چرا قهرمان سرتراشیده سینما کم کار شد؟
جمشید هاشمپور بازیگر سینما که دهه ۶۰ و ۷۰ گیشه سینماها را در تهران بویژه شهرستانها در تسخیر خود داشت، این روزها در سینما کمکار شده است و شاید بتوان گفت که خانهنشین شده است.
این بازیگر که فعالیت بازیگریاش را از سال ۱۳۴۶ با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «جهنم سفید» آغاز کرده تاکنون مقابل دوربین نزدیک به ۱۰۰ فیلم سینمایی رفته است.
«جنجال پول»، « قسمت»، «عشقیها» و «ایواللّه» از جمله آثار این بازیگر در قبل از انقلاب اسلامی هستند که در اکثر آنها نقش کوتاهی را بازی کرده است.
هاشمپور در سال ۶۰ با فیلم توقیف شده «خط قرمز» مسعود کیمیایی فعالیت بازیگریاش را از سر گرفت و بعد از آن در«فرمان» بازی کرد.
«نقطه ضعف» در سال۶۲ اولین فیلمی است که این بازیگر با سر تراشیده در آن ظاهر شد و با توجه به فیزیک و توانایی رزمیاش به سرعت تبدیل به یک بازیگر مطرح و پولساز در فیلمهای اکشن شد که بسیاری از این آثار فیلمنامهاش متناسب با تواناییهای هاشم پور نوشته میشد.
«دادشاه»، «بالاش»، «بازداشتگاه»، «عقابها»، «پایگاه جهنمی»، «یوزپلنگ»، « تیغ و ابریشم» از جمله این فیلم ها هستند، بویژه نقش زینال بندری در فیلم «تاراج» جایگاه این بازیگر را به عنوان یکی از پرمخاطبترین بازیگران سالهای ابتدایی بعد از انقلاب اسلامی تثبیت کرد.
فیلمهایی هم بودند که هاشم پور خارج از روند کاریاش با تکیه بر تواناییهای هنریاش در میان آن آثار انجام میداد که شاخصترین این فیلمها «روز باشکوه»، «مادر»، «عشق و مرگ»، «پرده آخر» و «دلشدگان» هستند.
محمد رضا اعلامی که در اولین فیلمش «نقطه ضعف» از چهره جدید هاشم پور رونمایی کرده بود بار دیگر در فیلم «افعی» این بازیگر را در هیبت بازیگران فیلمهای اکشن آمریکایی قرار داد و موفقیت زیادی را در گیشه کسب کرد که به دنبال این استقبال فیلم «یاران» نیز ساخته شد.
یکه تازی هاشمپور در آثار اکشن و پلیسی سینمای ایران تا اواسط دهه ۷۰ ادامه داشت و حتی با سرد شدن گیشه این فیلمها در تهران، همچنان در شهرستانها با اقبال عمومی همراه بود. فیلمهایی مانند «قافله»، «طعمه»، «ضربه طوفان»، «پرواز از اردوگاه»، «پادزهر»، «آخرین خون»، «نیش»، «مجازات»، «سربلند»، «دیوانه وار»، «آخرین بندر»، «ویرانگر» «گروگان»، «فاتح»، «دشمن»، «لاک پشت»، «عقرب»، «جوانمرد»، «یورش»، «یاغی»، «شبیخون»، «زخمی»، «چشم عقاب» و «رنجر» که در بسیاری از آنها ایفاگر نقش یک پلیس بوده است.
این بازیگر در سال ۷۷ در فیلم «هیوا» رسول ملاقلیپور نقش یک رزمنده را بازی کرد که برایش دیپلم افتخار از هفدهمین جشنواره فیلم فجر گرفت. بعدها هم در «سفر به فردا» که بازهم نامزد فجر شد، « قارچ سمی» و «مزرعه پدری» چنین نقشی را دوباره بازی کرد.
«مسافر ری» داود میرباقری هم تجربه کاری تاریخی برای این بازیگر محسوب میشود و در « قاعده بازی» احمدرضا معتمدی برای اولینبار در یک نقش کمدی ایفای نقش کرد.
اما دهه گذشته بیشتر این بازیگر را در نقش یک پلیس یا مامور امنیتی دیدهایم، آثاری که کارکترهایش اکثرا شبیه به هم بودهاند: « آواز قو»، «قتل آنلاین»، « سنگ، کاغذ، قیچی»، «نفوذی»، «خیابان بیست و چهارم»، « فرود در غربت»، «تردید»، «زنها شگفت انگیزند».
البته در این میان نقشهای متفاوتی هم بودهاند که هاشم پور بخشهای از هنر بازیگریاش را عرضه کرده است مانند: «استشهادی برای خدا» که برایش کاندید بازیگری فجر شده، « واکنش پنجم»، «از دوردست»، «میم مثل مادر»، «یک بوس کوچولو»، «کیفر».
فیلمهایی هم مانند «ازدواج در وقت اضافه» در کارنامه این بازیگر در سالهای اخیر دیده میشود که حضور سوال برانگیزی در آنها داشته است.
«گشت ارشاد» آخرین فیلم اکران شده از جمشید هاشم پور است و آخرین فعالیت بازیگری او نیز مربوط به حضور در «گامهای شیدایی» و «هیس دخترها فریاد نمیزنند» می شود که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و همچنین «عبور از مه» که چندی پیش فیلمبرداریش به پایان رسید.
جمشید هاشم پور که سالها به نام جمشید آریا شهرت داشت متولد ۳ فروردین ۱۳۲۳ در تهران است.
در جشنواره بیست و نهم فجر بزرگداشت این بازیگر سینما برگزار شد که کاتولوگ این جشنواره برایش نوشت:«او متخصص بازی در نقشهای متفاوت است، از اکشن و حادثهای تا عاطفی طنز و تاریخی. پس از دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «هیوا» گزیده کار شد و سعی کرد در فیلمهای خوب و متفاوت بازی کند و انتخابهای بعدیاش نشان از رویکرد سختگیرانه او به سینما داشت.
صحبت از کسی است که سال ۱۳۴۶ وارد سینمای ایران شد و به سادگی میتوان گفت تقریبا با تمام کارگردانان سینمای ایران همکاری داشته است. حتی اگر چهرهاش را هم نبینی لحن و صدایش به تو خواهد فهماند که او بازیگری قابل است با تسلط بر تمام کلمات جدی دنیا. بازی بسیار خوب او در فیلمهای «آواز قو»،«سفر به فردا»،«قارچ سمی» و «واکنش پنجم» تحسین برانگیز است.
بازی او در نقش زینال بندری در فیلم «تاراج» بود که این بازیگر را با سرتراشیده میان مردم مطرح کرد تا جایی که قهرمان سرتراشیده تا سالها مخاطبان زیادی را روانه سینما میکرد. او در تعداد بیشماری فیلم دیگر بازی کرده و کمتر کسی است که نقش او را در فیلم مادر به خاطر نداشته باشد. جمشید هاشمپور مثل سینماست. با چهرهای سخت و قلبی مهربان.»
نظر کاربران
با سلام
من که عاشق باری ایشان هستم.
بیشتر فیلمهاشون رو دیدم.
توی اینترنت هرچی دنبال سایت گشتم که نداشتم. اگه راهی هست که بتونیم باهاشون صحبت کنیم بگید.
سر تراشيده چيه ايشون استاد هستن .اين چه تيتر زدنه.
پاسخ ها
ببخشید اصلاح شد با سر پر از مو... خب مهمترین مشخصه این بازیگر همینه دیگه توهین که نیست یکی از بدترین چیزها تو ایران همین تعارف بازیاست مثلا صدا کردن اسم کوچیک توهین محسوب میشه!!!! حتما باید پسوندی پیشوندی چیزی داشته باشه که خدای نکرده مخاطب رنجیده خاطر نشن..............!!!!!!!!!!
بخدا همینا ما رو پسرفت داده پرداختن به مسائل فرعی و فراموش کردن مسائل اصلی............
خیلی دوستش دارم، نمیدونم چرا با دیدنش یاد معنای جوانمردی میفتم
مرد
خسته نباشید استاد
حالا چرا کمرنگ و خونه نشین شده؟
پاسخ ها
خوب با این فیلمهای که زرق و برق و عشق هایی هالیوودی را گسترش میدن از بازمانده نسل بازیگران اصیل ایرانی چه انتظاری دارید؟
انتظار دارید بیاد قاطی این جنگولکبازی ها؟
منم با رضا موافقم فیلمهای حالا که دیگه ارزش اینم نداره که در موردش حرف زده بشه
واقعا هنرمند برجسته ووالا مقامی هستند من از فیلم های ایشون واقعا لذت میبرم. حیف است خانه نشین شود ولی بهتر بود در فیلم های دفاع مقدس بازی کند.
ایشون مثل فردین محبوبن امیدوارم سرنوشته فردینو نداشته باشن
زینال بندری تو تاراج سرتر از بقیه است
یکی از بهترینها- - خدا همیشه بهش سلامتی بده