روایت صریح «لیلا اوتادی» از فیلم شیطانی
ازآنجايي كه آقاي كاسهساز خيلي غيرحرفهاي و غيراخلاقي برخورد كرد. من به ايشان اجازه دادم كه به نام خودش براي اين فيلم پروانه ساخت بگيرد كه البته تا به حال هم پروانه ساخت نگرفته و فقط موافقت اصولي فيلمنامه را گرفتهاند. بحث غيراخلاقي زماني اتفاق افتاد كه من اسپانسر را به ايشان معرفي كردم تا با هم صحبت كنند.
کاسهساز گفت: «راي شورای داوری اتحادیه تهیهکنندگان به گونهای اعلام شد که ما میتوانیم «شیطان شلوار لی میپوشد» را بسازیم. حتی ۲۰ روز هم حق اعتراض گذاشتند اما قرار شد ما پول فیلمنامه را پرداخت کنیم تا بتوانیم پروانه ساخت بگیریم. هنوز تصمیم نگرفتهام که در برنامه کاری امسالم ساخت این فیلم را بگنجانم یا خیر.».
سال گذشته فیلمنامه «شیطان شلوار لی میپوشد» قرار بود به کارگردانی علی عطشانی و تهیهکنندگی کاسهساز ساخته شود که پس از انتشار این خبر لیلا اوتادی بازیگر سینما مدعی شد که مالکیت فیلمنامه به وی تعلق دارد. از این رو شورای داوری اتحادیه تهیهکنندگان مدارک طرفین را در اختیار گرفت تا این مشکل برطرف شود.
البته مشکل این فیلم به این مساله منحصر نشد و حمید اعتباریان تهیهکننده نیز اختلافی بر سر این ساخت فیلم داشت. وی نیز مدعی شده بود که درخواست پروانه ساخت این فیلمنامه را داده است. اعتباریان اسفند سال گذشته اعلام کرد که رای اتحادیه تهیهکنندگان به نفع وی صادر شده است.
اما امروز ليلا اوتادي از زواياي ديگر اين ماجرا پرده برداشته است:
- اين روزها صحبتهايي از طرف افراد درگير با اين ماجرا ميشنويم اما شما به عنوان يكي از طرفهاي درگير صحبتي نكردهايد؟
معمولا رويكرد من به افرادي كه حرفهاي واهي ميزنند و چنين شايعاتي را منتشر ميكنند سكوت است. من سعي كردم از روشها و كانالهاي قانوني كارم را پيگيري و تا جايي كه ميتوانم از صحبتهاي حاشيهساز پرهيز كنم اما هر روز صحبتهايي از طرف دوستان ميشنوم كه مجبورم ميكند آنچه را كه بايد بگويم و اجازه ندهم از اين سكوت من سوء استفاده كنند.
- از همان اول شروع كنيم: «فيلمنامه». پیمان عباسی فیلمنامه اين كار را نوشته در يك مصاحبه گفته (عين عبارت را نقل ميكنم): در ادامه روندی که در سینمای ایران به جهت همکاری با سوپراستارهای سینما پیش گرفتم، حدود سه سال قبل به درخواست لیلا اوتادی، فیلمنامه «شیطان شلوار لی میپوشد» را به وی فروختم اما در توافق این بازیگر با تهیه کننده در مورد یکی از بندهای قرارداد من صحبتی مطرح نشده بود.». همكاري با پيمان عباسي چگونه اتفاق افتاد؟
وقتي خواستم اين كار را شروع كنم، سعي كردم خيلي حرفهاي وارد شوم، بنابراين با آقاي عباسي براي نوشتن اين فيلمنامه قرارداد بستم. ايشان اين فيلنامه را در موعد مقرر تحويل نداد و بهانهاش بيماري يكي از افراد خانوادهاش بود و من هم صبر كردم. چندين ماه تاخير كرد تا بالاخره فيلمنامه را داد كه البته همان موقع هم كامل نبود.
چيزي در حدود سيناپس را داد اما از من تقاضاي كل مبلغ قرارداد را كرد و قول تكميل فيلمنامه در بازنويسي نهايي را به من داد. من هم در همان خانه سينماي قديم كه ايشان را مجاب كرده بودند طبق قراردادش عمل كند، با ايشان تسويه حساب كردم اما متاسفانه ايشان با همكاري آقاي عطشاني در بازنويسي نهايي نقش من را كم كردند و نقش مرد فيلم را پررنگ كردند كه بتواند به يكي از دوستانشان نقش را بفروشند .
-مبلغ قرارداشان چقدر بود؟
ده ميليون تومان. من با ايشان حرفهاي قرارداد بستم اما ايشان اينقدر غيرحرفهاي برخورد كرد اما حالا ميرود اين حرفها را ميزند و طوري برخورد ميكند كه انگار من مقصر بودم.
-ماجراي پاداش براي فروش بالاتر از يك ميليارد چيست؟
من فيلمنامه را نخريده بودم كه آن را به يك تهيهكننده بفروشم. مي خواستم تا انتهاي ساخت آن به عنوان يك سرمايهگذار حضور داشته باشم. فيلنمامه روند و قصهاي دارد كه به نظر ميرسد بالاتر از ميليارد ميفروشد و اقاي عباسي هم اين نظر را داشت و ميخواست دراين صورت حقش فراموش نشود، بنابر اين توافق كرديم كه اگر چنين اتفاقي افتاد او هم در آن سهم داشته باشد و مبلغي را به عنوان پاداش دريافت كند.
حضور جناب كاسهساز هم كه فقط به دليل استفاده از كارت تهيهكنندگيشان بود. بنابر اين دليلي نداشت كه راجع به آن بند از صحبت با آقاي عباسي حرفي بزنم چون من ميخواستم آن را پرداخت كنم نه ايشان. در ضمنا هنوز هم كه هنوز است بين من و آقاي كاسهساز قراردادي منعقد نشده است كه لازم باشد ايشان در جريان اين موضوع قرار بگيرند.
-يعني خودتان ميخواستيد اينقدر سرمايه بگذاريد؟
خودم با همكاري يك نفر ديگر.
-يعني قرار بود يك نفر در قالب شريك تهيهكننده ظاهر شود؟
نه، اسپانسر داشتم. قرار شد اسپانسر براي اين كار يك ميليارد سرمايه بگذارد، من در نقش اصلي زن بازي كنم و از كارت تهيهكنندگي آقاي كاسهساز استفاده كنيم و اين فيلم را بسازيم.
-مشكل از كجا شروع شد؟
ازآنجايي كه آقاي كاسهساز خيلي غيرحرفهاي و غيراخلاقي برخورد كرد. من به ايشان اجازه دادم كه به نام خودش براي اين فيلم پروانه ساخت بگيرد كه البته تا به حال هم پروانه ساخت نگرفته و فقط موافقت اصولي فيلمنامه را گرفتهاند. بحث غيراخلاقي زماني اتفاق افتاد كه من اسپانسر را به ايشان معرفي كردم تا با هم صحبت كنند. ايشان به اسپانسر گفتند كه براي فيلمهاي پسرهايش سرمايه بگذارند و فيلم مرا كنار بگذارد. در ضمن ايشان به اسپانسر گفته بود كه شما يك ميليارد سرمايه بگذار اما من ممكن است با پانصد ميليون كار را تمام كنم و تونسبت به بقيه پول هم حقي نداري. اينجا بود كه من واقعا ناراحت شدم وقتي اين برخورد غير حرفهاي و غيراخلاقي را ديدم.
-بعد صحبت از آقاي اعتباريان شد.
از اول هم صحبت از آقاي اعتباريان بود كه به مدت حدودا دو سال انجام مراحل اوليه كارمان با ايشان به طول انجاميد و توسط ايشان به تعويق ميافتاد. بعد از درخواست پروانه ساخت به نام ايشان متوجه شدم كه در كار قبليشان با كارگردان به مشكل برخورده بودند و هنوز هم مشكل حل نشده بود و متاسفانه اعلام كردند كه به ايشان پروانه ساخت نخواهدند داد تا مشكل حل شود كه بعد از آن به دليل عجلهاي كه براي ساخت كار داشتيم آقاي عطشاني با آقاي كاسهساز صحبت كرد و به نتيجه رسيد.
-بخشي از اين حرفها را در برنامه هفت هم گفتهايد.
بله. به من زنگ زدند و گفتند كه آنها در باره اين كارمصاحبه كردهاند و شما هم اگر حرفي داري بگو. من در شمال سر يك كار بودم. يك روزه از آنجا به تهران آمدم مصاحبه كردم و برگشتم. ديدم دارند از سكوت من سوء استفاده ميكنند. الان هم اين حرفها را ميزنم چون ميبينم كه هنوز مدام دارند مصاحبه مي كنند و حرف ميزنند در حالي كه اتحاديه راي را به صورتي داده كه ايشان موظفند كل پول فيلمنامه را به قيمت روز به من پرداخت كنند و تنها با حضور من به عنوان بازيگر نقش شيطان ميتوانند فيلنمامه را بسازند. راي شورا حي و حاضر در دست من و قابل انتشار است.
دوستان من از اقصي نقاط جهان به من زنگ و ايميل ميزنند كه ماجرا چيست و من بايد توضيح بدهم تا همه بدانند. آقايي كه كانديد شوراي شهر شده تا از حقوق مردم محافظت كند اما به حق خودش قانع نيست. صاحب آن فيلمنامه من هستم و اسپانسر را هم من معرفي كردم اما حالا ايشان بدون اينكه سرمايه توليد اين فيلم را داشته باشد، با اسپانسري كه من آوردم آن گونه برخورد ميكند و فيلمي كه من ميخواستم كار كنم را ميخواباند طوري كه انگار مال خودش است.
-الان راه حل شما براي حل اين مشكل چيست؟
اگر ايشان ميخواهد بسازد بايد با شرايطي كه با هم تعيين ميكنيم پيش برود. من ميخواهم اول اين ماجراها كنار برود و آن وقت تصميم بگيرم كه اين كار را با چه كارگردان و تهيهكنندهاي كار كنم. ميخواهم آنها دست از سر اين فيلمنامه بردارند. من علاقهاي نداشتم كه اين مباحث رسانهاي شود اما وقتي ديدم هر روز استفاده خبري به نفع خودشان ميكنند و مدام حرفهاي بياساس تحويل مردم ميدهند مجبور شدم اين حرفها را بگويم. خواستم مردم واقعيت را بدانند و بدانند كه من كاملا حرفهاي و اخلاقي برخورد كردهام.
-آقاي كاسهساز در همين گفتگوها اعلام كرده هنوز تصمیم نگرفتهام که در برنامه کاری امسالم ساخت این فیلم را بگنجانم.
بله.ديدم. طوري حرف ميزند كه انگار من اين فيلمنامه را به ايشان فروختهام و انگار نه انگار كه من آن اجازهنامه را به ايشان دادهام تا براي آن پروانه ساخت بگيرم و من به عنوان سرمايهگذار و بازيگر نقش اصلي حضور داشته باشم!
-آقاي عطشاني هم گفته این مسائل به تهیه کننده مربوط است و من به عنوان کارگردان تنها به خواستههای تهیه کننده عمل میکنم.
من ميخواستم به ايشان كمك كنم چون سر فيلمبرداري «آقاي الف» از من خواستند كه اجازه بدهم كه ايشان فرصت اين را داشته باشند كه اين فيلمنامه را بسازند ولي از برخی مسایل خبر نداشتم. واقعا متاسفم. ايشان معرف جناب كاسهساز و مسبب تمامي اين مشكلات هستند.
ارسال نظر