آتش نفت بر جان دانش آموزان ایرانی
۷۵ هزار، تعداد کلاس های درسی در ایران است که هنوز به وسایل گرمایشی مناسب تجهیز نشده اند. یعنی به اندازه این رقم بزرگ و ترسناک، امکان تکرار حادثه تلخ شین آباد وجود دارد. اگر میانگین هر کلاس درس ۵ نفر در نظر گرفته شود، یعنی ۳۷۵ هزار دانش آموزی که سر کلاس نشسته اند، سهمی از این خطر خفته در بخاری ها دارند.
تا اینجای ماجرا را شمرده و پشت هم با صدای لطیف دخترکی ۱۴ ساله تعریف می کند و با چند لحظه مکث ادامه می دهد: «بخاری آتش گرفت. چون نیمکت ها هم چوبی بود، همه چیز خیلی سریع آتش گرفت. یک بطری نفت کنار من بود و سر خورد و ریخت روی من. همه چیز آتش شد. دوتا از دوستان مان هم فوت کردند.»
آمنه، دخترکی از شین آباد، همه چیز را بعد از ۴ سال دقیق به خاطر دارد. همه چیز از کلاسی که دخترهای چهارم دبستان در آن درس می خواندند و به خاطر بخاری های نفتی، بوی خون و آتش در آن آمیخته شد. آمنه درباره بطری نفتی که در دبستان کنار دست دختربچه ای ۱۰ ساله قرار داشته، می گوید: «همیشه همان جا بود دیگر. می گذاشتند می گفتند هر وقت نفت بخاری خاری شد خودتان پرش کنید.»
تصاویر آن روز سرد سوزناک، به وضوح در ذهن آمنه نقش بسته و از خاطراتش محو نمی شود. او در درد و دل هایش از لحظه های آتش و سوختن چیزی نمی گوید و به لحظه های بعدی عبور می کند: «وقتی که کلاس آتش گرفت، آتش نشانی آمد اما چون حیاط مدرسه خیلی خیلی کوچک بود، نتوانست داخل بیاید. مردم آمدند و ما را نجات دادند.»
روایت آمنه، به لحظه های بعد از فاجعه می رسد: «چون امکانات پیرانشهر خوب نبود، حتی مریض را روی زمین می خواباندند. ما را فرستادند ارومیه، آنجا گفتند اینها بمیرند یا زنده بمانند، مسئولیتش با ما نیست. بعد ما را فرستادند تبریز. از آنجا هم رفتیم اصفهان. ۴ ماه و نیم اصفهان بودیم. دکترهای اصفهان خیلی خوب بودند. آنجا حال مان خیلی بهتر شد.»
تاریخ روایت تلخ آمنه، به ۱۵ آذر ۹۱ می رسد. تاریخ تلخی که در آن ۲۹ دانش آموز دچار سوختگی شدند. دو نفر جان شان را از دست دادند و انگشتان سه تا از بچه ها، قطع شد. دخترانی که در آستانه ورود به روزهای نوجوانی و فهم رازهای دخترانگی به سر می بردند و در یک روز پاییزی سرد، در روستایی از توابع پیرانشهر، شهر مرزی محروم، رویاهای شان در آتش سوخت، اما آمنه، دختر خوش صحبت شین آبادی، حالا که ۴ سال از آن روزها گذشته می گوید: «راستش من زیبایی صورت دیگر برایم زیاد اهمیت ندارد. اذیت می شوم به هر حال خیلی سخت است. همین که مدام آن روزها یادمان می آید و از جلوی چشم های مان نمی رود سخت است اما به نظر من شخصیت آدم خیلی مهم تر است و باید کاری کنم که شخصیتم قشنگ باشد.»
تا پیش از این اتفاق پدر آمنه راننده تاکسی بود، بعد از آن اما برای رسیدگی به وضعیت دخترش، کارش را کنار گذاشت. به همین بهانه، وضعیت بخاری های نفتی در مدارس و حال این روزهای قربانی های نفتی شین آباد را پیگیری کرده است.
بخاری های نفتی امسال در مدارس چه کرده اند؟
در هفته های گذشته آتش بخاری های نفتی چندین بار زبانه کشیده است. البته بخت، با بچه های آن کلاس ها یار بوده است تا تلخی حادثه شین آبادی ها، تکرار نشود. فضل الله رشیدی، مدیرعامل سازمان آتش نشانی، شهرداری خرم آباد درباره حادثه ۲۳ بهمن ماه می گوید: «بخاری نفتی مدرسه ابتدایی عصمت الله چوب تراش در روستای میان گلال شهرستان خرم آباد موجب وقوع آتش سوزی در این مدرسه شد. خوشبختانه این حادثه تلفات نداشت.»
این اتفاق در ۲۳ بهمن ماه افتاد و چند روز پیش از آن در هفدهم بهمن نیز مشابه این حادثه در اسدآباد از توابع همدان اتفاق افتاده بود. رحمان سجادی، رییس آموزش و پرورش اسدآباد در این باره می گوید: «در این حادثه بر اثر نقص فنی سیستم سوخت رسانی بخاری نفتی در کلاس درس، آتش سوزی به وقوع پیوست و معلم و مدیر فداکار مدرسه بلافاصله، اقدام به مهار آتش و خارج کردن دانش آموزان از کلاس درس کردند. سیستم گرمایشی این مدرسه از نوع بخاری نفتی است و قرار بود تا پایان امسال طبق قول مدیریت نوسازی مدارس استان همدان با بخاری گازی و یا پکیج تعویض شود.»
بر اساس صحبت های او ۶۲ مدرسه روستایی اسدآباد از بخاری نفتی استفاده می کنند و به تازگی ۲۰ مدرسه به بخاری گازی تبدیل شده است. حالا نیز ۴۲ مدرسه نفت سوز در معرض خطر هستند.
آذرماه نیز فاجعه ای در حال رخ دادن بود که معلم مدرسه از آن جلوگیری کرد. علیرضا ساقی، معلم مدرسه شهید کاتب در روستای حماملوی مشکین شهر، واقع در استان اردبیل، درباره این اتفاق توضیح می دهد: «پنج دانش آموز ابتدایی در کلاس درس بودند. ساعت ۸:۳۰ صبح بخاری نفتی کلاس منفجر شد. فقط به فکرم رسید که بخاری را از کلاس بیرون بیندازم و بعد بچه ها را خارج کنم.
وضعیت گرمایشی مدرسه های ایران چقدر بحرانی است؟
75 هزار، تعداد کلاس های درسی است که هنوز به وسایل گرمایشی مناسب تجهیز نشده اند. یعنی به اندازه این رقم بزرگ و ترسناک، امکان تکرار حادثه تلخ شین آباد وجود دارد. اگر میانگین هر کلاس درس 5 نفر در نظر گرفته شود، یعنی 375 هزار دانش آموزی که سر کلاس نشسته اند، سهمی از این خطر خفته در بخاری ها دارند.
مرتضی رییسی، رییس سازمان نوسازی مدارس کشور در این باره توضیح می دهد: «530 هزار کلاس درس در کشور داریم که حدود 200 هزار کلاس درس آن سال 92 با بخاری نفتی و گازی، تامین حرارت می شد. از سال 92 کار استانداردسازی این کلاس های درس شروع شده است تا بخاری های نفتی و گازی از کلاس درس خارج شوند و به جای آن سیستم حرارت مرکزی استفاده شود. 75 هزار کلاس همچنان با بخاری های نفتی و غیر ایمن گرم می شوند.»
رییسی با بیان این که طی سال های 92 و 93، 67 هزار کلاس درس استانداردسازی شده است، ادامه می دهد: «امسال نیز برنامه ریزی کرده ایم تا 40 هزار کلاس درس را استانداردسازی کنیم و برنامه آموزش و پرورش این است که در صورت تامین منابع و کمک دولت و مجلس در پایان سال 96 همه کلاس های درس که قابلیت استانداردسازی دارند، با بخاری های نفتی و گازی خداحافظی می کنند.»
در سال 92 کلاس هایی که با بخاری های نفتی و غیر ایمن گرم می شدند 311 هزار بود، یعنی تقریبا 40 درصد از کلاس های درس ما فاقد سیستم مناسب گرمایش بودند اما حالا 15 درصد از کلاس ها هنوز این مشکل را دارند. بر اساس صحبت های رییسی، اکثر کلاس هایی که همچنان از گرمایش ایمن محروم مانده اند در استان خراسان رضوی قرار دارند و بعد از آن استان های شمال غربی شامل آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل قرار دارند.
بابایی، مدیر کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خراسان شمالی نیز می گوید: «هم اکنون ۲۹ درصد از مدارس استان در قالب ۲۴۰۰ کلاس درس از بخاری نفتی کاربراتوری به منظور گرم کردن محیط خود استفاده می کنند.» اصلاح این وضعیت در این استان به ۵۰ میلیون تومان بودجه نیاز دارد. البته تاکنون ۷۰۰ میلیارد تومان در دولت یازدهم هزینه شده است و خداحافظی با بخاری های نفتی به ۷۰۰ میلیارد تومان اعتبار دیگر نیاز دارد.
رییسی معاون عمرانی آموزش و پرورش در توضیح این اعتبارات به اعتماد می گوید: «تجهیز و ایمن سازی وضعیت تامین گرمای ۱۵ درصد باقیمانده از کلاس های درس به ۷۰۰ میلیارد تومان اعتبار دیگر نیاز دارد. اینکه باز هم به این میزان از اعتبار نیاز داریم به این خاطر است که قیمت ها افزایش پیدا کرده و دسترسی به کلاس های درس مورد نظر دشوار است. توان زیر پوشش قرار دادن این کلاس ها وجود دارد اما به خاطر کمبود اعتبارات نمی توان در کوتاه مدت به آن رسید.»
مجلسی ها نیز امسال ۴۸۰ میلیارد تومان بودجه از محل عوارض گاز برای بحث نوسازی مدارس در نظر گرفته اند که از این میزان ۴۰۰ میلیارد تومان تنها برای اصلاح سیستم گرمایشی مدارس صرف خواهد شد.
دخترکان شین آبادی این روزها چه حالی دارند؟
شین آباد به نمادی برای فاجعه بخاری نفتی تبدیل شده است و همه بررسی های آماری و تحقیقاتی نشان می دهد تکرار این حادثه از بیخ گوش ۷۵ هزار مدرسه باقی مانده نیز دور نیست.
آمنه، یکی از دختران همین روستای شین آباد است که بخاری نفتی زیبایی اش را به کام آتش خود کشید. او از حال و رسیدگی به وضعیت این روزهایش گلایه دارد و می گوید: «وضعیت درمانی مان قبلا خوب بود. الان خیلی کند پیش می رود. قبلا هر سه ماه یک بار ما را عمل می کردند که همان یکی به اندازه دوتا عمل ارزش داشت. خیلی خوب تاثیرش مشخص می شد اما حالا اینطور نیست. این دفعه که دستم را عمل کردند، اصلا بدتر هم شد و پوستش کامل سیاه شده است.»
دختران شین آباد قبلا در بیمارستان خصوصی ساسان در تهران عمل می شدند اما حالا دو ماهی است که ادامه روند درمان شان به بیمارستان حضرت فاطمه زهرا در آذربایجان منتقل شده است. آمنه می گوید: «بیمارستان قبلی خصوصی بود و همه چیزش خوب بود اما چون هزینه اش خیلی زیاد بود به بیمارستان دولتی منتقل شدیم. الان دیگر خوب نیست.»
پزشک ها به دخترکان شین آبادی گفته اند تا ۱۱ سال دیگر، با انجام جراحی های متعدد بهبودی و زیبایی کامل شان را به دست خواهند آورد. «البته بعضی بچه ها که انگشت های شان قطع شده باید در ۱۷ سالگی عمل شوند.» آمنه مکثی می کند و ادامه می دهد: «من هم یکی از همان ها بودم. سه تا از انگشت هایم را از دست دادم.»
سهمگینی این حادثه انگار این بچه ها را زود بزرگ کرده است. لایه ای از بغض در صدای آمنه می نشیند و ادامه می دهد: «شاید دولت یا خیلی ها می خواهند این حادثه فراموش شود ولی ما نمی گذاریم. ما می خواهیم حرف بزنیم. نمی گذاریم مثل بچه های روستای درودزن شود که ماجرای آنها فراموش شد. هر سال که کنگره سوختگی می روم، آنها را می بینم. فکر نکنم روند درمان آنها مثل ما خوب باشد. ما پدر و مادرهای مان خیلی برای مان زحمت می کشند و پیگیر هستند.»
یوسف راک، پدر آمنه، مردی است که فارسی را با لهجه ای کردی حرف می زند و از زمانی که دخترش دچار این حادثه شده، دیگر نتوانسته است کار کند. آنها هفته ای یک بار باید از پیرانشهر به تهران بیایند و همین مسئله امکان فعالیت شغلی را از او گرفته است.
پدر آمنه نیز از روند دو ماه اخیر گلایه دارد و می گوید: «درمان های بچه ها عقب افتاده است. هر جا می رویم می گویند پول های شان هنوز واریز نشده. برای درمان کل این بچه ها باید یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان هزینه پرداخت شود. بیمارستان می گوید هنوز ۵۰۰ میلیون تومان از دولت طلب دارد. بعضی ها می گویند وزارت بهداشت بودجه نمی دهد. وزارت بهداشت هم می گوید از جای دیگری بودجه به آنها نرسیده است.»
پدر آمنه مثل خود او، از تعویض بیمارستان گلایه دارد: «در بیمارستان دولتی اینجا که عمل می کنند، اصلا خوب نیست. پوست دست بچه کاملا سیاه شده است. البته دولت واقعا کمک می کند. هر ماه به بچه ها ۹۲۰ هزار تومان مستمری می دهد. من واقعا از دکتر نوبخت متشکرم. ایشان خیلی خوب هوای همه خانواده ها را دارند و رسیدگی می کنند.»
تلخی حادثه ۴ سال گذشته، هنوز برای شین آبادی ها زنده است. پدر آمنه با لحنی دردمند می گوید: «من هر بار تا چشمم به آمنه می افتد، احساس می کنم همان لحظه ای را می بینم که مدرسه آتش گرفته است.»
ارسال نظر