گفتوگو با کورشنیا کارگردان «آخرین نامه»
«آخرین نامه» عنوان نمایشی از مهرداد کورشنیا است که برای چهارمینبار در تالار پالیز اجرای عمومی میشود. در این نمایش نوید محمدزاده، میثم نوروزی و پوریا رحیمیسام بازی میکنند و درباره سه مرد است که در میدان نبرد خاطرات تلخ و شیرینشان را مرور میکنند و... . آخرین نامه برای نخستینبار در خانه نمایش اداره تئاتر در ١٣٨٩ اجرا شده که موفق به حضور در فستیوال اسپولتو ایتالیا ٢٠١١ نیز شده است.
این چندمین اجراي شماست؟
این چهارمین اجرای عمومی ما در تهران است که علاوهبراین، در شهرهای سنندج، کرمانشاه، شیراز، کاشان، بجنورد و کرج با همین گروه آن را اجرا کردهایم.
چرا از آخرین نامه استقبال شده است؟
بههرحال وقتی یک نمایش باکیفیت تولید کنیم، میشود بارها اجرایش کرد، اما بنابر آمار موجود، از طریق فروش نمایشهای بزرگ در تالارهای بزرگ و آنچه در تیوال و دیگر سایتهاي فروش بلیت ثبت شده است، ما در تهران در حدود صد هزار مخاطب تئاتر داریم، بنابراین میشود برای این تعداد مخاطب بارها یک نمایش را به صحنه برد و ما در سه اجرای قبلیمان در حدود ١٠هزار مخاطب داشتهایم و اینکه گروهی بخواهد هر سال یک نمایش را برای چهار، پنج یا ١٠هزار نفر کار کند، به نظر ایراد است چون از دید آن اکثریت مخاطبان بازمیماند. در تمام دنیا نیز کمپانیهای بزرگ در تمام طول عمر کاریشان شاید پنج و شاید ١٠ کار را تولید میکنند که هر سال همان نمایشها را اجرا میکنند.
منظورتان رسیدن به کیفیت مطلوب و پذيرفتني است که جاذبه لازم را برای مخاطبان گسترده ایجاد میکند؟
بله؛ ویژگی تئاتر، زندهبودن آن است و این مثل انسان است که هرچه سنش بالاتر میرود، پختهتر و جاافتادهتر میشود و هرچه تعداد اجراهای تئاتر بالاتر میرود هم بازیگرها جاافتادهتر بازی میکنند و ضعفهای کار هم کمرنگتر میشود.
البته باید دلایل دیگری هم داشته باشد؟
دلیل اصلیاش میتواند کمپرسوناژبودن کار باشد و دیگر آنکه درباره جنگ است و این پدیدهای است که مردم دوست دارند دربارهاش بدانند و شاید هم یک مقدار کمدی باشد یا بهتر است بگویم نگاه کاریکاتورگونه به جنگ دارد و همچنین از لایههای ابزورد برخوردار است که به تکرارشوندگی و ملالتآمیزبودن زندگی در وضعیت جنگ میپردازد و از سوی دیگر این آدمها دارند از جنگ به سمت محبت، عشق و صلح میگریزند و این مضمونی است که آدمها را علاقهمند میکند. همچنین نمایش بومی و ملی است و در آن زبان و لهجههای کُردی، گیلکی و تهرانی را میشنویم و همین باعث میشود نمایش خیلی از مردم عادی را مجذوب خود كند. همچنین طراحی صحنه و شکل نسبتا مدرن اجرا نیز تا حدودی نمایش را متفاوت میکند.
بازیگرهایی همچون نوید محمدزاده چقدر در جذب مخاطب مؤثر هستند؟
قطعا مؤثر است و ما هیچ تعارفی نداریم. الان نوید محمدزاده بخش عمدهای از تماشاگران را که این تئاتر را نمیشناسند جذب میکند و خیلیها بهخاطر او میآیند و همچنین پوریا رحیمیسام که در سینما و سریال فعالیت میکند و او هم مخاطبانی برای خود دارد. این درست است که آنها مخاطب دارند، اما کیفیت خود کار هم باعث میشود همین مخاطبان بعد از دیدن کار از دیگران دعوت کنند که برای دیدنش بیایند. درواقع نوید و پوریا تئاتری هستند و من به آوردن یک چهره غیرتئاتری که نخواهد تن به شرایط تمرین تئاتر بدهد یا کیفیت برایش مهم نباشد چندان اعتقادی ندارم و حتی با آن مخالفت هم میکنم. چون معتقدم تئاتر در ذات خودش باید خوب و باکیفیت باشد و با عملکردش مخاطب را جذب کند. چنانچه نوید محمدزاده یک تئاتری است و از سال ٨٨ با هم در خانهمان تمرین کردهایم، در آن زمان نوید ٢٢ سال بیشتر نداشت و معروف هم نبود، اما از آن زمان هرگز تئاتر را ترک نکرده و همیشه با وسواس و کیفیت تئاتر کار کرده است.
بنابراین این حضور نوید محمدزاده در تئاتر بهنفع تئاتر شده است؟
بله، این همان شرایط مطلوب است؛ اینکه یک تئاتری میرود و در مدیا و فضای دیگری اعتباری مضاعف جذب میکند و مثلا از سینما، تلویزیون، ورزش و حتی سیاست به تئاتر برمیگردد، این بسیار عالی است و باید دست این اشخاص را بوسید که به تئاتر اعتبار میبخشند و دیگر اینکه خانه اصلیشان را ترک نمیکنند.
باید از این هنرمندان تئاتری تشکر کرد، از قدیم هم چنین بوده است و خیلیها در جای دیگر شهرتی یافتهاند و در بازگشت به تئاتر، از آن شهرت تئاتر را بهرهمند كردهاند. این به اقتصاد و به معرفی تئاتر کمک میکند. اینها جمعی از مخاطبان ناآشنا به تئاتر را جذب میکنند که نوعی مخاطبسازی است؛ افرادی مانند بابک حمیدیان و از قدیمیترها آتیلا پسیانی و... .
مثل رضا کیانیان و خیلیهای دیگر مثل علی نصیریان، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز و...؟
بنابراین حساب اینها با آنهایی که فقط حضور کاسبکارانه در تئاتر دارند، فرق میکند. دیگر کسی نمیتواند به حضور نوید محمدزاده ایراد بگیرد چون او سالها در سالنهای کوچک و پرت خاک صحنه خورده و زحمت بسیار کشیده است و این دیگر چهرهای نیست که در تئاتر نگاه کاسبکارانه داشته باشد. او یک تئاتری است که مثل سابق دارد در خانه خودش کار میکند.
آیا نوید محمدزاده با گروه شما تئاتر را شروع کرده است؟
او در آموزشگاه هفت هنر در کرج با آقای مسعود ساکتاف کار کرده و در آنجا زیر نظر محمد یعقوبی نیز دوره دیده است، اما اولین کارش را با گروه ما در اجرای عمومی تهران (ماه در مرداب کار محمد کورشنیا، برادرم) داشته و همچنین اولین حضور در جشنواره فجر (درختها) و اولین حضور بینالمللیاش (آخرین نامه) نیز با یکی از کارهای ما بوده است، اما او هرگز نایستاده و در سال ٨٩ با آیدا کیخایی در «یک دقیقه سکوت» بازی کرد و همچنین در کارهای یعقوبی حضور فعالی داشته و پیوسته رشد کرده و این حق اوست.
آیا امکان دارد که این بازیگران همچنان بخواهند یا بتوانند با شما کار کنند؟
الان شرایط فرق کرده و مشغله اینها زیاده شده است. پوریا و نوید تا پایان سال بعد برنامهشان برای فیلم یا سریال و حتی تئاتر پر است، اما اینها قول دادهاند که سالی یکبار آخرین نامه را اجرا کنیم و البته اگر باز هم یک متن باکیفیت داشته باشیم شاید بشود در آینده با آنها کار تازهای هم کرد.
بنابراین آخرین نامه تداوم دارد؟
بله چون این متن براساس اتودها و توان این بازیگران شکل گرفته و این کاراکترها برای آنها نوشته شده است، اما از سال ٩٠ که این متن را روی سایتم گذاشتهام، تاکنون بیش از ٦٠ بار در سراسر ایران این متن را کار کردهاند و آخرین نفر همین چند روز پیش زنگ زد که گفت در طرقبه دارم آن را کار میکنم که من اصلا نمیدانستم طرقبه کجاست. این نمایشی است باورپذیر که هرجایی امکان اجرایش بهراحتی فراهم است. از سوی دیگر ما همچنان به آن صد هزار مخاطب فکر میکنیم و الان در پالیز هم امکان دارد تا ١٠هزار مخاطب داشته باشیم بنابراین هنوز جا دارد که آن را کار کنیم. بالاخره این یک کمدی است که میتواند مخاطب عامتر نیز داشته باشد و نباید از این امکان دوری کرد.
ارسال نظر