احمدینژادیها چه میخواهند؟
این روزها به وضوح تداعی کننده دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد است. همان روزهایی که از نخستین ساعات، رئیس دولت یا نزدیکانش به نوعی خبرساز می شدند و سوژه مورد نیاز روزنامه نگاران را فراهم می کردند.
آنها از حضور در انتخابات ریاست جمهوری آغاز کردند و حالا به نقطه ای رسیده اند که برای تهیه لیست انتخابات شوراهای شهر و روستا فراخوان می دهند تا شاید بتوانند بخشی از کرسیهای شوراها را نیز در اختیار بگیرند.
اما برای دست یابی به این موانع بزرگی سر راهشان قرار داشت که جدا از همه این موانع، مقام معظم رهبری اعلام کرد که رئیس دولتهای نهم و دهم در انتخابات حضور نداشته باشد و به نوعی وی را از شرکت در انتخابات منع کرد. با اینحال آنها که همچنان امیدوار و علاقه مند به بازگشت بودند اجازه ندادند عدم حضور احمدی نژاد مانع از دستیابی به هدفشان شود و تغییراتی در برنامه خود ایجاد کردند و حمید بقایی را به عنوان کاندیدای متبوع خود معرفی کردند.
بعد از این تصمیم دیگر صرفا به سفرهای استانی یا سخنرانی در مسجد نارمک اکتفا نکردند و بسیار هدفمند به سخنرانی و برگزاری نشستهای خبری پرداختند. اما یکی از قابل توجه ترین اقدامات این طیف، انتشار بیانیههای محمود احمدی نژاد در پاسخ به اظهارات حسن روحانی در نخستین ماههای دوران ریاست جمهوری بود که در سه شماره منتشر شد.
رئیس دولت دهم تلاش کرد از این طریق با فرافکنی دولت را در موضع ضعف قرار دهد و شرایط را برای کاندیدای مورد حمایت خود مناسب تر کند. بنابراین با علم بر آنکه نمی تواند در مقابل کارشناسان یا خبرنگاران منتقد قرار بگیرد، بیانیه های پی درپی را منتشر کرد که صرفا دیدگاهها و نظرات خود را مطرح کند و مجبور به پاسخگوی نباشد.
همین هم باعث شد حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری به این بیانیه ها واکنش نشان دهد و در صفحه توییتر خود بنویسد: تاکنون از سوی مسئول دولت پیشین سه بیانیه، چندسوال و یک کاندیدا صادرشده است؛ جالب است که در عالم سیاست هیچ کس وقعی به این حضور مجازی نگذاشته است. ظاهرا می خواهند "دوقطبی حضور" به "قطبی سازی بیانیهای و حضور مجازی-جانشینی" تبدیل شود.
در همین خصوص احمد شیرزاد نماینده پیشین مجلس در گفتوگو با فرارو گفت: مساله احمدینژاد این است که غیر از نامه نوشتن به رئیسجمهور آمریکا و دادن اینجور بیانیهها که واقعا در فضای افکار عمومی کمتاثیر است و انعکاسی هم پیدا نمیکند، کار دیگری بلد نیست.
وی افزود: معمولا روسای جمهوری که دورهشان تمام میشود، در مواردی که به بسیج اجتماعی نیاز است، به کار گرفته میشوند. متاسفانه محمود احمدینژاد این سرمایه را ندارد و بنابراین بعید به نظر میرسد در انتخابات چهار سال دیگر نیز زمینهای برای حضورش وجود داشته باشد.
شیرزاد تصریح کرد: البته تا چهار سال دیگر باید منتظر تحولات زیادی در جامعه باشیم و نمیتوان پیشبینی کرد که چه اتفاقی میافتد. با وجود این معمولا کسانی که امتحان خود را پس دادند بهتر است به همان اکتفا کنند و اگر از آنها بر میآید سعی کنند در جاهای دیگر از حضورشان به نفع مردم استفاده کنند.
به همین دلیل دو تاکتیک را در دستور کار خود قرار دادند. راهکار نخست این بود که فضایی ایجاد کنند که به نوعی شورای نگهبان را در موضعی قرار دهند که نتواند بقایی را ردصلاحیت کند یا به عبارت ساده هزینه ردصلاحیت را بالا ببرند. در همین راستا اسفندیار رحیم مشایی نخستین چراغ را روشن کرد و در نشست خبری خود گفت: اگر بقایی رد صلاحیت شود دوقطبی خطرناکی شکل خواهد گرفت. بعد از او بقایی نیز اظهار نظر جالبی در این باره مطرح کرد و گفت هیچ پرونده ای ندارد که برپایه آن بخواهند وی را ردصلاحیت کنند و رد صلاحیت سیاسی او هم منطقی نیست و تا آخر هست مگر اینکه «با یک تصادف از بین برود».
اما این اظهارات بدون پاسخ نماند و سخنگوی شورای نگهبان به آنها واکنش نشان داد و گفت: شورای نگهبان نیز تا اینقدر مطمئن نیست و اظهارنظر نمیکند و هر اظهارنظری هم تا پیش از اعلام نظر رسمی شورای نگهبان فاقد اعتبار است. البته کدخدایی بیراه هم نمی گوید. زیرا هیچ تضمینی برای تائید صلاحیت بقایی وجود ندارد و شورای نگهبان نهادی نیست که هزینه را مد نظر قرار دهد و از ردصلاحیت یک کاندیدا منصرف شود. نمونه آن هم در انتخابات سال ۹۲ و ردصلاحیت هاشمی می توان دید.
همین رویکردهای آنها به وضوح نشان میدهد که این طیف نوپا علاوه بر اینکه علاقه بسیاری به حضور در قدرت دارد، از حذف به شدت هراس دارند و به خوبی می دانند که رویکردها و اقداماتشان طی ۸سال این احتمال را بسیار تقویت می کند که اگر نتوانند دوباره به نهادهای مختلف نظارتی یا اجرای یا... وارد شوند، می تواند زمینهساز حذف آنها شود.
با همه این تفاسیر یکی دیگر از نکات جالب توجه در فعالیتهای اخیر این طیف را می توان در بلاتکلیفی آنها در خصوص رقبای سیاسی خود دانست. آنها طی ماههای اخیر در دوجبهه جنگیده اند. از یک سو اصولگرایان را رقیب خود می دانند و تلاش می کنند با حمله و تخریب جمنا آنها را موضوع ضعف قرار دهند و از سوی دیگر دولت را به عنوان رقیب می بینند. به همین دلیل هم هست که از یک سو بیانیه در راستای تخریب دولت منتشر می کنند و از سوی در سخنرانی های خود بخشی را به تخریب اصولگرایان اختصاص می دهند.
به عبارت ساده آنها عرصه سیاست کشور را تبدیل به میدان جنگی کرده اند که گویی اگر «نکشی، کشته خواهی شد.» نکته ای که ابوالقاسم رئوفیان، دبیرکل حزب اسلامی ایران زمین در گفتوگو با فرارو با بیان اینکه مشی و تفکر احمدینژاد تقابلی و تهاجمی است، نه رقابتی و تعاملی، گفت: اگر تفکر تعاملی و رقابتی باشد، دوقطبی شدن خوب است اما اگر تهاجمی و تقابلی باشد دو قطبی شدن به جامعه سرایت میکند و مساله مشابهی اتفاق میافتد که در انتخابات ۸۸ شاهد بودیم.
وی افزود: اینکه وقتی احمدینژاد خودش را محروم از ورود به عرصه رقابت انتخابات ریاستجمهوری میداند، بخواهد اینگونه خود را مطرح کند اصلا پسندیده نیست.
این فعال سیاسی ادامه داد: احمدینژاد باید از برنامهای که ممکن است برای ۱۴۰۰ یا سالهای بعد در نظر بگیرد به لحاظ نوع تفکر و مشی که اتخاذ کرده و ادبیاتی که دارد، منصرف شود. مساله اینکه ورود او نه برای خودش و نه برای کشور مصلحت نبود، به این موضوع برمیگردد که مصلحت نیست چنین نوع تفکر و ادبیاتی به عرصه رقابت ریاست جمهوری ورود پیدا کند و تنها مربوط به انتخابات ۹۶ هم نمیشود.
رئوفیان در پایان تاکید کرد: اگر احمدینژاد به توصیه رهبری نباید به این جریان وارد میشد، نه به خاطر احمدینژاد بودنش بلکه به خاطر نوع تفکر احمدینژادی است و این تفکر هر زمان که بخواهد به عرصه انتخابات وارد شود، مسالهساز میشود.
نظر کاربران
تعجب من از این اقا
تعجب من از این آقایان این هست که چرا فکر می کنند حتماً باید رییس جمهور بشوند تا به مردم خدمت کنند ؟ اگر نماینده، وزیر،استاندار بشوند نمی توانند خدمت کنند چرا احمدی نژاد می خواهد همیشه نفر اول باشد ؟ این نوع فقط مخصوص افراد دیکتاتور هست که فکر میکنند اولا تنها آنها ناجی هستند و دوم هر چی اینها بگویند یا هر کاری کنند درست است و آمدن این تفکر در سطح قدرت بالای نظام هم برای مردم وهم برای کشور خیلی خطر ناک است
درود بر شرفت و قلمت.
مگه چیزی هم مونده دیگه بخوان؟؟
قدم اول گرانی را با یارانه نقدی برداشتی .آبروی ایران و ایرانی را بردی .چی از جون ما میخوای ؟
پول وقدرت
احمدی نژاد در قلب مردم ایرانه
کوفت میخواهند :)
ازادی دزدی کردن ازادی بردن دگل نفتی ازادی داشتن اسکله غیر مجاز ازادی خروج دلار ازادی تهمت زدن ازادی دروغ گفتن ازادی هر جومرج ازادی فحاشی ازادی برهم زدن سخنرانی اینها جزیی از خواسته های احمدی نژاد ویارانش ودلواپسان است
این اقایان هرچه تلاش می کنند احمدی نژاد را تخریب کنند اشتباه می کنند این مردم هستند انتخاب می کنند خودشان هم می دانند مردم ایران بیشتر طرفدار احمدی نژاد هستند من چیزی از خودم نمی گویم بلکه از نظر مردم می شنویم در شهرستان ها می بینیم مردم چطور از این مرد بزرگ استقبال می کنند بس شما هم قبول کنید اگر احمدی نژاد بیایند مطمئن باشید انتخاب می کنند
دوست دار احمدیم
احمدی شمابیا بقیه اش باما بایدریشه سرمایه داری وپیمانکاری کنده شه
دلم برای سخنرانیهای ساده بودنش مردمی بودنش متاسفانه تو مملکت ما جرم یکی مرتکب میشه کسه دیگر محاکمه . روحانی هیچ وقت به مناطق دور افتاده نرفت .اگر هم رفت.فقط تقلید از احمدی نژاد بود بس نیت خیر نداشت
موش توی لونه نمیرفت جاروبه دمش میبست ، احمدی نژاد رو به جایی راه نمیدن مشاعی وبقایی ووو رو میفرسته منتظریم رد صلتحیت شوید تاببینیدبااون همه اختلاس ودزدی ووو دیگر جایی دربین مردم ندارید هرچند شماها هنوزتوهم دارید که با دادن یارانه چندرغاز بمردم بیمه شده اید بنده یکی ازمردم این یارانه که ازارث باباتون ندادید ماهی چهل وپنجزار بمادادید ماهی صدبرابرش روپس دادیم ...