پیامی که پلیس را به دزد حرفه ای رساند!
دزد حرفهای که پس ازدستبرد به خودروی مهندس جوان وسرقت لوازم گرانبها، تصمیم به اخاذی داشت، با ردیابی تلفن همراه دختر موردعلاقهاش در قرارملاقات صوری به دام افتاد.
روزنامه ایران: دزد حرفهای که پس ازدستبرد به خودروی مهندس جوان وسرقت لوازم گرانبها، تصمیم به اخاذی داشت، با ردیابی تلفن همراه دختر موردعلاقهاش در قرارملاقات صوری به دام افتاد.
این سارق ۳۵ ساله که اغلب سالهای جوانیاش را پشت میلههای زندان گذرانده، گرفتار اعتیاد شدید است و تخصص اصلیاش هم در سرقت لوازم داخل خودرو است. در چشم برهم زدنی در خودروها- به طورعمده پژو وپراید - را باز کرده و لوازم داخلشان را به سرقت میبرد.
متهم ۳۵ ساله که چند روز قبل به اتهام سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت شده بود، با انتقال به دادسرای ویژه سرقت در مقابل «سید امین میروکیلی» دادیار شعبه چهارم به حدود ۲۰۰ فقره سرقت لوازم داخل خودرو طی مدت چند ماه پس ازآخرین آزادیاش اعتراف کرد.
متهم پس ازپایان جلسه بازجویی در گفتوگو با خبرنگار «ایران» از سرقتها و نحوه دستگیریاش گفت.
در ادامه این گفتگو را می خوانید:
حسابش از دستم در رفته. چون که چند ماهی سرقت میکنم و دستگیر میشوم و بعد از گذراندن دوران محکومیت و آزادی، دوباره میروم سراغ سرقت.
همه مشکلاتم به خاطراعتیاد لعنتی است. هر بار که خواستم دور سرقت را خط بکشم؛ به خاطر تأمین هزینه مواد مخدر چارهای نداشتم جزاینکه بروم سراغ سرقت و...
به طورکل در کار سرقت لوازم داخل خودرو هستم و این دفعه هم مثل همیشه به همین خاطر بازداشت شدم.البته این دفعه دستگیریام با دفعههای قبل فرق داشت.
این بار کنجکاویام باعث شد به دام بیفتم. دفعات قبل تخلف میکردم و پلیس ردم را میزد و دستگیر میشدم. البته این بار هم ردم زده شده بود اما کنجکاوی کار دستم داد و به دام افتادم.
چند شب قبل ازدستگیری چشمم به پژویی افتاد و پس از باز کردن در ماشین، وسایل داخلش را برداشتم. در میان وسایل یک لپ تاپ بود.وقتی روشنش کردم دیدم رمز دارد و هر چه سعی کردم که وارد سیستم بشوم، نشد. از لابه لای کاغذهای داخل کیف، شماره تلفن صاحب ماشین را پیدا کردم. از تلفن همراه دخترمورد علاقهام به او پیامک دادم که رمز لپ تاپ را بفرستد و در ازایش همه مدارک را به اوبرگردانم.
مهندس جوان هم پیام داد که داخل لپ تاپش پر از نقشه وبرنامههای کاری است و حاضر است برای پس گرفتن لپ تاپ پول خوبی بدهد. اما من رمز لپ تاپ را میخواستم تا با به دست آوردن عکسها و تصاویر شخصی صاحبش مبالغ قابل توجهی اخاذی کنم. اما پیشنهاد مهندس جوان مرا وسوسه کرد. همانطور که مالباخته سعی داشت رضایت مرا برای دادن پول و گرفتن وسایل سرقتیاش جلب کند، با پلیس هم تماس گرفته و موضوع را گفته بود.آنها هم مرا در قرار صوری با دخترمورد علاقهام دستگیرکردند.
نه، با او سه ماه قبل در یک گروه تلگرامی آشنا شده و گفته بودم دریک شرکت کار میکنم آن هم شیفت شب. اما نمیدانست شیفت شب من دزدی لوازم داخل خودرو درخیابان هاست.
فکر میکنم ۲۰۰ تا.البته آمارش ازدستم در رفته است.
خیلی زیاد. چون که هم جوانیام پشت میلههای زندان گذشته.هم اینکه خانوادهام مرا سال هاست که نمیخواهند. دختر مورد علاقهام که قرار بود با هم ازدواج کنیم با این اتفاق از من برای همیشه بریده ومن ماندهام با یک دنیا غم وحسرت وپشیمانی.
نظر کاربران
اقدامات در کشور ما مکانیکی صرف است،
دزد دزدی میکند ،حبسش را میکشد، آزاد میشود و دوباره آنقدر دزدی میکند تا دستگیر شود و حتی اگر بخواهد از این چرخه هم خارج شود نمی تواند.
تا زمانی که لااقل ۲سال مجرمی که آزاد شده است تحت حمایت نباشد هم از لحاظ شغل و معیشت و هم اینکه به اعتیاد و جرائم برنگردد همین آش است و همین کاسه.
بزرگترین اساتید اخلاق و حقوق را معتاد کنید و در یک جزیره بی آب و غذا رها کنید بعد یک هفته همدیگر را می خورند.
تقصیر دادگاهه که دستتو قطع نمیکنند تا درس بشه برای دیگران