پلان B آمریکا برای ایران
باراک اوباما، رئيس جمهور آمريکا بارها اعلام کرده که سياست وي بازداشتن ايران از توليد سلاح هسته اي است.
در بخشهاي کليدي اين گزارش آمده است که استفاده از زور در صورت شکست ديپلماسي ميتواند به نوبه خود افزايش انگيزه ايران براي توليد سلاح هسته اي را به همراه داشته باشد. تصميمي که جامعه اطلاعاتي آمريکا ميگويند هنوز از سوي رهبران ايران اتخاذ نشده است.
کولين کال،مقام سابق وزارت دفاع آمريکا در گفت و گو با المانيتور در اين زمينه اظهار داشت: حتي يک حمله نظامي موثر نيز نميتواند براي هميشه بر برنامههاي هسته اي ايران مهر پايان بزند. به گفته وي،گزينه نظامي ميتواند براي آينده نزديک برنامههاي هسته اي تسليحاتي ايران را به تعويق بياندازد، اما به طور حتم انگيزه تهران براي دستيابي به سلاح هسته اي براي مقابله با حملههاي آتي را تقويت ميکند.
اين در حالي است که ايران ميتواند با خروج از پيمان منع اشاعه هسته اي و کاهش همکاريهاي خود با آژانس بينالمللي انرژي اتمي به چنين حمله اي واکنش نشان دهد. به اين ترتيب با اخراج احتمالي بازرسان از ايران، توانايي جامعه بينالمللي براي نظارت بر پيشرفت برنامههاي هسته اي جمهوري اسلامي، بسيار محدود ميشود.به همين دليل، کال ميگويد تنها زماني بايد از گزينه نظامي استفاده کرد که ديگر گزينهها براي متوقف کردن اهداف هسته اي ايران به شکست انجاميده باشد و شواهد معتبري دال بر حرکت جمهوري اسلامي به سوي توليد بمب هسته اي وجود داشته باشد.
همچنين آمريکا و متحدانش بايد تمامي راهها براي دستيابي به راه حل ديپلماتيک را آزموده باشند.با اين حال اعلام طرحي که به پلان B، معروف است، بدون ريسک سياسي نخواهد بود. هرچند که ريسکهاي استراتژيک در مقايسه با طرح حمله، پايين تر خواهد بود. به گفته کال، در صورتي که دولت بخواهد از پلان B، در صورت شکست طرح بازدارندگي استفاده کند، شايد اين تصور غلط ايجاد شود که کاخ سفيد به طور محرمانه برنامه هسته اي تسليحاتي ايران را پذيرفته است.
به طور همزمان، شکست در استراتژي بازدارندگي ايران ميتواند بد باشد اما آماده به نظر رسيدن براي پذيرش ايران هسته اي بسيار بدتر خواهد بود. اما در نهايت آنچه اهميت دارد اين است که آمريکا براي آنچه ميخواهد اتفاق بيافتد برنامه ريزي کند، نه حاشيههايي که ممکن است ايجاد شود.کال در ادامه اظهار داشت: ظهور ايران هسته اي به بي ثباتي بيشتر منطقه ميانجامد که هم اکنون نيز آتش در آن زبانه ميکشد. از سوي ديگر ريسک به راه افتادن چرخه هسته اي در خاورميانه نيز از ديگر پيامدهاي ايران هسته اي است.
اما يک استراتژي مهار کننده ميتواند بسياري از اين خطرها را مديريت کرده و حتي آنها را از بين برد. البته اين استراتژي بسيار پيچيده و پرهزينه خواهد بود. همچنين پيامدهاي نشاي از ريسک اندک شکست استراتژي مهار کننده نيز بسيار وخيم است.علاوه بر اين، کال بر اين باور است که دنبال کردن استراتژي مهار کننده، ايالات متحده را ناگزير ميکند تعهدات امنيتي به متحدان در خاورميانه را دو برابر کند. به اين ترتيب برقراري توازن مجدد در سياست خارجي آمريکا در قبال آسيا دشوار تر خواهد شد.
از سوي ديگر تقويت روابط آمريکا با برخي کشورهاي منطقه که سطح دمکراسي در آنها پايين است، واکنش واشينگتن به بهار عربي را پيچيده تر خواهد کرد. استراتژي مهار کننده همچنين نقش تسليحات و بازدارندگي هسته اي در استراتژي امنيت ملي آمريکا را پررنگ تر ميکند و اين در شرايطي است که اواباما اميدوار است در جهت مخالفي حرکت کند.
بنابر همه اين دلايل، تعهد به استفاده از تمامي ابزارها شامل گزينه نظامي براي بازداشتن ايران از ورود به باشگاه هسته اي، سياست صحيحي است. اما در صورت شکست بازدارندگي، بايد طرحي براي مهار ايران وجود داشته باشد و کسي نبايد اين مساله را با دنبال کردن استراتژي مهار کننده در شرايطي که امکان پرهيز از آن وجود دارد، اشتباه بگيرد.
نظر کاربران
مرگ بر آمریکا