عبدالله ناصری:
صدا و سیما اصلاح نمی شود
نوع رویکرد صدا و سیمای علی لاریجانی در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری را باید نقطه شروع رفتارهای جناحی این دستگاه ملی دانست.
عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان که در سال های ابتدایی دهه شصت سابقه فعالیت در صدا و سیما و در دوران اصلاحات سابقه مدیریت بر خبرگزاری جمهوری اسلامی را دارد، درباره رویکرد انتخاباتی صدا و سیما به پرسش های ما پاسخ می گوید:
بعد از دوم خرداد و پیروزی خیره کننده سید محمد خاتمی، بسیاری از تحلیل گران این ذهنیت را داشتند که حمایت های همه جانبه و یک طرفه صدا و سیما از ناطق نوری اثر معکوس داشت و حتی یکی از دلایل اصلی شکست وی از رقیب بود.
اتفاقی که در سال 76 افتاد طوری بود که حتی بتوان این طور گفت که صدا و سیمای لاریجانی سهم قابل توجهی در پیروزی آقای خاتمی در دوم خرداد 76 داشت. به این دلیل که تلویزیون آن روزها از آقای ناطق نوری که اصلی ترین رقیب فرد برنده بود، بسیار بسیار روشن، شفاف، آشکار و عیان حمایت می کرد و ابایی هم نداشت که جامعه چه نوع قضاوتی خواهدداشت.
من معتقدم آقای لاریجانی اگر با رویکردی که امروز در مجلس دهم ریاست می کند در جریان انتخابات دولت هفتم هم عمل می کرد، به احتمال زیاد نتیجه آن انتخابات تغییر می یافت. به هر حال جامعه داخل و خارج از کشور فهمیده بودند که صدا و سیما با تمام توان خود آمده است و مانند شورای نگهبان در مقابل این جناح قرار گرفته و طبیعی بود که با رای به خاتمی درصدد مقابله با جریانی تلاش کنند که اسمش را تمامیت خواهی می گذارند.
تاکید می کنم که در پیروزی آقای خاتمی، صدا و سیما بسیار بسیار مهم بود. اگر آرشیوهای سال 76 صدا و سیما را مشاهده کنید، مشاهده می شود که چطور آشکار و عیان از رقیب اصلاحات،حمایت و تمام کشور را برای او بسیج کرده بود. این چیزی بود که به لحاظ حرفه ای، جامعه پس زد. بسیاری از کارشناسان حوزه رسانه، همان موقع به صدا و سیما می گفتند که این دقیقا ضدتبلیغ برای نامزد مورد نظر شماست که در عمل هم همین شد.
ظاهرا شخص ناطق هم در همین رابطه به علی لاریجانی اعتراض کرده و تلویزیون را در شکستی که خورده بود، سهیم دانسته بود.
بله، بعد از انتخابات، همین انتقاد و اعتراض را شخص آقای ناطق نوری به آقای لاریجانی کرده بود. البته کارهایی انجام شده است تا مثلا عدالت رعایت شود و طبق شورایی که در انتخابات ریاست جمهوری تشکیل می شود، وقت به صورت مساوی در شبکه های مختلف برای کاندیداها تقسیم می شود و در اختیار نامزدهای ریاست قوه مجریه می گذارد و تاکنون هم این روال انجام و شکل آن البته در ظاهر رعایت شده است.
مشکل چیست که با وجود انتقادها و حتی اعتراض ها چاره اندیشی نمی شود؟
نکته تاسف آور و البته نگران کننده چیزی نیست، جز این که صدا و سیما در دو دهه اخیر به یکی از دو جناح سیاسی کشور تعلق خاطر شدیدی پیدا کرده و جالب است که به طور شگفت انگیزی سعی هم نمی کند که جانبداری اش را اقلا کتمان کند که این با روح کلی رسانه در تضاد کامل است.
در سال ۸۶ و در روزهای انتخابات مجلس هشتم، جمعی سه نفره از ستاد اصلاح طلبان با رییس وقت صدا و سیما دیدار داشتیم، این نکته را به ایشان اشاره کردیم که خارج از برنامه های سیاسی، جهت گیری ها در برنامه های علمی به گونه ای هستند که کاملا هم سویی و هم جهتی خودتان را با یک جریان خاص نشان می دهید. مثلا از چهره هایی چون بیطرف یا اردکانیان که جزو صاحب نظران با تجربه فن آوری و با وجهه دانشگاه هستند، در تلویزیون استفاده نمی شود.
همچنین در حوزه محیط زیست، خانم ابتکار از تحلیل و گزارش در صدا و سیما محروم می شود، که دلیلش فقط این است که در پیشانی ایشان، اصلاح طلبی نوشته شده است. همچنین به کرات مشاهده شده در برنامه ای که هیچ ارتباطی با انتخابات ندارد، چهره ای را که وابسته به جریان خاص می باشد، می آورند و در مورد مسائل غیرانتخاباتی و غیرسیاسی صحبت می کنند.
چطور می شود که دستگاه حاکمیتی تا به این حد خود را در اختیار یکی از جریان های سیاسی بگذارد؟
متاسفانه این اتفاق، اتفاقی است که افتاده تا اذهان عمومی را به این نتیجه نگران کننده برساند که لایه هایی از نظام در اقدامی که صراحتا با قانون تناقض دارد، وارد مناسبات سیاسی و جناحی شدند، آن هم در شرایطی که از بودجه بیت المال ارتزاق می کنند. این یک خطای واقعی است که باید به آن توجه کرد. درواقع اگر رسانه واقعا بخواهد منطقی عمل بکند، هیچ نوع دیدگاهی را نباید القا نماید. حتی مجریان آن باید عملا صاحب نظر در امر انتخابات باشند و افکار عمومی جامعه کاملا حکم کنند که این ها هیچ نوع گرایش خاص سیاسی به نامزد خاصی ندارند.
این در حالی است که در مناظره های سال 88 مشاهده شد که یکی از مدیران ارشد تلویزیون که مدیر یکی از شبکه ها بود، به عنوان اداره کننده مناظرات انتخاب شد. وقتی همه مدیران ارشد صدا و سیما متعلق به یک جریان خاص سیاسی هستند، هر نوجوانی هم می تواند به خوبی تشخیص بدهد که این چه معنایی دارد. در صورتی که بسیاری از چهره های دانشگاهی نخبه و غیردانشگاهی به خوبی می توانستند آن مناظره ها را عادلانه مدیریت نمایند.
در آن روزها مشاهده شد، در بحث هایی که آقای احمدی نژاد به ناحق در مورد آقای موسوی مطرح می کرد، آقای مجری به مصداق صمٌ بُکم نشسته بود و هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نمی داد و فقط به عنوان یک داور وقت گیر شده بود تا وقت را به طور مساوی تقسیم کند.
تلویزیون در سال های اول پس از پیروزی انقلاب هم چنین وضعیتی را داشت؟
اصلا. این روند نه تنها در سال های اول، بله در طول دهه اول انقلاب نبود. اگر مردم به خاطر داشته باشند، در همان سال های ابتدایی انقلاب، چهره ها با سلیقه و نظرهای مخالف می نشستند و در فضایی کاملا منصفانه و برابر، گفت و گو می کردند. حتی جریان هایی که بعدا اسلحه به دست گرفتند و با جمهوری اسلامی، مبارزه مسلحانه کردند هم قبل از آن می نشستند و مناظره می کردند. همچنین مرحوم بهشتی، دکتر سروش، مصباح یزدی و سایرین در مناظره ها، مسائل و دیدگاه های خودشان را مطرح می کردند.
در آن زمان تلویزیون، تلویزیونی بود که مورد پسند افکار عمومی بود و اگر آن روند در تمام عرصه ها ادامه پیدا می کرد، این جعبه و سازمان پرهزینه، بخش اعظمی از مخاطبان خود را از دست نمی داد. جالب است که با وجود چنین علمکردی، در سال 96 بودجه سازمان صدا و سیما دو برابر شده و مبلغی بالغ بر سه هزار میلیارد تومان برای آن تعیین شده است، یعنی از هزار و پانصد میلیارد تومان بیشتر از سالی که در حالی سپری کردنش هستیم.
سه هزار میلیارد تومان؟
بله، هر سال از بودجه جاری کشور، ۶.۷ درصد، به سازمان صدا و سیما تعلق پیدا می کند. این یعنی یک بودجه! دقیقا به دلیل همین ریخت و پاش هاست که همه نسبت به خروجی این سازمان عریض و طویل حساسیت به خرج می دهند. در حالی پول به این هنگفتی در تلویزیون خرج می شود که مخاطبانش روز به روز بیشتر ریزش پیدا می کنند و حتی کار به جایی رسیده است که صدا و سیمای کشور حتی به اندازه شبکه های مختلف مجازی هم جدی گرفته نمی شود.
درواقع باید گفت صدا و سیمای پرهزینه در رقابت با شبکه مجازی کم هزینه خلع سلاح شده و هیچ حرفی برای گفتن ندارد. به این ها، این را هم اضافه کنید که منابع مالی اش از بیت المالی است که از جیب مردم پرداخت می شود. یعنی مردم به طور غیرمستقیم خرج سازمانی را می دهند که قبولش ندارند و حاضر نیستند حتی وقت محدودی از شبانه روز خود را صرف آن کنند.
ظاهرا علی عسگری رییس نسبتا جدید صدا و سیما گفته است که سعی می کند تا توقع عموم را برآورده کند.
شک نکنید چنین اتفاقی هرگز نخواهدافتاد. تجربه نشان داده با تغییر مدیریت ها، رویکردهای تلویزیون تغییری به خود نمی بیند و متاسفانه روند غلط همچنان ادامه دارد و خواهدداشت. اصلی ترین فاکتوری که یک رییس سازمان صدا و سیما باید داشته باشد، این است که حتما باید چهره ای فراجناحی باشد. خب! همه ما می دانیم که آقای علی عسگر چه سابقه ای در جریان اصولگرایی دارد و نگاهش چطور نگاهی است و به همین دلیل متاسفانه مجبورم تاکید کنم که ایشان در راستای اصلاح رادیو و تلویزیون هیچ تلاشی نخواهدداشت. این که او در تشییع جناب آقای هاشمی عنوان کرد، ریشه در حس و حال ایشان در حاشیه یک تشییع پرشور داشت.
نکته ای باقی مانده؟
صدا و سیما یک سازمان قدرتمند با مدیریت منسجم نیست، یک جریان ملوک الطوایفی است که هر کسی کار خود را انجام می دهد و حرف خود را می زند و دقیقا به همین دلیل است که برخی مواقع، حتی رییسش هم نمی دادند که چه کارهایی انجام ی شود تصمیم گیری ها چطور صورت می گیرد.
این شرایط ما را به این نتیجه می رساند که صدا و سیمای ایران اصلاح ناشدنی است و فقط ای کاش تدبیری اندیشیده شود تا اقلا در جریان انتخابات، مردم این تصور را پیدا نکنند که جایی که ماهیتی ملی دارد، به سود یکی از طرفین رقابت فعالیت می کند.
نظر کاربران
صداوسیمای میلی نمیخوایم نمیخوایم
بذار تو جال خودش باشه
صدا و سیمای ما ننگ ما ننگ ما
سه هزار میلیارد تومان؟؟؟!!!
من به اندازه سهم خودم راضی نیستم.
من اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم اما از تاریخ شروع این برنامه های "مناظره" تمامی برنامه ها رو نگاه کردم و همشونو سیو کردم.تو این سایت که جزو پربازدید ترین سایت ها تو دنیاست این سوال رو میپرسم:هدف صدا و سیما چیه؟چون از یک ماه مونده به عید هر شبکه ای رو که باز میکنی داره از دولت انتقاد میکنه.
ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما....