همه با همه توان آمدند. از هر جناح و جهانبيني سياسياي اعم از اعتدال گرا، اصلاحطلب، اصولگرا و... حالا در انتخابات رياستجمهوري كانديدا دارد. همين باعث شده تا دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري بيش از ديگرسلف و خلف خود به نخستين دوره انتخابات رياستجمهوري شباهت پيدا كند.
مجتبي حسيني در اعتماد نوشت: همه با همه توان آمدند. از هر جناح و جهانبيني سياسياي اعم از اعتدال گرا، اصلاحطلب، اصولگرا و... حالا در انتخابات رياستجمهوري كانديدا دارد. همين باعث شده تا دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري بيش از ديگرسلف و خلف خود به نخستين دوره انتخابات رياستجمهوري شباهت پيدا كند. انتخاباتي كه همه عقايد سياسي در آن وكيل و وصي داشتند، از ملي مذهبيها تا حزب جمهوري. ثبت نام حسن روحاني، اسحاق جهانگيري، سيد ابراهيم رييسي، محمد باقر قاليباف و محمود احمدينژاد و لشكر كشي اصولگرايان حاكي از آن است كه انتخابات ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٦ براي جناحين سياسي كشور حيثيت و اهميتي مشدد دارد.
اصلاحطلبان نميخواهند پروژه نرماليزاسيونسازي روحاني ابتر بماند و با نگراني از صف بلند و بالاي كانديداهاي اصولگرايان و با موافقت او استراتژي چند لايهاي را براي عبور از بحرانهاي محتمل و گردنه سخت و صعب انتخابات طراحي كردند كه خروجي آن كانديداتوري اسحاق جهانگيري، معاون اول حسن روحاني در انتخابات بود. هرچند مفروضات ديگري از كانديداتوري جهانگيري هم وجود دارد اما بيترديد اصلاحطلبان با رصد واقعبينانه ساحات سياسي كشور و مبتني بر انباشت تجربه راهبرد كانديداي حمايتي را با هماهنگي حسن روحاني اجرا كردند تا روحاني در صحنه انتخابات با يك لشكر كانديداي اصولگرا و پروپاگانداهايشان مواجه نشود. از ديگر سو اصولگرايان با همه طايفههايشان دنبال بازپسگيري كليد كاخ رياستجمهوري و قرار دادن آن در جيب مردي از مردان خود هستند.
هرچند تضاد منافع و تجادل استراتژيك ميان آنها بسيار است اما پياده كردن روحاني از مركب قدرت تنها نقطه اشتراك جريانهاي اعتدال گريزِ اصلاحطلب ستيز است. در ميان دوئل سياسي جناحها نظام هم دنبال برگزاري پر شور انتخابات و انتخاب سياستمداري است كه بر اساس مباني جمهوري اسلامي گام بردارد. مزيد بر اين خواست جناحي، حرف و حديثهاي فرارياستجمهوري است كه نقل و نقل محافل عمومي شده و تشديد كنش سياسي برخي سياستمداران هم موجب افزايش پهناي باند اين دسته از اخبار و تحليلها شده است.
بالا گرفتن تجادل و تنازع ميان كلونيهاي سياست و قدرت در ايران در كنار هياهوي آشكار شبكه محمود احمدينژاد به مثابه جريان سوم سياسي در سياست ابهامات و ايهامات فراواني را آفريده تا جايي كه كمتر كسي ميتواند بگويد انتخابات ٩٦ چه سمت و سويي دارد؟چه كساني ميتوانند از فيلتر نهادهاي نظارتي و به ويژه شوراي نگهبان عبور كنند؟چه مباحث و برنامههايي در جريان مناظرهها مطرح ميشود؟چه كسي ميتواند نظر افكار عمومي را به خود جلب كند؟ اكثريت مردم دوباره به حسن روحاني به عنوان رييسجمهور مستقر اعتماد خواهند كرد يا آنكه اتفاق ديگري رخ ميدهد؟ از حدود ٥١ ميليون نفري كه در انتخابات واجد راي دادن هستند چه تعداد در انتخابات مشاركت خواهند كرد؟ جريانها و گروههاي سياسي تا چه اندازه ميتوانند به اهداف و مقاصد خود دست يابند؟
طرح اين پرسشها و پاسخ به آنها تا حدودي ميتواند محيط جغرافياي بازي بزرگ سياسي سال ٩٦ را مشخص كند. از همين رو وضعيت، موقعيت و خاستگاه سه جريان اصلي انتخابات ٩٦ بايد مورد ارزيابي قرار بگيرد:
شانس روحاني
حسن روحاني تا پيش از انتخابات ٩٢ هرچقدر براي بازيگران سياسي، امنيتي و نظامي شناخته شده بود براي نسل سوميها ناشناخته بود. حمايت مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني و سيد محمد خاتمي اما موج اعتبار و اعتماد مردمي را به سبد راي او هدايت كرد تا خواب آرام اصولگرايان براي حل بحران جانشيني محمود احمدينژاد در رياستجمهوري به ناگهان آشفته شود.
اعتدال به عنوان مباني سياست ورزي روحاني نام گرفت. بازگرداندن عقلانيت به مدارمديريت و تعامل با جهان و پايان دادن به پروژه ايران هراسي براي عملياتي كردن جهانبيني سياسي روحاني از سوي وي كليد خورد. برجام، كنترل تورم، كاهش رتبه ايران در فساد و... از مهمترين كاركردهاي دولت يازدهم با سكانداري حسن روحاني بوده است. هرچند روحاني در كنار افعال مثبت دولت اعتدال نتوانست در بسياري از مسائل سياست خارجي و داخلي به ويژه حل بحرانهاي اقتصادي به جاي مانده از دولت داري محمود احمدينژاد، موفق عمل كند اما نمره قبولي اصلاحطلبان به عنوان جريان سياسي پر هوادار اجتماعي و هواداران خط مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني باعث شده تا در مقام رييسجمهور مستقر نسبت به رقباي انتخاباتي خود از شانس بيشتري براي پيروزي برخوردار باشد.
روحاني بيترديد در جريان مناظرهها سيبل كانديداهاي جناح راست قرار خواهد گرفت اما مدل و متد مناظراتي وي برگرفته از جريان مناظرههاي انتخابات رياستجمهوري سال ٩٢ نشانگر آن است كه روحاني در مناظرههاي انتخاباتي دست خالي به ميدان نخواهد آمد. روحاني شايد در مناظرهها از تكجملههايي مانند تكجملههايي كه در جريان مناظرات انتخاباتي ٩٢ خطاب به محمدباقر قاليباف و محسن رضايي گفت، استفاده كند. حضور در مجلس، دبيري شوراي عالي امنيت ملي، رياستجمهوري و... روحاني را به يكي از مطلعترين سياستمداران كشور تبديل كرده كه همين اطلاع بيش از همه مايه اضطراب و نگراني رقباي انتخاباتي او خواهد بود. قدرت روحاني در بيان جملات، تمركز بالا، حافظه قوي و آرام بودن از مهمترين مزيتهاي روحاني است كه ميتواند در جريان مناظرهها جناح مقابل و نامزدهاي انتخاباتي آن را با مشكل مواجه سازد.
در اين ميان شايد برخي از كانديداهاي انتخاباتي روحاني با دست پر «بگم بگم» به ميدان بيايند اما شكي نيست كه روحاني پادزهر اين قبيل اظهارات و رفتارها را به همراه خود به بازي بزرگ سال ٩٦ خواهد آورد. از سوي ديگر مشخص است كه حسن روحاني در صورت تكرار موفقيت در انتخابات بر اساس تغيير آرايش سياسي جهان در راستاي تامين امنيت و منافع ملي ايران گام برخواهد داشت. استمرار دور كردن تحديد و تهديد ايران از سوي قدرتهاي جهاني، مقابله با فساد سازمان يافته دولتي و غيردولتي، كاهش نرخ بيكاري، ركود و... از جمله مهمترين برنامههاي شيخ ديپلمات خواهد بود.
اهداف احمدينژاد
محمود احمدينژاد از همان روزي كه به عنوان رجل سياسي شناخته شد و به رياستجمهوري رسيد، مشخص بود كه به اين راحتيها از سن سياست و قدرت پايين نخواهد رفت. او با رد اصولگرايان و اصلاحطلبان به مثابه يك جريان جديد سياسي در ايران به طبقه فرودستان لبخند زد و عاميانه سخن گفت و يارگيري اجتماعي كرد. احمدينژاد و اعوان و انصارش پس از ترك كاخ رياستجمهوري و واگذاري قوه اجرايي كشور و در حالي كه چپ و راست در عبور از آنان مسابقه برگزار كردند با توجه به كاراكتر و موقعيت خود برنامههاي بلند بالايي براي ساختار و سياست در ايران دارد. ثبت نام او به همراه بقايي در انتخابات رياستجمهوري و بيتوجهي به توصيه رهبري انقلاب ميتواند نشانهاي از سمت و سوي اين جريان باشد كه آنان به فراتر از رياستجمهوري ميانديشند و با يارگيري از فرودستان جامعه به دنبال آن هستند تا نقش جدي و جديدي را ايفا كنند. هرچند از همان لحظه كه محمود احمدينژاد در انتخابات ثبتنام كرد برخي مقامات نهادهاي نظارتي اعلام كردند بيتوجهي به توصيه حتي ارشادي رهبري مورد توجه نهادهاي نظارتي خواهد بود اما از معجزه هزاره سوم اصولگرايان هيچ چيز بعيد نيست.
اصليترين برنامه احمدينژاد شايد در ظاهر فشار به شوراي نگهبان و حاكميت براي تاييد صلاحيت حميدرضا بقايي باشد اما اين ظاهر بيترديد، باطني ديگر خواهد داشت. احمدينژاد و حاميانش با بهرهگيري از كارتهاي برنده خود در تلاش هستند تا از «ماندگاري در قدرت» به «تاثيرگذاري در قدرت» برسند. ادبيات و رفتار بيمحاباي آنان نسبت به نظام مويد اين مدعي است كه آنان رقيب اصلي خود را روحاني نميدانند هرچند در ظاهر روحاني و دولت اعتدال را هدف گرفته باشند. اصليترين تبليغات جريان احمدينژاد در شهرستانها و مناطق كم جمعيت تعريف شده است.
محبوبيت منبعث شده احمدينژاد پس از طرح هدفمندي يارانهها در برخي مناطق محروم كشور باعث شده تا اين گروه بر اين باور باشند كه در هر انتخاباتي ميتوانند گوي سبقت را ديگر جناحها و جريانهاي سياسي بربايند. از ديگر سو بهكارگيري كليد واژههاي اصلاحطلبانه از سوي محمود احمدينژاد، اسفنديار رحيم مشايي و حميدرضا بقايي نشانگر تلاش اين جريان براي كسب آراي پايگاه خاكستري و سرگردان اصلاحطلب و هواداران اپوزيسيون در جامعه است. آنان با ذره ذره عبور خود از خط قرمزهاي نظام ماموريتي را دنبال ميكنند كه شايد هزينههاي بسياري همچون افزايش شكاف و انشقاق بين طبقات اجتماعي و بياعتمادي مردم به حاكميت را به دنبال خواهد داشت.
وضعيت رييسي
سيد ابراهيم رييسي را بايد كانديداي اول و آخر اصولگرايان دانست. حتي اگر در كنار او بازيگراني همچون محمد باقر قاليباف، عليرضا زاكاني، مصطفي ميرسليم، مهراد بذرپاش و سعيد جليلي قرار بگيرد بازهم شانس او براي جلب نظر حاميان گفتمان اصولگرايي بيشتر است و شايد در نهايت اين افراد به نفع او از انتخابات كنارهگيري كنند. البته اين سناريو و فرضيه هم وجود دارد كه رييسي اگر به اين نتيجه برسد كه شانسي براي پيروزي ندارد از انتخابات به كانديداي پر شانستر اصولگرايان كنارهگيري كند.
با وجود تضاد عميق اصولگرايان نقطه مطلوب و راهبرد انتخاباتي طراحي شده سران اين گروهها مشخص است كه راستكيشان سياسي ايران به اين نقطه رسيدهاند كه براي جلوگيري از انهدام گفتمان اصولگرايي و حضور در آينده سياست ايران و بهرهگيري از سوبسيدهاي قدرت نياز دارند تا چهرهاي به رياستجمهوري برسد كه قابليتهاي بيشتري از رياستجمهوري و براي روز مبادا داشته باشد.
از همين رو آنان ميدانند: تنها يك سيستم دو چهره امكان بازيگري موثر و سيادت و سروري را دارد؛ سيستمي كه هم چهره اقتدار داشته باشد و هم ناظر به رضايت مردم باشد، هم مصلح باشد و هم مقتدر، هم اقتصادمحور باشد و هم فرهنگمشرب، هم به زندگي روزمره مردم بينديشد و هم به آينده دوردست آنان. اصولگرايان امروز خوب ميدانند كه رقيب اصليشان جداي از روحاني و اصلاحطلبان، محمود احمدينژاد، محمد باقر قاليباف و نواصولگراياني هستند كه هرگز به اين راحتيها سرخط نميآيند و حرفشنوي مطلق از آنان ندارند.
راه سخت قاليباف
محمدباقر قاليباف اين روزها از هر زمان انگيزه بيشتري براي انتخابات ورياستجمهوري دارد. اين انگيزه را ميشود از انتقادهاي تند و تيز و چندباره او عليه روحاني ديد. قاليباف وقتي در بيانيه انتخاباتياش نوشت: «معتقدم همه كساني كه بهدنبال نجات كشور از بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي هستند بايد با اتحاد و يكپارچگي براي تحقق هدف رفع بحران مديريت كلان كشور، كارآمدي و تغيير دولت فعلي تلاش كنند.» ميشد حدس زد كه دل او از اين جملات «من سرهنگ نيستم و حمله گازانبري» روحاني آرام نشده و ميخواهد آن مناظره را جبران كند و با روحاني بيحساب شود.
البته قاليباف تا پيش از ثبت نام سيد ابراهيم رييسي و محمود احمدينژاد بيترديد خود را كانديداي اصلي جناح راست براي رقابت با روحاني ميدانست اما ثبت نام رييسي و احمدينژاد باعث شد تا قاليباف٤٥ دقيقه مانده به موعد ثبتنام در انتخابات وارد وزارت كشور شود. شهردار تهران در حالي براي سومين بار كانديداي انتخابات رياستجمهوري ميشود كه دو بار قبل با وجود جذب راي قابل توجه، نتوانسته پيروز لقب بگيرد. قاليباف در حالي در ثبت نام حداكثري مدعيان رياستجمهوري مجددا پا به صحنه انتخابات گذاشته كه به جهت لجستيك و محبوبيت اجتماعي از وضعيت بهتري نسبت به رقباي اصولگراي خود برخوردار است.
از همين رو ميشود حدس زد شهردار تهران اميد دارد تا موسسات نظرسنجي در روزهاي منتهي به انتخابات، وضعيت بهتر او نسبت به سيد ابراهيم رييسي را گزارش دهند تا در نهايت رييس توليت آستان قدس از بازي بزرگ ٩٦ كنارهگيري كند. البته قاليباف مفروض به تاييد صلاحيت احمدينژاد يا بقايي كار سختتري نسبت به دو دوره انتخابات ٨٤ و ٩٢ پيش روي خود دارد. چه آنكه بايد با يك چشم روحاني را بپايد و با چشم ديگر هوش و حواسش به احمدينژاد يا اشبهالناس به او در انتخابات باشد. به هر حال انتخابات ٩٦ براي محمد باقر قاليباف دو حالت بيشتر ندارد؛ يا پايان طلسم عدم موفقيت او و سيادت در قدرت يا پايان عمر سياسي.
ورود جهانگيري
اسحاق جهانگيري، معاون اول حسن روحاني در آخرين دقايق در انتخابات ثبتنام كرد تا پس از همه حرف و حديثها و نشست و برخاستها مشخص شود كه اصلاحطلبان با ادراكي دقيق از وضعيت سياسي ايران و آينده نگري سياسي براي جلوگيري از تحقق هدف تك دورهاي كردن دولت روحاني توسط اصولگرايان برنامه دارند. استراتژي كانديداي پوششي براي حمايت از روحاني در فرآيند انتخابات اگرچه از ماهها قبل از سوي برخي اصلاحطلبان مطرح شده بود اما به دلايلي اين اتفاق در آخرين لحظات رخ داد تا اگر هر اتفاق پيشاانتخاباتياي براي روحاني رخ داد يا اگر بازي انتخابات با حضور احمدينژاد يا بقايي برگزار شد، اسحاق جهانگيري به عنوان شخصيتي مطلع از كردههاي دولت سابق و آگاه به مديريت روز كشور در صحنه باقي بماند تا دفع صد بلا بكند.
چه كسي پيروز ميشود؟
رقابت جناحهاي سياسي با حضور وكلاي همه گفتمانهاي سياسي به انتخابات رياستجمهوري بيترديد ٢٩ ارديبهشت ٩٦ را به يكي از روزهاي مهم تاريخ سياسي ايران بدل خواهد كرد. بيترديد سونامي ثبت نامهاي انتخاباتي، يخ زدگي سياسي موجود در كوچه و بازار را خواهد شكست و از اين پس افكار عمومي با حساسيتي بيش ازپيش صفحه شطرنج سياست در ايران را نظاره خواهد كرد.
با وجود هر رخداد محتملي در انتخابات پيشرو و با توجه به مطالبات اكثريت تودههاي اجتماعي اعم از مطالبات سياسي، حقوقي، شهروندي و اقتصادي و همچنين نيمنگاهي به تاريخ رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري شايد اين حرف و پيشبيني سياسي علي لاريجاني در گفتوگو با سالنامه روزنامه ايران بيحساب نباشد: «حسن روحاني رييسجمهور ميماند.»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
حسن روحانی باید4سال اینده راادامه دهد
درودبراعتدال
به خاطر تک دوره ای بودن خیلی مهم است.
ما شیخ نمیخوایم
هر چهار سال همینو میگین . شما همه انتخابات ها رو میگین مهمه
«حسن روحاني رييسجمهور ميماند.»