفي، تابستان نيامده، پدر پرستو بيمار شده و يك هفتهاي است كه در بيمارستان شوشتر بستري است. علي يوسفي ميگويد: «از وقتي آب روستا را قطع كردند، اهالي مجبور به خوردن آب سد شدند و همين مسئله به بيماريهاي گوارشي و رودهاي در بين مردم روستا منجر شده است.»
پيش از اين حمیدرضا خدابخشی، دبیر انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان در گفتوگو با تهران امروز از حل شدن نفت در آب پشت سد گتوند خبر داده بود؛ مسئلهاي كه توسط وزارت نيرو هم تاكيد شد. اما نكتهاي در اين ميان وجود دارد كه مسئولان امر به آن بيتوجه هستند.
آزمايشهاي رسمي نشان ميدهد كه نفت حاوي ۱۰۰ نوع سرطان است. روستاهاي پشت سد گتوند كه امروز به گفته يوسفي نه راه پس دارند نه راه پيش مجبور هستند كه از اين آب به عنوان آب شرب استفاده كنند. يوسفي ميپرسد كه آيا چنين رفتاري با روستائياني كه دستشان به هيچجا بند نيست، خدا پسندانه است؟
ارسال نظر