۵۱۷۵۵۲
۱ نظر
۵۰۰۴
۱ نظر
۵۰۰۴
پ

فرمان‌آرا: کیهان از قدیم به من ناسزا می‌گوید!

در اولین روز از جشنواره جهانی فجر، بهمن فرمان‌آرا برای اولین‌بار برگزاری یک جلسه آموزشی را در دارالفنون به عهده گرفت. این کارگردان پس از نمایش بخش‌هایی از فیلم‌هایش درباره مسائل مختلف کارگردانی صحبت کرد

وب سایت آی سینما: در اولین روز از جشنواره جهانی فجر، بهمن فرمان‌آرا برای اولین‌بار برگزاری یک جلسه آموزشی را در دارالفنون به عهده گرفت. این کارگردان پس از نمایش بخش‌هایی از فیلم‌هایش درباره مسائل مختلف کارگردانی صحبت کرد. او درباره اقتباس در سینما و استفاده از نابازیگر توضیحات جالبی داد که با خاطراتی از عباس کیارستمی نیز همراه بود. او همچنین خاطره‌ای از همکاری نافرجام با بهرام بیضایی تعریف کرد.

بهمن فرمان‌آرا که فیلم «دلم می‌خواد» ساخته سال ۹۳ از او برای اولین‌بار در جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش گذاشته شده است، در ابتدا با توضیح این‌که تجربه تحصیل و کار در خارج از ایران را دارد به همکاری با فیلمسازانی چون مارتین اسکورسیزی و الیور استون اشاره کرد و گفت: «با این‌حال نمی‌خواهم از ایران بروم. چون حرفم در واقع با ملت ایران است، اگر برای مثال یک منتقد فرانسوی هم فیلم من را دوست داشته باشد لذت آن برایم مثل خامه روی کیک است وگرنه خیلی به دنبال چنین چیزی نیستم. می‌خواهم با ملت خودم حرف بزنم.»
فرمان‌آرا: کیهان از قدیم به من ناسزا می‌گوید!

از نظر او فراگرفتن فن کارگردانی و مسائل مربوط به آن در واقع کار چندان سختی نیست، مهم تجربه است که قابل انتقال نیست. او پس از این صحبت‌ها بخش‌هایی از فیلم‌هایش از «شازده احتجاب» تا «خانه‌ای روی آب» و «خاک آشنا» و... را برای هنرجویان به نمایش گذاشت.

او باز هم به تجربیات مختلف از جمله خواندن بازیگری در جنوب کالیفرنیا و فارغ‌التحصیل شدن با جرج لوکاس و همین‌طور راه‌اندازی جشنواره‌ای در ونکوور اشاره کرد و در ادامه گفت: «من ۴۵ سال است که کار می‌کنم و در این مدت ۹ فیلم ساخته‌ام و دوره‌ای هم مدیریت قبول کردم. البته فیلم‌هایی ساخته‌ام که دلم می‌خواسته و موضوع آن‌ها برایم مهم بوده است و آنقدر انرژی داشته‌ام که تهیه‌کنندگی چند فیلم دیگر را نیز بر عهده بگیرم. اصلا آشنایی من با عباس کیارستمی به همین دلیل اتفاق افتاد من فیلم اول او یعنی «گزارش» را تهیه کردم.»

او در ادامه به خاطره‌ای کیارستمی برای ساخت یکی از فیلم‌هایش اشاره کرد که محمود کلاری فیلم‌بردار معروف سینما ایران آن‌را این‌طور نقل کرده بود: «آقای کلاری تعریف می‌کرد که برای فیلم «باد ما را با خود خواهد برد» ما نزدیک به ۱۰-۱۵ روز سوار می‌شدیم و راه می‌افتادیم در جاده‌ بی‌نام و نشانی و کیارستمی به هرکس که می‌رسید می‌پرسید شما این‌جا نقشه و علامتی ندارید چطور راهتان را پیدا می‌کنید؟ هرکس جوابی می‌داد که به نظر آن‌چیزی که او می‌خواست نبود. تا این‌که به پسربچه‌ای ۱۳ ساله می‌رسند که می‌گوید ما اصلا جایی نمی‌رویم که بخواهیم راهمان را پیدا کنیم و کیارستمی به کلاری گفته بود این حرف را گرفتی؟ می‌خواهم بگویم او برای کارش وقت می‌گذاشت و فرم کار کردنش هم جوری بود که زیاد تمرین می‌کرد و فیلمی که زیاد تمرین شده باشد مثل مستند از کار در می‌آید. مثلا همه دیالوگ‌ها را خودش می‌گفت و بازیگر افغان تکرار می‌کرد و بعد صدای خودش را حذف می‌کرد. با نابازیگر کار می‌کرد و می‌توانست از آن‌ها بازی بگیرد. بعدها از بازیگران حرفه‌ای نیز در آثارش استفاده کرد.»

او درباره برخورد کیارستمی با نابازیگران توضیحاتش را این‌طور ادامه داد:‌ «یادم می‌آید برای فیلم «خانه دوست کجاست» یک ساک پر از پول را با خود سر صحنه می‌برد. به او گفتم این برای چیست که گفت بازیگران من مثل کارگران ساختمانی برخورد می‌کنند اگر عصر بعد از حضور در فیلم پولشان را ندهم ممکن است فردا نیایند. گفتم من اگر جای تو بودم سکته می‌کرد و او هم جواب داد من هم اگر جای تو بودم و می‌دانستم قرار است در آخرین صحنه دقیقا چه اتفاقی بیافتد و همه چیز این‌قدر روی برنامه بود حتما سکته می‌کردم. یادم می‌آید گاهی به من می‌گفت این سکانس از فیلمت را می‌دهی من با آن یک فیلم بسازم؟ در واقع انگار من برگ بودم و او ریشه. من تحصیل کرده سینما در خارج از ایران بودم و انضباط در آن فضا اولین چیزی است که می‌آموزیم. به هر حال وقتی فیلمی در یک روز در ۱۴۰۰ سینمای جهان نمایش داده می‌شود نمی‌توان بهانه‌های معمول در این‌جا را آورد.»

فرمان‌آرا همچنین در پاسخ به این سوال که موقع کارگردانی چطور بازیگران و البته فیلم‌بردار را هدایت می‌کند نیز این‌طور توضیح داد:‌ «وقتی من با فیلم‌برداری کار می‌کنم از ابتدا با او صحبت می‌کنم و درباره قابلیت‌ها و نگاه‌مان، چهره‌ها و رنگ فیلم صحبت می‌کنیم. مثلا برای «خانه‌ای روی آب» از محمود کلاری خواسته بودم رنگ فیلم به سمت طیف آبی نزدیک شود تا فضای فیلم آن طور که باید از کار دربیاید. البته سر کارگردانی من بیشتر مراقب بازیگران هستم چون صحبت‌هایم را از قبل با فیلم‌بردار کرده‌ام. ما یک گروه هستیم و برای یک هدف کار می‌کنیم. دستیارها به راحتی می‌توانند نظر بدهند. وودی آلن حرف جالبی می‌زند و می‌گوید هرچیز جالب و جدیدی در تاریخ سینما را که دیدید، بدزدید چون به هر حال آن نگاه شما به زندگی و مرگ و... خواهد بود.»

او در ادامه با اشاره به این‌که فیلم «سایه‌های بلند باد» با بودجه یک میلیون و ششصد میلیون تومانی و «شازده احتجاب» با ۷۲۰ هزار تومان ساخته شده بود منابع مالی را تاثیرگذار در ساخت فیلم دانست.

از نظر فرمان‌آرا کارگردان باید از دیگر مسائل مربوط به فیلم سررشته داشته باشد و فیلمبرداری و تدوین و ... بداند تا مثل یک رهبر ارکستر گروه را هدایت کند، او در ادامه گفت: «در حال حاضر این‌که چیزی را نشان ندهید از این‌که آن‌را نشان دهید سخت‌تر شده است، مشکل این است که ما همه‌چیز را نشان می‌دهیم و جایی برای تخیل مخاطب باقی نمی‌گذاریم. یک دوره‌ای فیلم موزیکال ساخته می‌شد ولی الان آنقدر ساخته نمی‌شود که فیلم بدی مثل «لالا لند» توجه همه را جلب می‌کند.»

او در ادامه به شوخی به این موضوع اشاره کرد که همه او را به هیچکاک تشبیه می‌کنند که در واقع هیچ‌چیز جز فیزیکش به هیچکاک شباهت ندارد. فرمان‌آرا در ادامه به فیلم «عشق» ساخته مایکل هانکه نیز اشاره کرد و گفت: «بدون رودربایستی من با این فیلم گریه کردم چون حرف آن‌را به خوبی می‌فهمم. الان ۴۹ سال است که با همسرم زندگی می‌کنم و می‌دانم که می‌شود به ریتم نفس کسی عادت کرد. او در این‌فیلم درباره از دست دادن عشق صحبت می‌کرد.»

سازنده فیلم «بوی کافور، عطر یاس» همچنین در پاسخ به سوالی درباره اقتباس فیلم‌نامه از آثار ادبی نیز گفت: «این را در پرانتز بگویم که بعد از موج نوی فرانسه که کارگردان‌ها هم خودشان می‌نوشتند و هم کارگردانی می‌کردند این موضوع به غلط جا افتاد. طوری شده که حتی کسی که نمی‌تواند درباره موضوع «علم بهتر است یا ثروت» انشا بنویسد قصه‌ای را می‌نویسد و نام خودش را می‌گذارد مولف بدون این‌که بگوید آن‌را از کجا اقتباس کرده است. تالیف با این کار فرق می‌کند. برای ساختن فیلم «شازده احتجاب» من هوشنگ گلشیری را هم نمی‌شناختم اما می‌دانستم که در اصفهان است و از طریق مردم این شهر می‌توان او را پیدا کرد. طی ۵ ساعت او را پیدا کردم و درباره فیلم با او حرف زدم. اثر ادبی برای یک مخاطب نوشته می‌شود و خیلی چیزها به تخیل شما بستگی دارد اما در سینما مسئله متفاوت است و بنابراین شما نمی‌توانید همه آن قانون‌ها را در آن به کار ببرید این‌جا اثر باید برای تعداد زیادی از مخاطبان ساخته شود.» به گفته او جد و پدرجد در این داستان در پدربزرگ به تصویر کشیده شده بود و داستان عمه‌ها نیز در نسخه سینمایی فیلم جایی نداشت که درباره همه این اتفاقات با گلشیری صحبت شده بود.

آن‌طور که او توضیح می‌دهد کارگردان باید به قصه نگاه کند و ببیند چه چیزی می‌خواهد تولید کند بخش‌هایی را حذف و حتی دیالوگ‌هایی اضافه کند. او همچنین به فیلم «سایه‌های بلند باد» نیز اشاره کرد که بر اساس داستان چهار صفحه‌ای از گلشیری ساخته شده و طی زمان دوساله‌ای به فیلم‌نامه تبدیل شده است. او در ادامه گفت: «البته نویسنده‌ها فکر می‌کند هر ویرگول و نقطه‌ای هم که نوشته‌اند باید در فیلم باشد، در حالی که این اصلا یک مدیوم دیگر است. مثلا مسعود کیمیایی فیلم «خاک» را بر اساس نوشته‌ای از محمود دولت‌آبادی که یکی از بهترین نویسنده‌هاست ساخته و الان چهل سال است که این دعوا ادامه دارد. آن‌ها نگاه مختلفی دارند و همچنان دولت‌آبادی می‌گوید داستان مرا خراب کرده‌ای و... اما در واقع خط داستانی مهم است.»

او در ادامه در پاسخ به سوالات مختلف توضیحاتی درباره دکوپاژ در آثارش و استفاده از عوامل حرفه‌ای در فیلم‌هایش داد. او با اشاره به این‌که در فیلم‌هایش از بازیگران تئاتر استفاده می‌کند اما ممکن است نابازیگران فیلمی را محشر بازی کنند یا نتوانند چیزی را که می‌خواهید از کار دربیاورند به فیلم «کپی برابر اصل» ساخته عباس کیارستمی اشاره کرد و گفت: «کیارستمی در این فیلم نقش آن رهبر اپرا را قرار بود به جرمی آیرنز بدهد اما در نهایت یک نابازیگر را انتخاب کرد که او در مقابل ژولیت بینوش در صحنه‌هایی کم می‌آورد. اما اگر آیرنز این فیلم را بازی کرده بود می‌توانست چیزهایی هم به این صحنه‌ها اضافه کند.» البته او در ادامه توضیح داد که ثابت شده کارگردانی و داستان در فروش فیلم تاثیر دارد وگرنه فیلم تنها به خاطر بازیگران آن نمی‌تواند به فروش خوبی دست پیدا کند.

او همچنین به هفت‌خان رستمی که باید برای ساخت فیلم در ایران گذرانده شود نیز اشاره کرد و از فیلم «دلم می‌خواد» ساخته سال ۹۳ مثال آورد که به تازگی در این جشنواره پس از سه سال به نمایش گذاشته شده است. او همچنین «بوی کافور، عطر یاس» را فیلمی دانست که پس از ۱۰ سال یازدهمین فیلم‌نامه‌ای بوده است که توسط سیف‌الله داد به آن مجوز ساخت داده شده است. از نظر او برای حضور در سینما نمی‌توان ضعیف بود.

او در ادامه بازهم به مسائل مختلفی درباره تولید فیلم‌هایش پرداخت و اصولا نقش تهیه‌کننده را در ساخت فیلم‌هایش تاثیرگذار ندانست چرا که فیلم باید متعلق به او باشد. البته او بسیاری از تهیه‌کنندگان را فقط تزریق‌کننده پول دانست و درباره حضور خودش به عنوان تهیه‌کننده نیز گفت: «سر فیلمی با بهرام بیضایی بودیم که قرار بود نوشته‌ای به نام «لیلا فرزند ادریس» را کار کند. داستان آن درباره دختر هجده ساله‌ای بود که شناسنامه‌اش را گم می‌کند. او به دنبال بازیگر می‌گشت یک روز رفت و پروانه معصومی ۳۵ ساله را برای این نقش آورد. گفتم این یک دختر ۱۸ ساله نیست و نظر من با او یکی نبود و پروژه را تعطیل کردم. کیهان همان‌موقع به من کلی ناسزا گفت، حالا هم البته می‌گوید.»
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    استاد کیهان رو همه میشناسن شما ناراحت نباش

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج