فضای عمومی قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ -که تاچند روز پیش آرام و سرد بود- با شروع ثبتنام نامزدها و بازتاب گسترده اخبار آن رو به گرمی گذاشته و نوید انتخاباتی پرشور، جذاب و هیجانانگیز میدهد.
مهدی فضائلی در صبح نو نوشت: فضای عمومی قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ -که تاچند روز پیش آرام و سرد بود- با شروع ثبتنام نامزدها و بازتاب گسترده اخبار آن رو به گرمی گذاشته و نوید انتخاباتی پرشور، جذاب و هیجانانگیز میدهد. البته برخلاف فضای عمومی، جریانهای مختلف سیاسی از مدتها قبل پرحرارت و باانگیزه در حال تدارک مقدمات برای حضور تاثیرگذار در انتخابات بودهاند. در این میان، پا گذاشتن آقای رئیسی به میدان رقابتهای انتخاباتی، از جهاتی تأثیرگذارتر جلوه کرد و مورد توجه بیشتری قرار گرفت تا جاییکه اقدام تاملبرانگیز و دور از انتظار رییسجمهور سابق هم تحتتأثیر و ذیل آن تحلیل شد!
بدون پرداختن به دلایل و چرایی اهمیت و تأثیرگذاری حضور جناب رئیسی، آنچه در این یادداشت میخواهم به آن بپردازم، رویکرد همسو و معنادار برخی جریانهای سیاسی داخلی با جریان رسانهای بیگانه در نحوه برخورد با ورود آقای رئیسی به صحنه رقابتهای انتخاباتی است. در رویکرد مورد اشاره، هر دو مجموعه مذکور ورود آقای رئیسی را موجب دوقطبی شدن انتخابات دانستهاند و با مفروض دانستن آن، مشغول تبیین این دوقطبی و تبعات و پیامدهای آن شدهاند. جهت اصلی این رویکرد از نظر من القای دوقطبی است و نه خبر از آن.
به عبارت دیگر، بهکارگیری واژه دوقطبی نه بیان یک واقعیت بلکه به قصد انشاء و تلاش برای ایجاد و تحقق آن است. صاحبان این رویکرد با القای دوقطبی، سه هدف را دنبال میکنند. نخست اینکه بتوانند طیف یا طیفهای بیانگیزه برای مشارکت در انتخابات را تحریک کنند و به میدان آورند، طیفهایی که امکان جذب رأیشان برای نامزد مطلوب صاحبان ایده دوقطبی فراهمتر است!
هدف دوم از القای دوقطبی شدن انتخابات، بهرهبرداریهای بعدی از این فضاست. بهخصوص از منظر جریان ضد انقلاب و رسانههای بیگانه، دوقطبی نشان دادن انتخابات در کنار معرفی کردن یک قطب بهعنوان حاکمیت و قطب دیگر مخالفان آن، یک اقدام دو سر سود است! چرا که اگر نامزد قطب حاکمیت پیروز شود، فرصتی فراهم خواهند آورد برای طرح چندباره تقلب و زیرسوال بردن سلامت انتخابات و اگر این نامزد شکست بخورد، آن را شکست حاکمیت و پیروزی مخالفان ارزیابی خواهند کرد و سومین هدف از القای دوقطبی شدن انتخابات با ورود آقای رئیسی، به نوعی ناموفق معرفی کردن رهبر انقلاب در پیشگیری از دوقطبی شدن فضا یا دوگانه معرفی کردن رفتار ایشان است. چنین القایی میتوانست مستمسکی برای ورود آقای احمدینژاد به عرصه انتخابات هم بشود که شد!
فهم دقیق هدف سوم، به نهی صریح اما محترمانه آقای احمدینژاد از ورود به رقابتهای انتخاباتی سال جاری برمیگردد. نهیی که به احترام مخاطبش و بهدلیل اینکه «در خانه اگر کس است یک حرف بس است» به زبان توصیه گفته شد! نهیی که چون هیچ نشانه و خبری از تغییر آن نیست همچنان پابرجاست و اگر غیر از این بود، آن هم از بلندگو گفته میشد تا همه آنهایی که آن را شنیدند، این را هم بشنوند!
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در پنجم مهر سال گذشته «یکی» تاکید میکنم «یکی» از دلایل برحذر داشتن آقای احمدینژاد از ورود به انتخابات را پیشگیری از دوقطبی شدن فضای رقابتها و مضر بودن آن برای کشور دانسته بودند. ایشان در اینباره به آقای احمدینژاد چنین فرمودند: «...شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است.»
از آنچه گفتیم روشن میشود که ما دوقطبی شدن انتخابات در پیش به سبب ورود جناب آقای رئیسی را سخنی ناصواب و طراحی شده و غیر واقعی میدانیم؛ چرا؟ در پاسخ به این پرسش لازم است ویژگیهای شرایط دوقطبی را مرور کنیم و تفاوت آن را با رقابت جدی بدانیم. شاید لازم باشد همینجا به این نکته هم اشاره کنم که منظور از دوقطبی در اینجا دو قطبی مذمومی است که همچون گسل و شکافی، جامعه را به دو بخش رودرروی هم تقسیم میکند و نه دوقطبیهای گفتمانی و واقعی.
شاید بتوان گفت مهمترین ویژگی حالت دوقطبی مذموم مورد نظر «شیفتگی» بخش قابل توجهی از جامعه به یک نفر و «نفرت» آنها از طرف اصلی مقابل اوست. حالتی «دیو و دلبری» که نه میتوان شیفتگان به هر یک از دو طرف را به راحتی متقاعد کرد که دست از فرد مورد علاقه بردارند و نه متنفرها را از تنفرشان!
البته در شرایط انتخابات، الزاماً همه رأیدهندگان به یکی از این دونفر جزو گروه شیفتگان یا متنفرها نیستند ولی همانطور که گذشت باید بخش قابل توجهی از جامعه به چنین شرایطی رسیده باشند.
ویژگی مهم و مؤثر دیگر در شکلگیری دوقطبی، به افراد رأس دو قطب بر میگردد؛ هم از حیث ظرفیت جذب و هم از نظر توان تولید نفرت! در شرایط کنونی به نظر نمیرسد هیچ یک از نامزدهای اصلی از جمله آقایان رئیسی و روحانی در تدارک تولید نفرت از دیگری باشند.
از نظر جذب و اصطلاحاً کاریزماتیک بودن نیز آقای روحانی بهعنوان رأس یک قطب نشان داده فاقد چنین توانی است و حتی حامیانش نسبت به وی شیفتگی ندارند؛ آقای رئیسی هم از این حیث تاکنون ناشناخته است.
با توجه به آنچه گذشت، در طول همه دوران بعد از انقلاب تنها میتوان دو مقطع را نام برد که چنین دوقطبی در جامعه ایران شکل گرفته؛ نخست ابتدای دهه 60 و دوقطبی شهید مظلوم بهشتی-بنی صدر و دوم، سال ۸۸ دوقطبی احمدی نژاد-موسوی. در این دو مقطع، نه فقط فعالان سیاسی بلکه اکثر قریب به اتفاق خانوادهها در درونشان شاهد نزاع و مشاجره و تقابل بودند و کم نبودند دوستان قدیمی که کارشان به جدایی کشید!
بر این اساس حتی رقابت انتخاباتی سال ۷۶ بین آقایان خاتمی و ناطق نوری را که از پرشورترین و جدیترین رقابتها بود و یکی از بالاترین مشارکتها را رقم زد، نمیتوان دوقطبی دانست! لذا انتخابات سال ۹۶ نیز در صورت عدم حضور احمدینژاد، انتخاباتی پرشور و رقابتی کامل خواهد شد اما دوقطبی نه! و آنانی که با اهداف پیش گفته در صدد القای کاذب دوقطبی بهدلیل حضور آقای رئیسی هستند برای نیل به اهداف خود بهتر است توجیهات دیگری بتراشند.
انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ در صورت دست برداشتن عدهای از شیطنت و فتنهانگیزی، نه تلاش برای تنفر از یک فرد یا یک جریان و دلباخته شدن به فرد یا جریان دیگر و نه نبرد و نزاع درون و بیرون نظام بلکه رقابت بر سر کارآمدی و برونرفت از مشکلات یا کاهش آنها خواهد بود. انتخابات درپیش، رقابت جدی و نه درگیری بین باورمندی به ظرفیتها و توان داخلی با جستوجوی کلید مشکلات در دست بیگانگان است. انتخابات اردیبهشت سال جاری از جذابترین انتخاباتها و جلوه دیگری از مردمسالاری دینی خواهد شد که به برکت انقلاب اسلامی حاصل شده است؛ انشاءالله.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر