پسر جوان وقتی متوجه حضور پسری غریبه در خانه خواهرش شد او را با چاقو به قتل رساند.
روزنامه ایران: پسر جوان وقتی متوجه حضور پسری غریبه در خانه خواهرش شد او را با چاقو به قتل رساند.
بعد هم با کمک پدرش جسد قربانی را به بیابانهای جنوب تهران برده و به آتش کشیدند. پسر جوان پیش از این با رأی قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شده بود اما باتوجه به نقض این حکم در دیوانعالی کشور، بار دیگر صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری پای میزمحاکمه ایستاد.
عامل جنایت، صبح دیروز درآخرین دفاعش گفت: «من از اینکه منصور را کشتم پشیمان نیستم. چراکه وقتی او وخواهرم را درآن شرایط دیدم خونم به جوش آمد.»
رسیدگی به این پرونده از پنجم آذر سال ۹۱ با ناپدید شدن پسر ۲۰ سالهای به نام «منصور» در دستورکار پلیس شهریار قرار گرفت. پدراو به پلیس گفت: «پسرم ساعاتی قبل از خانه بیرون رفت اما دیگر برنگشته است. همه جا را دنبالش گشتهایم، اما هیچ اثری از او نیست.»
به دنبال این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن پسر جوان آغاز شده بود که پلیس به بررسی فهرست تماسهای تلفنی منصور پرداخت وسرانجام به رابطه پنهانی او با زن جوانی به نام «مرجان» پی بردند.
شواهد هم نشان میداد مرجان که به شیشه معتاد شده، سه بار از خانه فرار کرده است.بنابراین پلیس به بازجویی از این زن پرداخت، اما به سرنخی نرسید.
دو سال از این ماجرا گذشته بود که عصر ۲۲ مرداد ۹۳ مردی با پلیس حسنآباد فشافویه تماس گرفت و از مشاهده بقایای جسد سوختهای در بیابان خبر داد.مأموران وقتی به محل مورد نظر رفتند با بقایای جسد مرد جوان روبهرو شدند که شواهد نشان میداد مدت زیادی از مرگاش گذشته است.سپس جنازه این جوان ناشناس به سردخانه پزشکی قانونی انتقال یافت ودرتحقیقات بعدی مشخص شد جسد متعلق به منصور است.
پدرقربانی جنایت، پس ازکشف جسد پسرش گفت: طی دو سالی که پسرم ناپدید شده است، بسیار فکر کردهام. او با هیچکس خصومت نداشت.اما به پدر و برادر مرجان مظنون هستم. بدین ترتیب تحقیقات وارد مرحله تازهای شد و پدر وپسربازداشت شدند.تا اینکه دربازجوییهای فنی، رازجنایت را فاش کردند.سپس پدر و پسرمحاکمه شدند که عامل اصلی جنایت به قصاص وپدرش به حبس محکوم شدند. اما حکم صادر شده، از سوی قضات دیوانعالی تأیید نشد وبار دیگر صبح دیروزعامل اصلی جنایت در شعبه دهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی قربانزاده وبا حضورقاضی ملکی -مستشاردادگاه-محاکمه شد.
در دادگاه چه گذشت
در آغاز جلسه رئیس دادگاه کیفرخواست متهم را بیان کرد. در ادامه نیز اولیای دم بار دیگرخواستارقصاص عامل قتل فرزندشان شدند. متهم وقتی پای میز محاکمه ایستاد تا از خود دفاع کند گفت: من به تنهایی منصور را کشتم و جنازهاش را به آتش کشیدم. پدرم در این ماجرا دست نداشت.
وی در تشریح جزئیات حادثه گفت: خواهرم به شیشه معتاد شده بود.او سه بار به خاطر منصور از خانه فرار کرده بود، به همین دلیل من و پدرم او را ترک داده ودر خانه مان تحت نظر گرفته بودیم تا اینکه ناگهان دیدیم مرجان از خانه بیرون رفته است.
من و پدرم به خانهاش رفتیم اما هر چه در زدیم، کسی پاسخ نداد. من از روی دیوار وارد خانه خواهرم شدم.اما مرجان به محض دیدن من دستپاچه شد و از در حیاط بیـــــــرون دوید. به محض اینکه وارد خانه شدم، ناباورانه با منصور روبهرو شدم و به خاطر غیرتم او را با دو ضربه چاقو کشتم. بعد هم جنازه را لای پتو پیچیدم و در صندوقعقب خودرو گذاشتم.
من و پدرم او را با هم به بیابانهای فشافویه بردیم و من به تنهایی جسدش را آتش زدم تا راز جنایت پنهان باقی بماند.بارها گفتهام ازقتل دزد ناموس پشیمان نیستم، چون منصور مستحق مرگ بود.مرجان نیز که پیش از این به اتهام ارتباط پنهانی به یکصد ضربه شلاق محکوم شده است دیروز پای میز محاکمه ایستاد اما، فقط سکوت کرد.
در پایان جلسه دادگاه، هیأت قضایی وارد شور شدند تا رأی خود را صادر کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
آفرین به غیرتت، شیرمادرت حلالت باشد آبروی مردها راخریده ای ، از کشتنش پشیمان نشو نمیتوانند تو را اعدام کنند .سرت رابالابگیر توآزاد خواهی شد مرد...
زارع
دستت درد نکنه انشالله که آزاد میشی توکل کن به خدا
بدون نام
درود برغیرتت
بدون نام
آدم کشی تا کی تو کشور داغون
ناصر
تو باید اول خواهرت می کشتی الان هم با یکی دگه دوست میشه
بدون نام
اون ک معتاده خودش خدایی کشته شده.بایدآزادبشه چون کارش درست بودافرین ب غیرتت
بدون نام
باید خواهرت هم میکشتی این درست نیست که فقط اون پسره. رو کشتی
خوزستانی
باید خواهرت رو پیکشتی چونکه کرم از خوده درختخ و اگر اون خواهر لجنت نمیخواست هیچکس نمیتونست با اجبار اینکارو باهش بکنه پس اگر آزاد شدی لطفاً خواهرتو هم بکش
ترنم
ای قاتل با مرام که خونت بجوش آمده، نميدونم به تو چی بگم!!! چون نميدونم اهل کجایی؟؟ اما یک جمله ات اکثر قریب به اتفاق مردم را قانع میکند،!!! وقتی منصور و خواهرم را در آن حالت دیدم خونم بجوش آمد و دزد ناموس را کشتم و پشیمان هم نیستم، الحق با اینکه خواهره هم به دنبال اون پسره بوده،!! نوشته شده، ولی باز دمت گرم که دزد ناموس را مجال ندادی اگه شما را بشناسم بمدت پنج سال درآمدم را با تو نصف میکنم، غیرت تو بنازم، الحق که برادر میگن تویی،
به ترنم
پیره زن این حرفاازتو بعیده فهمیدی؟؟
معین
واقعا کنترل در این شرایط آسون نیست
پریسا
واقعا متاسفم ک همچین نظری دارین,اولا اگه هر کی بخواد خودش قانون و اجرا کنه طرف رو محاکمه کنه که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه!!!خوبه پسره گناهکار بوده ولی این اقا حقی نداشته که طرف رو بکشه!اومدم بعد از محاکمه و زندانی و هر چیز دیگه از کارش پشیمون شد و توبه کرد و دیگه سراغ ناموس مردم نرفت,شما حقی نداشتی همینطوری از سر هیجانات شخصی بزنی یه نفس رو به قتل برسونی!مگه پسره به زور رفته خونه دختره؟!شما اگه خیلیی غیرت داشتی نمیذاشتی کار خواهرت به اینجا بکشه و تمام تلاشت رو برا بهبودیش میکردی,میبردیش کمپ یا مرکز مشاوره و... حالا هم که شده این راهش نیست!همینه که بمون میگن جهان سومی,دوره دوره ی قانون و منطقه!میسپردیش به پلیس خودش به جرمش رسیدگی میکرد,به جای این تعصبات نا بخردانه بهتره ریشه یابی کنیم ببینیم چرا باید انقدر خیانت و فساد تو جامعه زیاد شده باشه!به عقیده من اون پسر گناهکار هست که به حریم ناموس مردم پا گذاشته ولی این ما نیستیم که مشخص میکنیم چقدر گناهکاره و حکمش چیه!
ترنم
اول سلام، به شمایی که نوشتی (به ترنم) بنده نه قصد توهین به کسی را داشتم و نه ترغیب شخصی را!! متعجم که سرکار بنده را ندانسته و نشناخته. پیرزن فرض نمودی!!! بنده گفته اون آقا که قتل را گفته خودم بودم و وقتی مقتول را با خواهرم دیدم خونم بجوش اومد که هر کسی غیر از این حالت باشد انسانیت ندارد، اما در خصوص سرکار شاید اگه کسی را با خواهرت ببینی تفاوتی برات نداشته باشه عجیب نیست در ضمن اگه منو از نزدیک میدیدی شاید به جرات بگم زرد میکردی حالا که شده این فضای مجازی و مثل تویی که حامی دزدان ناموس و بی غیرت تشریف دارید،
به پریسا
سلام پریسا بنده به نظر شما احترام میگذارم و درست و قانونی اون هم همین است، اما ما علاوه بر قانون دارای شرع هم هستیم!! اگر سرکار لطف کنید و مروری به شرع داشته باشی بعضی افراد خود باعث مهدورالدم بودن خود می نمایند مثلا اگه مردی وارد منزل یا مکانی شد و خود دید که مرد نامحرمی با زن یا خواهر و مادر او ارتباط نامشروع داشته باشد مهدورالدمی او واجب میشود خصوصاً زن مسلمان باشد ولی قانون همانطور که سرکار نوشتی مراحل و تشریفات مخصوص بخود دارد،
سونیا
ولی اگر به مقتول و خواهرش اجازه ازدواج میدادن شاید این اتفاق ننی افتاد؛ وقتی هردو شرایط همدیگه رو قبول داشتن چرا مخالفت؟؟؟؟ و این قتل ثمره نادانی است اینهمه مراکز مشاوره ، آخرین راه اعدام یا قتل نفس و اونهم باید بدست قانون اجرا بشه ..
ترنم
سلام. سونيا جونم درسته این هم یک راهکاره بدون خشونت و خون ریزیه، دمت گرم دست شما درد نکند، ولی من نميدونم شما دختر هستین یا پسر؟؟؟ چون معمولا پسرها زیر بار این جور چیزها نمیرن البته نه همه بعضی ها!!!
نظر کاربران
دمت گرم
آفرین به غیرتت، شیرمادرت حلالت باشد آبروی مردها راخریده ای ، از کشتنش پشیمان نشو نمیتوانند تو را اعدام کنند .سرت رابالابگیر توآزاد خواهی شد مرد...
دستت درد نکنه انشالله که آزاد میشی توکل کن به خدا
درود برغیرتت
آدم کشی تا کی تو کشور داغون
تو باید اول خواهرت می کشتی الان هم با یکی دگه دوست میشه
اون ک معتاده خودش خدایی کشته شده.بایدآزادبشه چون کارش درست بودافرین ب غیرتت
باید خواهرت هم میکشتی این درست نیست که فقط اون پسره. رو کشتی
باید خواهرت رو پیکشتی چونکه کرم از خوده درختخ و اگر اون خواهر لجنت نمیخواست هیچکس نمیتونست با اجبار اینکارو باهش بکنه پس اگر آزاد شدی لطفاً خواهرتو هم بکش
ای قاتل با مرام که خونت بجوش آمده، نميدونم به تو چی بگم!!! چون نميدونم اهل کجایی؟؟ اما یک جمله ات اکثر قریب به اتفاق مردم را قانع میکند،!!! وقتی منصور و خواهرم را در آن حالت دیدم خونم بجوش آمد و دزد ناموس را کشتم و پشیمان هم نیستم، الحق با اینکه خواهره هم به دنبال اون پسره بوده،!! نوشته شده، ولی باز دمت گرم که دزد ناموس را مجال ندادی اگه شما را بشناسم بمدت پنج سال درآمدم را با تو نصف میکنم، غیرت تو بنازم، الحق که برادر میگن تویی،
پیره زن این حرفاازتو بعیده فهمیدی؟؟
واقعا کنترل در این شرایط آسون نیست
واقعا متاسفم ک همچین نظری دارین,اولا اگه هر کی بخواد خودش قانون و اجرا کنه طرف رو محاکمه کنه که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه!!!خوبه پسره گناهکار بوده ولی این اقا حقی نداشته که طرف رو بکشه!اومدم بعد از محاکمه و زندانی و هر چیز دیگه از کارش پشیمون شد و توبه کرد و دیگه سراغ ناموس مردم نرفت,شما حقی نداشتی همینطوری از سر هیجانات شخصی بزنی یه نفس رو به قتل برسونی!مگه پسره به زور رفته خونه دختره؟!شما اگه خیلیی غیرت داشتی نمیذاشتی کار خواهرت به اینجا بکشه و تمام تلاشت رو برا بهبودیش میکردی,میبردیش کمپ یا مرکز مشاوره و... حالا هم که شده این راهش نیست!همینه که بمون میگن جهان سومی,دوره دوره ی قانون و منطقه!میسپردیش به پلیس خودش به جرمش رسیدگی میکرد,به جای این تعصبات نا بخردانه بهتره ریشه یابی کنیم ببینیم چرا باید انقدر خیانت و فساد تو جامعه زیاد شده باشه!به عقیده من اون پسر گناهکار هست که به حریم ناموس مردم پا گذاشته ولی این ما نیستیم که مشخص میکنیم چقدر گناهکاره و حکمش چیه!
اول سلام، به شمایی که نوشتی (به ترنم) بنده نه قصد توهین به کسی را داشتم و نه ترغیب شخصی را!! متعجم که سرکار بنده را ندانسته و نشناخته. پیرزن فرض نمودی!!! بنده گفته اون آقا که قتل را گفته خودم بودم و وقتی مقتول را با خواهرم دیدم خونم بجوش اومد که هر کسی غیر از این حالت باشد انسانیت ندارد، اما در خصوص سرکار شاید اگه کسی را با خواهرت ببینی تفاوتی برات نداشته باشه عجیب نیست در ضمن اگه منو از نزدیک میدیدی شاید به جرات بگم زرد میکردی حالا که شده این فضای مجازی و مثل تویی که حامی دزدان ناموس و بی غیرت تشریف دارید،
سلام پریسا بنده به نظر شما احترام میگذارم و درست و قانونی اون هم همین است، اما ما علاوه بر قانون دارای شرع هم هستیم!! اگر سرکار لطف کنید و مروری به شرع داشته باشی بعضی افراد خود باعث مهدورالدم بودن خود می نمایند مثلا اگه مردی وارد منزل یا مکانی شد و خود دید که مرد نامحرمی با زن یا خواهر و مادر او ارتباط نامشروع داشته باشد مهدورالدمی او واجب میشود خصوصاً زن مسلمان باشد ولی قانون همانطور که سرکار نوشتی مراحل و تشریفات مخصوص بخود دارد،
ولی اگر به مقتول و خواهرش اجازه ازدواج میدادن شاید این اتفاق ننی افتاد؛ وقتی هردو شرایط همدیگه رو قبول داشتن چرا مخالفت؟؟؟؟ و این قتل ثمره نادانی است اینهمه مراکز مشاوره ، آخرین راه اعدام یا قتل نفس و اونهم باید بدست قانون اجرا بشه ..
سلام. سونيا جونم درسته این هم یک راهکاره بدون خشونت و خون ریزیه، دمت گرم دست شما درد نکند، ولی من نميدونم شما دختر هستین یا پسر؟؟؟ چون معمولا پسرها زیر بار این جور چیزها نمیرن البته نه همه بعضی ها!!!
طرنم قصه نخور سن شماچقدره.لطقا
سن من ۵۳ساله اینقدرنپرسید