صحبتهای عسگرپور درباره «هفت و پنج دقیقه»
قرار بود نقش عطاران را محسن نامجو بازی کند
«هفت و پنج دقیقه» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، بعد از ۹ سال به تازگی در گروه «هنر و تجربه» روی پرده رفته است. آنطور که خود عسگرپور در تازهترین گفتوگویش توضیح داده دلیل تعویق اکران فیلم به تصمیم تهیهکننده مربوط بوده است.
آخرین فیلمی که محمدمهدی عسگرپور به عنوان کارگردان در آن حضور داشت و به اکران عمومی نیز رسید فیلم «مهمان داریم» ساخته سال ۱۳۹۲ است، اما عسگرپور پیش از این فیلم «هفتوپنج دقیقه» را در سال ۱۳۸۷ فرانسه کارگردانی کرده بود که به تازگی بعد از ۹ سال در گروه «هنر و تجربه» روی پرده رفته است.
این فیلم داستان زندگی سه زن مهاجر ساکن در یکی از شهرهای کوچک فرانسه را روایت میکند. هر کدام از این سه زن در مواجهه با جامعه و خانواده خود دست به انتخابهایی میزنند که زندگی آنها را تحتالشعاع قرار داده است و در کنار بازیگران فرانسوی این فیلم ایزابل پاسکو، لیندا بوئنی، ملینا مورس، تام نوامبر، دو بازیگر ایرانی فیلم نیز رضا کیانیان و رضا عطاران هستند.
عسگرپور به تازگی درباره این فیلم با ما گفتوگو کرده است. او در ابتدای این گفتوگو ماجرای تولید این فیلم با همکاری محمدرضا تختکشیان به عنوان تهیهکننده و فرهاد توحیدی به عنوان نویسنده را توضیح میدهد. به گفته او قرار بود این فیلم در ایران ساخته شود اما تختکشیان با فردی ایرانیالاصل که یک شرکت فیلمسازی در فرانسه تاسیس کرده بود آشنا میشود که به همین دلیل تصمیم بر ساخت فیلم در فرانسه گرفته میشود و فیلمنامه نیز بر این اساس بازنویسی میشود. البته تهیهکننده و شریک فرانسوی فیلم کم کم به اختلافاتی بر خوردند که این موضوع بر پایانبندی فیلم نیز تاثیرگذار بوده است.
در نهایت تختکشیان مالکیت فیلم را بر عهده میگیرد و به این ترتیب اکران فیلم در اروپا که در ابتدا برای آن در نظر گرفته شده بود نیز اتفاق نمیافتد. عسگرپور در اینباره میگوید: «متأسفانه به دلیل همین اختلافات اکران جهانی یا حضور بینالمللی فیلم به تعویق افتاد. طبعا فیلم بهگونهای بود که میتوانست توفیقی در جشنوارههای خارجی داشته باشد؛ اما این اتفاق نیفتاد و جشنوارهها هم با فیلمی که یکی، دو سال از ساخت آن گذشته باشد، کاری ندارند. تقریبا کاری که از دست من برمیآمد، این بود که هر سال موضوع اکران فیلم را با آقای تختکشیان در میان بگذارم و پیگیری کنم و دو سال بود که برای اکران فیلم کارم به خواهش و تمنا رسیده بود. زمانی که گروه سینمایی هنر و تجربه شروع به فعالیت کرد، جزو اولین گزینههای اکرانشان این فیلم بود که آقای تختکشیان موافقت نکردند و بعد از مدتی با اکران این فیلم موافقت کردند و پروسه طولانی دیجیتالشدن را طی کرد و در نهایت به اکران هنر و تجربه رسید.» به گفته او نسخهای که الان روی پرده رفته تغییرات متعارفی نسبت به فیلمنامه اولیه تغییرات معقولی داشته است.
عطاران سه صفحه دیالوگ فرانسوی در یک سکانس را حفظ کرد!
بخش جالب صحبتهای این کارگردان و تهیهکننده به حضور دو بازیگر ایرانی این فیلم رضا عطاران و رضا کیانیان باز میگردد که جزو چهرههای سینمای ایران به حساب میآیند اما این مشکل نیز وجود داشته که آنها با زبان فرانسوی آشنایی نداشتهاند. عسگرپور درباره انتخاب این دو بازیگر نیز میگوید: «دو شخصیت ایرانی در فیلمنامه وجود داشت، فقط بخش انتخاب آنها مهم بود. واقعیت این است که ذهنی چند نفر را برای این دو نقش تست زدیم؛ اما به این موضوع هم فکر کردیم طوری شناختهشده باشند که در اکران نیز پارامتری برای فروش فیلم باشند. به گزینههایی فکر شد كه شاید عجیب باشد؛ اما یکی از گزینههای قبل از آقای کیانیان، محمود کلاری برای نقش رضوی بود یا برای نقشی که رضا عطاران بازی کرد، محسن نامجو را در نظر داشتیم؛ چون بحث تارزدن و خواندن این شخصیت هم در فیلم بود فکر کردیم انتخاب بدی نیست و این گزینهها به دلایل مختلفی اتفاق نیفتاد و سراغ بازیگران رفتیم.»
او توضیحاتش در اینباره را اینطور تکمیل میکند: «درباره رضا عطاران همان اتفاقی افتاد که در فیلمنامه با این شخصیت مواجه هستیم؛ یعنی کسی که زبان فرانسه را متوجه میشود و شاید برخی لغات یا مفاهیم را نداند. جالب بود در سکانس قهوهخانه رضا عطاران چیزی نزدیک به سه صفحه دیالوگ فرانسوی داشت که حفظ کرده بود و خوب از پس این سکانس برآمد. اینطور نبود که سه روز برای سکانس قهوهخانه زمان بگذاریم.
بخشی از انرژی دولت در بخش فرهنگ صرف اثبات برادریاش میشد
ادامه این گفتوگو به اظهار نظر عسگرپور درباره وضعیت فعلی سینما اختصاص پیدا کرده است. او با اشاره به اینکه بخشی از اتفاقاتی که درحالحاضر در حوزه فرهنگ و هنر میافتد، امکان پیشبینی داشت، در اینباره میگوید: «بعد از ماجرای دولت دهم مجموعه فضاهایی که در حوزههای مختلف از جمله فرهنگ و هنر وجود داشت، نشان میداد ما وارد فضای جدیدتری میشویم که این فضا منافذ و دریچههایی دارد که تنفس در آن راحتتر است؛ اما کمی خاماندیشی بود اگر فکر میکردیم بهطور کل وارد یک منظومه دیگر میشویم. میشد پیشبینی کرد در حوزه فرهنگ محافظهکاری جدیدی شکل میگیرد و دلیلش هم این بود که تمام فشارهایی که قبل از این دولت به حوزه فرهنگ تحمیل میشد از سوی افرادی بود که به شکل جدی هنوز هم هستند.
عسگرپور ادامه میدهد: «بخش درخور توجهی از انرژی مسئولان فرهنگی ما در این چند سال در وهله اول صرف اثبات حقانیتشان شده و این قابل پیشبینی بود. مدیریت سینما هم سعی کرد نشان دهد با همه تفکرات میتواند کار کند که قطعا این اتفاق یک ظاهر خوب و عامهپسند دارد؛ اما در عمل موضوع چیز دیگری است؛ چراکه ما با یک مجموعه مسلط که حرف و عمل متکی به یک شاکله قابل فهم داشته باشد، مواجه نیستیم. انتقادی که به مدیریت سینما در این چند سال داشتم، همین بود؛ اینکه نتوانست یک تیم با این مشخصات تشکیل دهد.»
اسم این رویدادی که برگزار میشود میهمانی است، نه جشنواره
این سینماگر که تجربه مدیریت در حوزه سینما را نیز در کارنامه دارد، تحلیل جالبی نیز درباره جشنواره فجر پرحاشیه امسال ارائه میدهد و میگوید: «وقتی درباره جشنواره صحبت میکنیم، طبعا دارای جایگاه و شأنی است؛ اما یک چیز را گاهی فراموش میکنیم؛ اینکه اعتبار یک رویداد در طول زمان ممکن است به اندازه کلیت همان موضوع باشد مثل جشنواره کن و سینمای فرانسه، در بخش مسابقه جشنواره کن خیلی فیلمهای فرانسوی نمیبینید یا جشنواره برلین و نسبتش با فیلمهای آلمانی، اما به ما یادآوری میکنند که آنها غالبا اعتباربخش به سینمای کشورشان هم هستند. بخشی از مشکلات جشنواره فجر به مقررات آن برمیگردد، جشنواره فجر در زمان شکلگیری با هدف ویترینبودن برای سینمای ایران در یکسال فعالیت سینماگران، شروع شد؛ در زمانی که تولیدات یکسال آنقدر زیاد نبود و تعداد فیلمسازان انگشتشمار بود و کل فضای سینما نیاز به گسترش داشت به وجود آمد. نوع داوری با توجه به مشاغل سینما گسترش پیدا کرد و یک موجود عجیبوغریبی شد شبیه اسکار، جشنواره کن و همه جشنوارهها؛ درصورتیکه عملا شبیه هیچکدام نبود. بهواقع جشنواره فجر در هیچکجای دنیا مشابه ندارد. به نظرم بسیاری از مشاورههای غلط را خود اهالی سینما به مدیران جشنواره بهخصوص آنهایی که از این منظومه نیستند و از حوزههای دیگری آمدهاند، میدهند.»
او با اشاره به اینکه جشنواره فیلم فجر را باید با اندازه سینمای حالحاضر ایران متناسب کرد، ادامه میدهد: «قرار نیست آبروی سینمای ایران در جشنواره فجر خلاصه شود. همه کموبیش میدانند که جشنواره فیلم فجر در دوره ٢١ زمانی که دبیر جشنواره بودم دچار دگرگونی کمسابقهای شد. در آن زمان بر مبنای آسیبشناسی دورههای مختلف و به مدد کار کارشناسی گروهی به این نتیجه رسیدیم که جشنواره فجر به مفهومی که سالهای قبلتر برگزار میشد، نمیتواند ادامه داشته باشد؛ تقریبا همین چیزی که چندینسال است بعد از برگزاری جشنواره مسئول و غیرمسئول آن را میگویند. من اشتباهاتی از این دست را که گاهی به شوخی و جدی گفته میشود، در سالهایی که خودم حضور داشتم میدیدم که مثلا فیلمی نامزد صدابرداری میشود که اساسا فقط صداگذاری شده بود.
به گفته عسگرپور بعد از او دوستان تصمیم دیگری گرفتند و برای دلجویی اهالی سینما نهتنها سیمرغهای حذفشده را برگرداندند، بلکه در جهت همان دلجویی تعدادی هم اضافه کردند: «البته یکبار از من نپرسیدند چرا تعداد سیمرغها را کم کردی؟ یکبار دلیلت را توضیح بده. با زیادکردن تعداد سیمرغها ارزش این جایزه را از بین بردند. هنوزم هست و خواهد بود شک نکنید سالهای بعد یکی، دو سیمرغ را جابهجا یا تلفیق میکنند و باز تعداد سیمرغها را درمجموع بیشتر میکنند. تصور فیزیکالی دوستان از جشنواره فجر این است که باید در وسعت زیاد و آبوتاب جشنواره را برگزار کرد، اگر قرار است در همه شهرها جشنواره فیلم فجر داشته باشیم مشکلی نیست، حداقل رقابت را از آن جدا کنید. اسم این رویدادی که برگزار میشود میهمانی است، نه جشنواره! گروهی به قصد مسابقه میآیند و با میهمانی مواجه میشوند و گروهی که صرفا برای میهمانی آمدهاند با وجوهی از رقابت مواجه میشوند که همه اینها منشأ اختلافات میشود.»
ارسال نظر