وضعیت «جمنا» در روزهای عبور از مصباح یزدی
شروع فعاليتهاي جمنا، مبدا جداييهايي بود كه از ابتدا نيز دوقطبي در جامعه را فرياد مي زد. اتفاقي كه خواسته و ناخواسته تعدادي از طيفها و شخصيتهاي سياسي را از جريانهاي خود جدا كرده وبه سمتي ديگر سوق مي داد.
روي ناخوش مصباح و يزدي به جمنا
آيات مصباح يزدي و محمديزدي كه در دورههاي قبل در كنار ايننواصولگرايان به رهبري موحدي كرماني ايستاده بودند، در اين بازه زماني به دليل دلخوري و خودمحوري كه وجود دارد، ديگر يار آنها نخواهند شد.
دلخوري قطب مدرسين حوزه
در وهله نخست، محمديزدي به عنوان يكي از قطبهاي اصلي جريان راستگراي ايران كه سالها در صدر نهادهاي حاكميتي در برابر قشر اصلاحطلب و نوانديش ايران ايستاده بود، در رقابتهاي سال ۹۴ و زماني كه با محوريت احمدجنتي و مصباح و نيز طيف محافظهكار، در ليست به اصطلاح ضد انگليسي قرار گرفت، شكست خورد و بعد از دههها از رسيدن به مجلسخبرگان بازماند.
سكوت ويژه محمديزدي بعد از انتخابات، اين موضوع را نشان ميداد كه براي فردي مانند او كه بعد از آيتا... مهدوي كني به عنوان رييسخبرگان رهبري مشغول به كار شد،اين شكستي سنگين بود و شايد يزدي، اين اتفاق را از چشم جرياني ميديد كه خود را مدعي حمايت از وي معرفي ميكردند و ناخواسته آقاي رييس را وارد دوقطبي انگليسي و ضد انگليسي كردند.
به هميندليل در اين مدتي كه از فعاليتهاي سياسي جريانهاي مختلف براي انتخابات رياستجمهوري و شوراياسلامي شهر سال آينده ميگذرد، شاهد خاموشي جامعهمدرسين حوزه علميه در قبال بازيهاي سياسي هستيم. آنها در ابتداي جنبوجوشهايي كه براي انتخابات در حال شكلگيري بود، بدون هيچتعارفي اعلام كردند كه هيچ برنامهاي براي انتخابات ندارند.بدون شك اين به نوعي، قهر سياسي با نظام نيست بلكه براي جلوگيري از كشاندن پاي آنها به ميداني بود كه فرمان اداره آن برعهده جامعه روحانيت است.آنها فاصله مشخصي از شريك قديمي خود گرفتند و جامعتين كه از دو بال جامعهروحانيت و جامعه مدرسين تشكيل شده بود، اين روزها به نظر، بدون حضور جامعه مدرسين، منفرد كار ميكند و خبري از فعاليتهاي همگرايانه ميان اين دو ضلع از مثلث محافظهكاري نيست.
خودمختاري جريان علامهمصباح
اما قطب ديگر كه به نوعي، ضلع نامتجانس اين مثلث حساب مي شد، علامه مصباح و جريان دنباله روي اوست. طيفي كه انتخابات۲۴ خرداد ۹۲ و ۷اسفند ۹۴ پاياني بر قدرت نمايي چندين ساله آنها به شمار ميآمد. اين طيف نيز از ابتدا و شايد بهتر بتوان گفت از سال۸۸ ،راه خود را از محافظهكاران جدا كرده و به سمت و سويي رفتند كه خودمحوري را در پيش داشت.
اوج قدرتنمايي اين جريان در سال ۹۲ به نمايش گذاشته شد. زماني كه به هيچ وجه زير بار ائتلاف با اصولگرايان حامي قاليباف نرفتند و به راه خود پا گذاشتند و نتيجهاي مانند سال ۸۴ اصلاحطلبان را براي جريان اصولگرا رقم زدند. نواصولگرايان و محافظهكاران سنتي بعد از انتخابات سال ۹۲ ،مدام مصباح و يارانش را عامل شكست و اختلاف ميان جناح خود اعلام ميكردند. در سال ۹۴ مصباح يزدي نيز با حضور در انتخابات و شكست از ليستهاشمي، از رسيدن به كرسي خبرگان جا ماند تا ديگر براي جدايي از جامعهروحانيت، اعتقاد راسختري داشته باشد. به نظر، او نيز پياده نظام اصولگرايان را باعث اصلي اين شكست ميدانست، چرا كه طرح شكستخورده ليست انگليسي و ضد انگليسي را برنامهريزي كرده بودند ولي تير آنها كمانه و به خودشان برخورد كرد. اين شكست نيز بهانه ديگري براي مصباح شد تا لشگر پايداري را از همگرايي با اصولگرايان نهي كند و نگذارد تا پتانسيل اين جبهه، هزينه بزرگ شدن نام جماعتي ديگر باشد.
نظري كه مساعد نميشود
در اين بازه نيز هرچه جمنا تلاش كرد تا راي او را بزند، نشد. اين جبهه حتي گزينههايي كه مصباح نگاه مثبتي به آنها داشت(مانند مهردادبذرپاش) را نيز براي رايزني به سمت وي فرستاد ولي اثري نداشت و پيام آمد كه پايداري، راه خود را خواهد رفت و به جمنا كاري ندارد.
اما نكته، خلأ مهمي است كه جبهه انقلاب با آن روبهرو ميشود. اين طيف كه ادعاي انقلابي بودن دارند و تلاش ميكنند تا با هر وسيله ممكن، نشان دهند كه ياران انقلابي و مومن، زير پرچم آنها قرار است جمع شوند، اگر مصباح يزدي و محمديزدي را با خود نداشته باشند، سناريويآنها با شكست روبهرو خواهد شد.چرا كه بدون شك نميتوانند اين شخصيتها را خارج از انقلابيگري معرفي كنند و همانگزينههايي كه سالها براي بزرگنمايي انقلابيگريشان بر طبل كوبيده بودند، امروز به چماقي تبديل شده و برسرجريان شان فرود خواهند آمد.
راي زني مراجع؟
اما موضوع اصلي اينجاست كه جمناييها بهنظر ميكوشند تا راي مراجع را به خود نزديك و به نوعي، شخصيتهايي مانند آيتا... نوريهمداني كه سمتوسوي خاص سياسي دارد را وارد ميدان كرده تا شايد كمبود مصباح و يزدي را جبران كنند.
جابهجايي عظيم
ارسال نظر